(Minghui.org)

آنچه هنگام فرستادن افکار درست دیدم

توسط تمرین‌کنند‌ه‌ای در چین

در طی دو هفته گذشته، تلاشم برای فرستادن افکار درست و دفعات فرستادنش را افزایش داده‌ام. میدان انرژی‌ام قوی است و می‌توانم آرام باقی بمانم.

در طی روز، ۵ تا ۶ بار، ازجمله در ۴ زمان تعیین‌شده برای سراسر جهان، افکار درست می‌فرستم. اکنون بیش از ۱۰ بار در روز، این کار را انجام می‌دهم، و همچنین یک ساعت فرستادن افکار درست در روز را اضافه کرده‌ام.

چشم آسمانی‌ من معمولاً بسته است، مگر در شرایط خاص.

استاد به من اجازه دادند که اخیراً دو صحنه را ببینم. یک روز صبح پس از فرستادن افکار درست به‌مدت یک ساعت، ستاره‌های رنگارنگ و زیبایی را در آسمان دیدم.

چند روز پیش، هنگام فرستادن افکار درست به‌مدت یک ساعت، شبح شیطانی حزب کمونیست چین (ح.‌ک.چ) را دیدم، همان‌گونه که در کتاب «نُه شرح و تفسیر درباره حزب کمونیست» آمده است. آن لباس قرمز پوشیده بود و شروع کرد دیوانه‌وار برقصد. تلاشم را در فرستادن افکار درست بیشتر کردم و پس از مدتی، شبح کوچک‌تر و کوچک‌تر و سرانجام ناپدید شد.

فکر می‌کنم استاد مرا تشویق ‌کردند، و به من اجازه ‌دادند ببینم که فرستادن افکار درست می‌تواند در ازبین‌بردن شیطان نقش داشته باشد. سپاسگزارم، استاد! این کار را با تلاش فراوان انجام خواهم داد تا همه عناصر و عوامل بد در بُعدهای دیگر را که به دافا آسیب می‌رسانند کاملاً از بین ببرم.

اکنون به‌طور موقت در پکن زندگی می‌کنم، بنابراین برای متلاشی کردن نیروهای بدسرشت در پشت حزبِ حاکم افکار درست خواهم فرستاد.

روند اصلاح فا به لحظه حساسی رسیده است. تمرین‌کنندگان در سراسر جهان، باید بدنی واحد را شکل دهند و از قدرت مافوق‌طبیعی‌مان برای ازبین‌بردن عناصر شیطانی استفاده کنند. با توجه به زمان اندک باقی‌مانده، مطمئناً از این مانع بزرگ عبور می‌کنیم و استاد را ناامید نخواهیم کرد.

تجربه‌ای جالب پس از فرستادن افکار درست

توسط تمرین‌کننده‌ای در چین

یک شب سردرد داشتم و فکر می‌کردم آن به‌خاطر مداخله ازسوی عوامل بد است. ازاین‌رو افکار درست فرستادم: «نیروهای کهن نمی‌توانید مرا بترسانید، زیرا پست و ناتوان هستید.» استاد بیان کردند: «قدرت پلیدی هرگز فراتر از قدرت خوبی نخواهد بود.» (سخنرانی پنجم، جوآن فالون) من تمرین‌کننده دافا هستم و نمی‌ترسم.

به فرستادن افکار درست ادامه دادم و روی کلمه «میِه» تمرکز کردم. درحال انجام دادنش خوابم برد. وقتی از خواب بیدار شدم متوجه شدم چشم و دهانم کج شده است. تکان نخوردم و آرام و بدون ترس باقی ماندم. روز سوم احساس کردم یکی به من سر جدیدی داد و دوباره چشم و دهانم ظاهری عادی دارد. می‌دانستم که استاد به من کمک می‌کردند.

استاد سپاسگزارم که همیشه کنارم هستید و از من محافظت می‌کنید. از کمک استاد قدردانی می‌کنم. با پشتکار تزکیه می‌کنم و سه کار را به‌خوبی انجام می‌دهم، افراد بیشتری را آگاه می‌کنم، با روند اصلاح فا همگام خواهم بود و با استاد به خانه باز خواهم گشت!

شاهد صحنه‌ای شگفت‌انگیز

توسط تمرین‌کننده‌ای در چین

من قبل از شروع آزار و شکنجه (۲۰ژوئیه۱۹۹۹) تمرین‌کننده شدم. در آن زمان، جوان بودم و فقط چهار تمرین اول را یاد گرفتم، اما مدیتیشن نشسته را بلد نبودم.

پدر و مادرم صبح زود مدیتیشن می‌کردند. یک بار نیمه‌های شب از خواب بیدار شدم و دیدم مادرم تمرین پنجم را انجام می‌دهد. او در جهات بالا و پایین و به‌سمت جلو شناور می‌شد. شگفت‌زده نشدم و فکر ‌کردم که این اتفاق عادی است، زیرا استاد در سخنرانی‌شان درباره آن صحبت کردند. خاله‌ام هم این صحنه را دید و هنوز هم آن را به خاطر می‌آورد.

گاهی اوقات نمی‌دانم که چرا به من اجازه دیدن آن صحنه را دادند. احتمالاً تصادفی نبوده است. ابتدا که وارد تمرین تزکیه دافا شدیم، بسیاری از چیزهای شگفت‌انگیز اتفاق افتاد، اما برخی از تمرین‌کنندگان تقدس و شادی‌ای را که در آن زمان احساس کردند، فراموش کرده‌اند‌ و سست شده‌اند.

این مقاله را نوشتم تا به تمرین‌کنندگان یادآوری کنم که آموزه‌های استاد درست است، و از آن‌ها بخواهم از بی‌تفاوتی و تنبلی دست بردارند. بیایید کوشا باشیم، به‌خوبی تزکیه و به عهد خود عمل کنیم.