(Minghui.org) وقتی تمرینکنندگان حقیقتِ فالون دافا را روشن میکنند، برخی آن را قبول میکنند و برخی دیگر نمیپذیرند. این ارتباط نزدیکی با وضعیت تزکیه هر تمرینکننده دارد. میخواهم درک و تجربهام را از روشنگری حقیقت برای مردم به اشتراک بگذارم، اینکه چگونه این افراد از آن بهرهمند و سپس به رسانههای واقعی تبدیل میشوند که اطلاعات مربوط به دافا را با دیگران به اشتراک میگذارند.
پذیرش حقیقتِ دافا
یک روز در روستای دیگری مشغول به کار بودم که مرد مسن حدوداً ۷۰سالهای را دیدم که شبیه کادر دولتی و اعضای حزب بود. وقتی اطرافم دور میزد، پرسیدم: «شما اهل اینجا هستید؟» او پاسخ داد: «فقط چند روز پیش دخترم هستم.» او ظهر رفت، اما بعداً همان روز برگشت. نمیدانستم آیا منتظر من است تا به او کمک کنم حقیقت دافا را درک کند یا نه. از او پرسیدم که آیا کارمند بوده و به حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) پیوسته است یا خیر.
او تأیید کرد که به حزب پیوسته است، بنابراین پرسیدم: «آیا کسی درمورد ترک ح.ک.چ به شما گفته است؟» او گفت که قبلاً درمورد آن شنیده، اما آن را ترک نکرده است. ادامه دادم و گفتم: «آیا در دوران جهش بزرگ رو به جلو زندگی کردید؟ در آن روزها، آنها ادعا میکردند که یک مو از زمین میتوانست 10هزار جین غله به بار آورد. آیا این درست بود؟» او اذعان کرد که همه اینها ساختگی است. به او گفتم که حادثه خودسوزی تیانآنمن نیز ساختگی بوده و بسیاری از افراد خوب که از اصول حقیقت، نیکخواهی، بردباری پیروی میکردند، دستگیر و بازداشت شدند. آن مرد با من موافق بود و تأکید کرد که ح.ک.چ مسئول این اعمال بد است.
سپس پرسیدم که آیا به خدایان اعتقاد دارد، که پاسخش مثبت بود. به او یادآوری کردم که ح.ک.چ در طول انقلاب فرهنگی معابد را تخریب و مجسمههای بودا را نابود کرد، اینکه آن همیشه الحاد را ترویج داده است، و اینکه با باورهای سنتی مبارزه کرده و میراث فرهنگی ما را از بین برده است. گفتم افرادی که به خدایان اعتقاد ندارند، اغلب جسارت انجام اعمال وحشتناک را دارند، درحالیکه تمرینکنندگان فالون دافا بودا بودن را تزکیه میکنند و واقعاً افراد خوبی هستند، زیرا به اصول حقیقت، نیکخواهی، بردباری پایبندند، بهخصوص در مواجهه با چالشها. در مقابل، حزب بیش از 25 سال است که تمرینکنندگان فالون دافا را تحت آزار و اذیت قرار میدهد و در این روند، مرتکب جنایات وحشتناکی شده است. در آینده، آسمان ح.ک.چ را نابود خواهد کرد. هر کسی که به ح.ک.چ و یا سازمانهای جوانان آن پیوسته است، باید آن را محکوم کند، در غیر این صورت وقتی حزب از قدرت سقوط کند، دچار مشکل خواهد شد. به او گفتم که باید از سازمانهای ح.ک.چ کنارهگیری کند تا در مواجهه با فاجعه، توسط موجودات الهی محافظت شود، زیرا موجودات الهی از قلب او آگاه هستند.
او گفت: «حالا میفهمم. هیچکس قبلاً این را به من نگفته بود. پس اینطور است. موافقم که ترک کنم.» به او گفتم: «باید به یاد داشته باشید که فالون دافا، فای بودا است. لطفاً عبارات "فالون دافا خوب است، حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است" را تکرار کنید. وقتی این کار را خالصانه و در قلبتان انجام دهید، هر کجا که بروید موجودات الهی از شما محافظت خواهند کرد.» او موافقت و ابراز قدردانی کرد.
اگر وقت کافی برای روشن کردن حقیقت بهطور کامل ندارید، بهتر است پیامتان را خلاصه کنید. اما اگر وقت دارید، میتوانید حقیقت را از دیدگاههای مختلف، با توجه به سن و تجربیات زندگی فرد، ارائه دهید. با متناسب کردن توضیحات خود با وضعیت فرد، او میتواند حقیقت را بهتر درک کند و راحتتر بپذیرد. همچنین، وقتی حقیقت را برای افرادی که بیمار هستند روشن میکنید، ممکن است سلامتی آنها بهبود یابد، مشروط بر اینکه بتوانند آن را بپذیرند. چنین افرادی بهعنوان رسانه زنده برای دافا عمل میکنند.
در روستای من، مردی حدوداً ۶۰ساله است که قبلاً از سلامتی خوبی برخوردار بود و هیچکس در منطقه جرئت نمیکرد با او درگیر شود. او با فروش مجدد دام و ذبح گاو و گوسفند امرارمعاش میکرد. وقتی ۵۷ یا ۵۸ساله بود، سلامتیاش کمکم رو به زوال گذاشت. او به یک بیمارستان بزرگ در پکن رفت، و تشخیص دادند که مشکلات کبد و کیسه صفرا دارد. او در آن زمان، در روستا زندگی نمیکرد.
