(Minghui.org) اخیراً در رؤیایی دیدم که ترس راه بسیاری از تمرینکنندگان را مسدود کرده است. در خواب، سوار بر اسب بودم و به یک دوراهی رسیدم. بسیاری از تمرینکنندگان، در نزدیکی مسیر سمت چپ صف کشیده بودند، اما به جلو حرکت نمیکردند، زیرا یک ایست بازرسی پلیس وجود داشت. من راه سمت راست را انتخاب کردم، جایی که یک مأمور پلیس هم بود، اما تمرینکنندهای نبود. مأمور اسلحهاش را بهسمت من نشانه گرفت. تردید نکردم؛ اسب را ترغیب کردم که از روی مانع بپرد و به راهم ادامه دادم. پلیس سعی نکرد جلو مرا بگیرد. مثل یک مجسمه سر جایش خشکش زده بود.
متوجه شدم که ترس درواقع تمرینکنندگان را از پشتسر گذاشتن پست بازرسی (یک آزمون) و بهبود مسیرهای تزکیهشان بازمیداشت. بهدلیل ترس در منطقه ما، تعداد مکانهای مطالعه فا، مکانهای تولید مطالب و تعداد تمرینکنندگانی که برای روشنگری حقیقت بیرون میرفتند، کاهش یافت. ترس مانع از آن شد که برخی از تمرینکنندگان مسئولیتهایی را در پروژههای دافا به عهده بگیرند، که به این معنی بود که برای مدتی طولانی، فقط تعداد کمی از تمرینکنندگان بیشترِ کار را بر عهده داشتند.
تجلیهای ترس
برخی از تمرینکنندگان بهمحض اینکه میشنیدند پلیس قصد انجام چه کاری را دارد، مطمئن میشدند که همه از آن اطلاع یابند. آنها ادعا میکردند که این کار را برای محافظت از همه انجام دادهاند. یک نفر گفت: «من قبلاً به همه یادآوری کردم و اگر کسی دستگیر شد، نمیتوانید مرا سرزنش کنید.» این تمرینکنندگان ترسیده بودند و میخواستند همه بترسند، بنابراین ترس را به آنها القا میکردند.
بدکاران پیوسته راههای مختلفی را برای آزار و اذیت تمرینکنندگان ابداع میکنند، به این امید که ترس و فشار را در آنها ایجاد کنند و آنها را از بین ببرند. ما نباید به آنها کمک کنیم.
پرهیز از محنت
یک تمرینکننده شنید که پلیس میخواهد او را دستگیر کند، بنابراین ناپدید شد؛ تمرینکنندهای دیگر قصد داشت نقلمکان کند، زیرا نگران امنیتش بود. پس از صحبت با سایر تمرینکنندگان، متوجه شدیم که بسیاری از تمرینکنندگانی که تصمیم گرفتند از مشکلات دوری کنند، فا را بهخوبی مطالعه نمیکردند و اغلب با تلفنهایشان بازی میکردند.
این تمرینکنندگان میتوانند منطقه را ترک کنند و پنهان شوند، اما نمیتوانند از کارما و نیروهای کهن که عقاید و تصورات آنها را هدف قرار میدهند پنهان شوند. محنتها به این دلیل ظاهر میشوند که آنها وابستگیهایی دارند که نمیتوانند از آنها اجتناب کنند. ما ازطریق مواجهه با مشکلاتمان، وابستگیها را از بین میبریم.
تصورکردن چیزها
برخی از تمرینکنندگان از ترس، حوادث غیرمرتبط را به هم ربط میدهند و نگران میشوند، بنابراین بهطور ساختگی وابستگی ایجاد میکنند. یک روز، به ملاقات تمرینکنندهای رفتم و آژیر یک وسیله نقلیه پلیس از طبقه پایین به صدا درآمد که او را وحشتزده کرد. پلیس بهدنبال فردی در ساختمان دیگری بود که تصادفاً خودرو را جلوی ساختمان او پارک کرد. احساس کردم خودرو پلیس آنجاست تا ترس او را آشکار کند.
یک تمرینکننده پس از شنیدن خبر دستگیری تمرینکنندهای دیگر مضطرب شد. او اخیراً با آن تمرینکننده ملاقات کرد و نگران بود که پلیس بهدنبال او نیز بیاید. همه محنت یکسانی را نخواهند داشت. همچنین هنگام مواجهه با یک مشکل، افکار مختلف منجر به پیامدهای متفاوتی میشود. وقتی ترس ظاهر شد، باید فوراً آن را از بین ببریم.
