(Minghui.org) ما در سال ۲۰۰۳، برای ساختن خانه به پول نیاز داشتیم، بنابراین شوهرم به بانک رفت تا پول برداشت کند. وقتی به خانه آمد، متوجه شدیم که کارکنان بانک ۶هزار یوان اضافه به ما پرداخت کرده‌اند. شوهرم از آن پول برای ساختن خانه استفاده کرد و من هم اعتراضی نکردم.

آن زمان ما به پول نیاز داشتیم و من تمرین‌کننده‌ای جدید بودم و چیز زیادی از آموزه‌های فالون دافا نمی‌دانستم. تحت جو اجتماعی فاسدی که توسط ح.ک.چ ایجاد شده بود، مردم هرجا که می‌توانستند از هر چیزی سوءاستفاده می‌کردند. بنابراین با خودم سخت‌گیر نبودم و اصول فا را دنبال نمی‌کردم.

بعد از اینکه شوهرم درگذشت، هنوز اضافه‌پرداخت بانک در یادم بود.

بیش از ۱۰ سال گذشته بود و درحالی‌که فا را بیشتر مطالعه می‌کردم، این آموزه استاد را درک کردم که «بدون ازدست‌دادن، چیزی به دست نمی‌آید.» (سخنرانی پنجم، جوآن فالون)

فکر کردم باید مطابق الزامات دافا عمل کنم تا انسان خوبی باشم و مرتکب اعمالی نشوم که ممکن است به دیگران آسیب بزند. تصمیم گرفتم دو برابر مبلغی را که بدهکار بودم بازپرداخت کنم که حدود ۱۲هزار یوان می‌شد. این مبلغ شامل اضافه‌پرداخت اولیه، به‌اضافه سود و سایر زیان‌های مربوط بود. همه اشتباه می‌کنند، اما نگه‌داشتن پولی که مال ما نبود تقصیر ما بود. حتماً به دیگران، خیلی آسیب زده بودیم.

من درآمدی نداشتم، بنابراین دخترم مبلغ کمی برای هزینه‌های زندگی‌ام به من می‌داد. بخشی از این پول را پس‌انداز کردم و سه سال طول کشید تا مبلغ لازم را جمع کنم.

وقتی زمان بازپرداخت پول فرا رسید، نمی‌دانستم باید به کدام بانک مراجعه کنم، زیرا شوهرم نگفته بود که پول را از کدام بانک گرفته است.

موضوع را با یکی از تمرین‌کنندگان در میان گذاشتم. اتفاقاً یکی از بستگان او در بانکی کار می‌کرد. آن خویشاوند موضوع را بررسی کردند و متوجه شد که دو کارمند بانک سهواً ۶۰۰۰ یوان اضافه پرداخت کرده بودند، اما هیچ‌کس نمی‌دانست گیرنده این اضافه‌پرداخت چه کسی بوده است. درنتیجه بانک هریک از آن دو کارمند را ۳۰۰۰ یوان جریمه کرده بود. بیش از یک دهه گذشته بود و هر دو کارمند بازنشسته شده بودند.

از خویشاوند آن تمرین‌کننده خواستم که آن دو کارمند را پیدا کند تا بتوانم از آن‌ها عذرخواهی کنم. به آن‌ها گفتم: «اگر فالون دافا را تمرین نمی‌کردم، هرگز این پول را برنمی‌گرداندم. استادمان از ما می‌خواهند فراتر از نوعی که یک انسان خوب رفتار می‌کند رفتار کنیم. اگر پول را بازنگردانم، احساس ناراحتی و معذب بودن خواهم داشت. بابت این‌همه تأخیر عذرخواهی می‌کنم!»

آن دو کارمند شگفت‌زده شدند. انتظار نداشتند پس از گذشت بیش از ده سال، دوباره این پول را ببینند. آن‌ها گفتند فالون دافا واقعاً فوق‌العاده و شگفت‌انگیز است!

ابتدا حاضر نبودند ۶۰۰۰ یوان اضافی را بپذیرند، اما پس از شنیدن افکار صادقانه‌ام و با اصرار آن خویشاوند، پول را پذیرفتند.

سرانجام خواسته‌ای که بیش از یک دهه در قلبم داشتم محقق شد.

مقالاتی که در آن‌ها تزکیه‌کنندگان درک خود را به اشتراک می‌گذارند، معمولاً براساس وضعیت تزکیه یک فرد، ادراکش را در زمانی مشخص منعکس می‌کنند، و با هدف امکان ارتقای متقابل ارائه می‌شوند.