در سال ۲۰۲۲، او پس از عمل جراحی برای دید و بازدید به روستا بازگشت. وقتی از او درمورد وضعیتش پرسیدم، با تلاش زیاد و تا حدودی نامفهوم صحبت کرد. با او درمورد فالون دافا صحبت کردم و او گفت که هرگز آن را تمرین نکرده است، اما به اصول آن اعتراضی ندارد، این صرفاً یک باور شخصی است. به او گفتم که اگر به دافا اعتقاد داشته باشد و عبارات «فالون دافا خوب است، حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است» را خالصانه تکرار کند، سلامتیاش بهبود مییابد. همچنین یک نشان یادبود روشنگری حقیقت به او دادم و گفتم: «فقط به آن نگاه نکن. اگر آنچه را که میگوید انجام دهی، معجزات میتوانند برایت اتفاق بیفتند.» او نشان را پذیرفت.
در آن زمان، او در شهرستان زندگی میکرد که بیش از 160 کیلومتر از روستا فاصله دارد. حدود سه هفته بعد، با یک کامیون برای حمل زغالسنگ بازگشت.
وقتی این بار او را دیدم، گفت: «از وقتی به من گفتی آن دو عبارت را تکرار کنم، هر روز این کار را انجام میدهم و اخیراً خیلی احساس پرانرژی بودن میکنم. این نشان واقعاً مؤثر است.» سپس پرسید که آیا مطالب فالون دافا را دارم یا نه، زیرا میخواست بیشتر یاد بگیرد. پیشنهاد دادم که کتاب جوآن فالون را بخواند یا به فایلهای ضبطشده سخنرانیهای استاد گوش دهد. او بعداً کتاب و سخنرانیهای صوتی را از بستگانش تهیه کرد. در کمتر از شش ماه، سلامتیاش بهطور قابلتوجهی بهبود یافت. از زمانی که همسرش جوآن فالون را با او خواند، بیماری زنانگیاش بهبود یافت. همسرش با والدینش تماس گرفت و ماجرا را برای آنها تعریف کرد و سپس والدینش شروع به تکرار جدی این دو عبارت کردند.
گرچه او به دافا اعتقاد زیادی داشت، اما نمیدانست چگونه شینشینگش را رشد دهد. او در بسیاری از پروژههای محلی مشارکت داشت، بنابراین به او توصیه کردم که از تمایل به سودجویی دست بردارد، و این کار برای سلامتیاش خوب است. او به صورت شفاهی موافقت کرد، اما نمیتوانست آن را در قلبش رها کند. بعداً، بهدلیل دعاوی مربوط به پروژهها، مجبور شد هر روز به دادگاه برود. در این مدت، بیماریاش عود کرد. او به بیمارستان رفت و پزشکان در سیستم قلبیعروقی او یک تومور غیرقابلجراحی کشف کردند. همچنین، کبدش که قبلاً بهبود یافته بود، دوباره ناهنجاریهایی را نشان داد. هیچ امیدی به زنده ماندن نداشت.
بعد از اینکه درمورد آن شنیدیم، او را تشویق و تأکید کردیم که تنها با اعتقاد به دافا میتوان وضعیتش را تغییر داد. من و بستگانش به او توصیه کردیم که نترسد و تا زمانی که این دو عبارت را در قلب خود نگه دارد، همهچیز بهبود مییابد. وقتی زمان امتحان بعدیاش فرا رسید، او در سکوت آنها را تکرار کرد. در کمال تعجبِ همه، تومور ناپدید شده بود و تمام نتایج آزمایشهایش طبیعی بود. پزشکان شگفتزده شدند، زیرا فقط امیدوار بودند که تومور پایدار بماند، نه اینکه کاملاً از بین برود. آنها نمیتوانستند بفهمند چه اتفاقی افتاده است.
هر وقت کسی از او میپرسید که از چه داروی جادوییای برای بهبودی سریع استفاده کرده است، بدون هیچ تردیدی به آنها میگفت که داروی جادویی این است که به فالون دافا ایمان داشته باشید و تکرار کنید: «فالون دافا خوب است. حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است.»
زنی حدوداً ۵۰ساله در مجتمعشان دوست داشت در محله قدم بزند. او علائم ترومبوز مغزی داشت و لنگانلنگان راه میرفت. همچنین نمیتوانست دستانش را صاف کند. روزی که با او قدم میزد، به او گفت که عبارات «فالون دافا خوب است، حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است» را تکرار کند و درباره تجربهاش به او گفت. آن زن درک خوبی داشت و وقتی به خانه برگشت، شروع به تکرار این دو عبارت کرد. ظرف چند روز توانست آزادانه پاهایش را حرکت دهد. وضعیتش بهبود یافت و خانوادهاش نیز شروع به تکرار عبارات «فالون دافا خوب است، حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است» کردند. خواهر و والدین آن زن نیز به دافا اعتقاد پیدا کردند. تمام خانواده از غم به شادی تغییر حالت دادند.
کپیرایت ©️ ٢٠٢٥-١٩٩٩ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.