انزوا
ترس اغلب باعث میشود که تمرینکنندگان ارتباط خود را با دیگران قطع کنند و منزوی شوند و آنها را به اهدافی آسان برای بدکاران تبدیل کند.
یک تمرینکننده از تعامل با تمرینکننده خاصی اجتناب کرد که در یک پروژه مهم دافا مشارکت داشت، و بسیاری از تمرینکنندگان دیگر او را میشناختند. او میترسید که پلیس آن تمرینکننده را زیر نظر داشته باشد.
تمرینکننده دیگری به بقیه گفت که برای مطالعه فا به خانه او نروند، زیرا متوجه دوربین نظارتی جدیدی در همسایگی خود شده بود. او حتی تمرینکنندگان خاصی را انتخاب کرد و آنها را از رفتن به منزلش منع کرد. قوانینی را تعیین کرد که چه کسی و چه زمانی باید برود. این کار موانعی نامرئی ایجاد کرد و تمرینکنندگان شروع به فاصلهگرفتن از یکدیگر یا حتی صحبت با یکدیگر کردند.
ما باید محیط را با افکار و انرژی درست خود براساس فا اصلاح کنیم. وقتی اجازه میدهیم تصورات ما را تحتالشعاع قرار دهند، بهطور ساختگی برای خودمان محنت ایجاد میکنیم و زمان گرانبهایی را که برای تزکیه در نظر گرفته شده است تلف میکنیم.
ازبینبردن ترس
داشتن ترس در تضاد با نفی نیروهای کهن است. حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) یک دستگاه دولتی است که بهخاطر ما وجود دارد. پلیس فقط یک مهره کوچک در این دستگاه است و ما نباید از آنها بترسیم. درعوض، باید نسبت به آنها رفتاری نیکخواهانه داشته باشیم و حقیقت را برایشان روشن کنیم.
هماهنگی
برخی از تمرینکنندگان از نبود هماهنگی محلی شکایت دارند و منفعلانه منتظر میمانند تا دیگران پروژهها را آغاز کنند. وقتی تمرینکنندهای دستگیر شد، برخی بیتفاوت بودند یا میگفتند که نمیتوانیم کاری بکنیم. برخی دیگر سعی میکردند از ارتباطات خود برای آزادکردن آن تمرینکننده استفاده کنند. هیچیک از اینها با فا مطابقت ندارد.
ما باید با هم کار کنیم و بدنی واحد را تشکیل دهیم. زمانی که تمرینکنندهای در شهر دیگری دستگیر شد، سایر تمرینکنندگان وقت را برای افشای این حادثه در وبسایت مینگهویی و انتشار اطلاعات بهصورت محلی تلف نکردند. درنتیجه خانواده، همسایهها و دوستان آن مأمور مطلع شدند و درباره کاری که او انجام میداد صحبت میکردند و آن تمرینکننده اندکی بعد آزاد شد.
ما باید از آموزهها پیروی کنیم
بسیاری از تمرینکنندگان به استاد لی، بنیانگذار فالون دافا، گوش میدهند، اما برخی اینطور نیستند. برای ما مهم است که کاملاً به آنچه استاد میگویند اعتقاد داشته باشیم و از آن پیروی کنیم.
هر روز، تمرینکنندگانی که حقیقت را بهصورت رو در رو روشن میکنند، با افرادی که به تبلیغات ح.ک.چ اعتقاد دارند، تعامل میکنند و دوربینهای نظارتی و مأموران پلیس در هر گوشهای وجود دارند. اگر آنها به آنچه استاد میگویند ایمان نداشتند و همیشه دارای افکار درست نبودند، نمیتوانستند کارهای مقررشده را انجام دهند.
کوچکترین تصور و عقیده میتواند ما را کنترل و دستکاری کند. باید فوراً آن را انکار کنیم و از ایمانمان به فا استفاده کنیم تا هر تصور بشری، ازجمله ترس خود را از بین ببریم.
مقالاتی که در آنها تزکیهکنندگان درک خود را به اشتراک میگذارند، معمولاً براساس وضعیت تزکیهشان، ادراک یک فرد را در زمانی مشخص منعکس میکنند، و با هدف امکان ارتقای متقابل ارائه میشوند.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.