(Minghui.org) در اکتبر2024، یک روز علائم کارمای بیماری، مانند تب، ضعف، عدم تعادل، رنگ و بوی غیرطبیعی ادرار به سراغم آمد و دستهایم ورم کرد. توجهی به آنها نکردم. همه این علائم پس از چهار روز ناپدید شدند. تجربهام را درباره غلبه بر این آزمون به اشتراک میگذارم.
تمرینکنندهای پس از شنیدن وضعیتم به کمک آمد و با هم برای روشنگری حقیقت فالوندافا بیرون رفتیم. تلاشم را در مطالعه فا و انجام تمرینات در خانه بیشتر کردم و تصمیم گرفتم کوتاهیهای سابقم را جبران کنم.
یک شب، وقتی برای انجام تمرین صدای موسیقی را بلند کردم، شوهرم که او هم تمرینکننده است، گفت: «صدا را کم کن!» در ابتدا ناراحت شدم و او را سرزنش کردم که چرا وقتی من درحال عبور از یک کارمای بیماری هستم به من کمک نمیکند، اما بالافاصله متوجه شدم که او در این آزمون شینشینگ به من کمک میکند. صدا را به پایینترین حد ممکن رساندم و تمریناتم را انجام دادم. درحالیکه به دستگاه پخش موسیقی چسبیده بودم.
روز بعد باتری دستگاه تمام شد. فکر کردم تمریناتم را بدون موسیقی انجام دهم. شوهرم احتمالاً از کار خسته است، بنابراین نباید مزاحم استراحت او شوم. این فرصتی برایم بود تا شینشینگم را بهبود ببخشم. میخواستم خودم را بهطور جدی تزکیه کنم، بنابراین باید بهجای نگاه کردن به کاستیهای دیگران، خودم را بهبود میبخشیدم.
از آن زمان، صدای ضبط را در پایینترین میزان قرار میدادم، اما میتوانستم موسیقی را بهوضوح بشنوم. متوجه شدم که استاد شنواییام را تقویت کردهاند. از استاد برای آن تشکر کردم!
وقتی علائم کارمای بیماری شروع شد، نمیتوانستم تمام تمرینات را یکجا انجام دهم و حتماً باید استراحت میکردم و اصلاً نمیتوانستم تمرین حالت ایستاده را انجام دهم. همانطور که پیشرفت کردم، توانستم بهمدت 40 دقیقه تمرین ایستاده را انجام دهم. صبح روز 12اکتبر، بهمدت یک ساعت بهراحتی تمرین ایستاده را انجام دادم و درطی آن، صحنه خارقالعادهای را دیدم: چیزهای چسبناک و کثیف زیادی از بدنم خارج شدند، درحالیکه از سمت راست به سمت چپ بدنم حرکت میکردند، گویی روی یک تسمه چرخان حرکت میکردند. میدانستم که استاد چیزهای بد را از بدنم بیرون میریزند.
بعد از انجام تمرینات، افکار درست فرستادم. بهمحض نشستن وارد سکون شدم. چیزهای بد زیادی شبیه پنبه فاسد در میدان بُعدیام دیدم. یک فالون چرخان بالای سرم آنها را میکشید و خارج میکرد. میدان بُعدیام بینهایت تمیز شد. احساس میکردم بدنم کوچک، راحت و سهبُعدی است.
فکر کردم نباید خودم را در این حس غرق کنم و باید افکار درست بفرستم. بهمحض اینکه به خودم گفتم همه شیاطین را از بین ببر، توانستم تواناییهای فوقطبیعیام را کنترل کنم. به آنها گفتم: «بروید مأموریت خود را انجام دهید و در اصلاح فا، به استاد کمک کنید.» تمام تواناییهایم بهطور همزمان ازطریق یک مجرا بیرون آمدند. هیچ کلمهای نمیتواند احساس خارقالعادهام را توصیف کند. خیلی فوقالعاده بود. سپاسگزارم استاد.
خیلی خوشاقبال هستم که در تمام این سالها، خودم را با کمک استاد تزکیه کردهام. باید با پشتکار تزکیه کنم، کاستیهایم را جبران کنم و با اصلاح فا پیش بروم.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.