(Minghui.org) با نزدیک شدن به سالگرد معرفی و اشاعه فا توسط معلم در نظر دارم از اوقات شگفت‌انگیزی بگویم که معلم شخصاً در کنار ما بودند. می‌خواهم دربارۀ چند مورد از این تجربیات بنویسم تا هم‌تمرین‌کنندگان بتوانند در شادی من سهیم شوند.

وقتی سومین کلاس فالون دافا در شهر چانگچون برگزار می‌شد، برگزارکننده وظیفۀ پر کردن لیوان آب معلم را به من واگذار کرد. اینکه اغلب در کنار معلم باشم، برایم بسیار باعث افتخار بود. در اولین روز سخنرانی، به‌محض اینکه معلم از ورودی سیتی هال، به داخل سالن پا گذاشتند، همه از جای خود برخاستند و با تشویق‌های پرشور از معلم محترممان استقبال کردند. نگاه همه به معلم دوخته شده بود که به‌سمت جایگاه سخنرانی می‌رفتند. معلم با لبخند دست تکان دادند و سپس از همه خواستند که بنشینند و به سخنرانی گوش کنند.

وقتی لیوان آب معلم را پر می‌کردم، دیدم که ایشان برگه‌ای از جیب بالای کتشان بیرون آوردند. روی برگه پر بود از حروفی با اندازه‌های مختلف و انواع‌واقسام نشانه‌ها که شبیه نماد بودند. به برگه خیره شدم و تلاش کردم آن را بخوانم، اما نتوانستم از آن سر در بیاورم. آن برگه شامل تمام «یادداشت‌های سخنرانی» بود که معلم برای تشریح کامل فا استفاده می‌کردند. در طول ده روز برگزاری کلاس، به‌جز روز آخر که معلم به سؤالات شاگردان پاسخ دادند، این تنها یادداشتی بود که دیدم معلم برای ارائۀ سخنرانی‌های فا از آن استفاده می‌کردند. در آن زمان نمی‌توانستم درک کنم که چگونه معلم می‌توانند چنین سخنرانی عمیق، جامع و بسیار سطح بالایی از فا را تنها با استفاده از یک برگه، به‌عنوان طرح کلی ارائه دهند.

بعدها ازطریق مطالعۀ فا و تزکیه، آن را درک کردم. دافا متعلق به معلم است و فا در قلب معلم قرار دارد. آن «یادداشت‌ها» فقط یکی از جلوه‌های خرد بی‌پایان معلم بود.

در یکی از جلسات کلاس، با مداخله‌ای به شکل قطعی برق روبرو شدیم. تمرین‌کننده‌ای که مسئول ضبط سخنرانی بود، ناگهان ایدۀ فوق‌العاده‌ای به ذهنش رسید. او چند باتری در ضبط صوت قرار داد و از آن، به‌عنوان یک بلندگو برای پخش سخنرانی استفاده کرد.

تالار همایش ۱۰۰۰ نفر گنجایش داشت. همه بسیار ساکت بودند. معلم بسیار آرام و خونسرد ماندند. ایشان طوری به سخنرانی فا ادامه دادند که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده بود. صدای معلم واضح و رسا بود و در تمام تالار طنین می‌انداخت، درست مثل قبل از قطعی برق. معلم درحین سخنرانی، مداخله را از بین بردند و حدود ۲۰ دقیقه بعد برق دوباره وصل شد.

کارکنان سیتی هال اشاره کردند: «برق قطع شد، اما سخنرانی متوقف نشد. با استفاده از ضبط صوت به‌عنوان بلندگو، صدا همچنان بسیار واضح بود و همه ساکت بودند. چنین چیزی قبلاً هرگز اتفاق نیفتاده بود. این واقعاً شگفت‌انگیز است!»

تمرین‌کنندگان در زادگاه معلم مورد توجه ویژۀ ایشان بوده‌اند. این خوش‌اقبالی بزرگی برای تمرین‌کنندگان چانگچون است.

پس از پایان سومین کلاس فالون دافا در چانگچون، تعدادی از تمرین‌کنندگان ما تصمیم گرفتند یک محل تمرین برپا کنند. بعد از بررسی چند مکان که مناسب به نظر می‌رسیدند، دریافتیم که افرادی در این مکان‌ها، تمرین‌های صبحگاهی دیگری را انجام می‌دهند. درحالی‌که کمی نگران یافتن مکان مناسب بودیم، معلم محترم‌ محل تمرین متفاوتی را برایمان انتخاب کردند. محل تمرینی که معلم انتخاب کردند، صاف و هموار بود، محیط دلپذیری داشت و نسبت به مکان‌های موردنظر ما، گنجایش افراد بیشتری را داشت. پس از راه‌اندازی آن، تعداد افرادی که به محل تمرین ما می‌آمدند، روزبه‌روز افزایش می‌یافت. طی یک سال، تعداد افرادی که در آنجا تمرین می‌کردند، از چندده نفر به چندصد نفر رسید.

در طول دو سال اولی که معلم فالون دافا را به همگان معرفی کردند، هر زمان که معلم در شهر چانگچون بودند، ایشان به هر محل تمرین می‌رفتند و شخصاً تمرین‌کنندگان را برای مطالعۀ فا، ارتقای شین‌شینگ و انجام تمرین‌ها راهنمایی می‌کردند. یک روز صبح، درحالی‌که تمرین‌کنندگان با موسیقی دلنشین دافا مشغول انجام تمرینات بودند، معلم از راه رسیدند. ایشان ما را درحال انجام تمرین‌ها تماشا می‌کردند. سپس به‌آرامی از کنار چند تمرین‌کننده عبور کردند و به نظر می‌رسید که چیزی را از بالای سر یکی از تمرین‌کنندگان به‌زور گرفتند و سپس آن را روی زمین انداختند. معلم درحال پاکسازی بدن تمرین‌کنندگان بودند.

این‌ها خاطرات من از اوقات خوشی است که با معلم سپری کردم. دوره حقیقتاً شگفت‌انگیزی بود!