(Minghui.org) تمرین‌کنندگان برای معرفی فالون دافا و آموزش تمرین‌ها در مرکز زندگی بوم‌شناختی در شهرداری کادی‌کوی در 16فوریه2025 رویدادی را برگزار کردند. این رویداد بیشتر از آنچه تمرین‌کنندگان انتظار داشتند، با استقبال مواجه شد.

برخی از مردم برای حضور در این رویداد سه ساعت رانندگی کردند. چند نفر که قبلاً در برنامه‌های مشابه شرکت کرده بودند، اظهار داشتند که قصد دارند با ارسال ایمیلی به شهرداری درخواست کنند که این رویدادها به‌طور مکرر برگزار شوند.

بیش از 40 نفر در رویدادی در مرکز زندگی بوم‌شناختی در 16فوریه2025 شرکت کردند.

تجربه آرامش با انجام تمرینات

خانم اورگه مایل است به تمرین فالون دافا ادامه دهد.

خانم اورگه، که در زمینه فناوری اطلاعات فعالیت دارد، از سیلیوری آمده بود. او گفت: «احساس آرامش و صلح کردم. برخی مسائل در ذهنم گره خورده بودند، اما احساس کردم که این گره‌ها باز شدند. مدیتیشن‌های مختلفی را امتحان کرده‌ام، اما این روش حس کاملاً متفاوتی به من داد، و دوست دارم به تمرین فالون دافا ادامه دهم.»

خانم بالا فالون دافا را دوست دارد.

خانم بالا معمار است و سال‌ها ورزش پیلاتس انجام داده است. «مشکل من این است که نمی‌توانم سرعتم را کاهش دهم و مربی پیلاتسم همیشه به من می‌گوید که آرام‌تر باشم. اما برای اولین بار، با فالون دافا احساس کردم که دارم آرام می‌شوم. این تمرین به من احساس آرامش داد و احساس بسیار خوبی داشتم.»

خانم گلسون

خانم گلسون گفت: «با وجود اینکه در برخی حرکات مشکل داشتم، ادامه دادم. من فتق دیسک دارم و در حین انجام تمرینات در آن ناحیه احساس انرژی کردم. انگار آن ناحیه در حال ترمیم بود. حس خوبی داشت ممنونم.»

خانم الیف امیدوار است که تمرین‌کنندگان این رویداد را دو بار در ماه برگزار کنند.

خانم الیف اوزدوغان که معلم است، گفت این دومین بار است که تمرینات را انجام می دهد: «دفعه اول خیلی خوب تطبیق پیدا نکردم. اما بار دوم فوق‌العاده بود، بسیار زیبا. دوست دارم این تمرینات هر ۱۵ روز یک‌بار برگزار شوند، نه ماهی یک‌بار. این رویداد فوق‌العاده است. انگار همه چیز در ذهنم از نو ساخته شد. احساس انرژی خیلی زیادی داشتم. این تجربه شگفت‌انگیز بود. سپاسگزارم.»

یکی از شرکت‌کنندگان به تمرین‌کنندگان گفت: «من مدیر بازنشسته بانک هستم. این اولین باری بود که تمرینات فالون دافا را انجام دادم. تحت تأثیر قرار گرفتم و یک نور آبی و بنفش دید، مانند چشم سوم بود. خیلی خوشحال شدم. فکر می‌کنم بدنم از من تشکر می‌کرد.»