(Minghui.org) من معلم بازنشسته و ۶۰ساله هستم. در سال ۱۹۹۵، تمرین فالون دافا را آغاز کردم. من نیز مانند بسیاری از تمرینکنندگان، اصول حقیقت، نیکخواهی، بردباری را در زندگی روزمرهام بهکار میگیرم. حقیقت را برای مردم روشن میکنم و آنها را از مسمومیت تبلیغات حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) نجات میدهم.
مایلم ماجرایی در این خصوص را بهاشتراک بگذارم که چگونه مربی رانندگیام با من همکاری کرد تا حقیقت را روشن کنیم و موجودات ذیشعور را نجات دهیم.
من و تمرینکننده وانگ داجیه دو سال پیش برای شرکت در آزمون رانندگی، در یک آموزشگاه رانندگی ثبتنام کردیم. گروه ما پنج عضو داشت. میانگین سنیمان ۶۰ سال بود. ما کمی کُندتر از رانندگان جوانتر یاد میگرفتیم، اما همه سخت تلاش میکردیم.
خانم مربی فقط یک خودرو برای تمرین ما داشت. به هریک از ما نیم ساعت زمان رانندگی اختصاص داده شده بود، اما همه میخواستیم کمی بیشتر تمرین کنیم. فقط چند بار در روز میتوانستیم تمرین کنیم، و برخی از شاگردان وقتی سوار خودرو میشدند دیگر تمایلی به پیاده شدن نداشتند. من و وانگ داجیه همیشه اجازه میدادیم دیگران ابتدا رانندگی کنند. ما بیش از زمان تعیینشدهمان در خودرو نمیماندیم و سعی میکردیم چند دقیقه زودتر پیاده شویم. بهلطف رفتار ما، سایر اعضای گروه نیز چنین میکردند و همهمان با هم خوب کنار میآمدیم. مربی بسیار خوشحال و راضی بود.
مربی حقیقت را آموخت و کمردردش ناپدید شد
مربیمان دچار کمردرد بود. او دستگاه الکتریکیای به دور کمرش میبست تا درد را تسکین دهد، اما با وجود درد، به آموزش ادامه و اجازه میداد تمرین کنیم، چون زمان امتحان نزدیک بود. او از نظر جسمی در رنج و عذاب بود.
او برنامهریزی کرد تا من و وانگ داجیه با هم در کلاس رانندگی شرکت کنیم. در زمان استراحتها، ما حقیقت را برایش روشن میکردیم. به او گفتیم که چگونه با تمرین فالون دافا سلامتیمان را بازیافتهایم، چگونه فالون دافا در سراسر جهان گسترش یافته است، استاد لی چقدر بزرگ هستند، حادثه خودسوزی در میدان تیانآنمن صحنهسازی شده بود و چگونه ح.ک.چ تمرینکنندگان فالون دافا را مورد آزار و شکنجه قرار میدهد. او گوش داد و با کنارهگیری از ح.ک.چ و سازمانهای وابسته به آن موافقت کرد. در حین شنیدن گفت: «آیا استاد لی بودا نیستند؟» از او پرسیدیم آیا مایل است به سخنرانیهای صوتی استاد گوش دهد. او موافقت کرد.
روز بعد به او یک دستگاه پخش صوت و چند بروشور فالون دافا دادم. چند روز بعد، از او پرسیدم آیا به سخنرانیها گوش داده است. گفت که شبها قبل از خواب و صبحها به آنها گوش میدهد و از آنها خوشش میآید. او را تشویق کردیم به گوش دادن ادامه دهد. گفت: «بله، حتماً.»
تا زمانی که آزمونهای رانندگی به پایان رسید، کمردردش ناپدید شده بود. دیگر دستگاه الکتریکی را نمیبست. او از فالون دافا بهرهمند شده بود.
هنگام برگزاری آزمون کتبی در ساختمان آموزشگاه رانندگی پشت کامپیوتر، متوجه شدم که پدهای ماوس کهنه و فرسوده شدهاند و استفاده از آنها سخت بود. بیش از ۲۰ پد جدید خریدم و از مربی خواستم آنها را در آموزشگاه جایگزین پدهای قدیمی کند. ابتدا ۱۰ پد خریدم. کارکنان آموزشگاه آنها را برای خودشان برداشتند. مربی خندید و به آنها گفت: «شماها از نظر اخلاقی، از این خانم پایینترید. او چیزهایی بخشید، درحالیکه شما آنها را برداشتید.» سپس به من گفت: «تو خیلی مهربانی. امروزه افراد کمی مثل تو پیدا میشوند.»
او به کارکنان گفت: «میبینید این خانم چقدر مهربان است. او با پول خودش چند پد ماوس خرید. وظیفه آموزشگاه رانندگی است که آنها را تهیه کند. میدانید چرا او اینقدر خوب است؟ چون به فالون دافا ایمان دارد. درواقع، تبلیغاتی که دربارهٔ دافا در تلویزیون پخش میشود، همگی دروغ است. فالون دافا به مردم میآموزد که انسان خوبی باشند. من حالا دلم میخواهد به دیگران کمک کنم و کارهایم را مطابق با اصول فالون دافا انجام دهم.» کارکنان گفتند: «پس فالون دافا آنطور که در تبلیغات تلویزیونی میگویند نیست. این خانم خیلی مهربان است. امروزه واقعاً بهندرت میتوان چنین فردی را پیدا کرد.»
مربی گفت: «وانگ داجیه را ببینید، او مسنترین شاگرد است و فالون دافا را تمرین میکند. ببینید چه وقار و متانت زیبایی دارد، ظاهرش چقدر خوب است. از لحاظ بدنی، قوی و سالم است. رانندگی را خیلی سریع یاد گرفت. باور نمیکنید که حدود ۷۰ سال داشته باشد!»
مربی پیام «فالون دافا خوب است» را اشاعه میدهد
سال گذشته، دختری جوان را برای یادگیری رانندگی، نزد آن مربی فرستادم. روزی به آموزشگاه رانندگی رفتم تا ببینم آموزشش چطور پیش میرود.
در گروهش، سه دانشجوی دانشگاه دیگر نیز بودند؛ درمجموع پنج نفر، همراه با مربی. پنج جعبه نودل برنج و شش بطری آب خریدم و آنها را به آموزشگاه بردم. مربی به اعضای گروهش گفت: «ببینید این خانم چقدر مهربان است. با اینکه شما را نمیشناسد، برایتان غذا آورده. خیلی مهربان است.» آنها ابراز قدردانی و از من تشکر کردند.
چون مشغول تمرین رانندگی بودند، زیاد صحبت نکردم و رفتم. کمی احساس پشیمانی کردم، چون حقیقت را برایشان روشن نکرده بودم. بعداً این را با مربی در میان گذاشتم. مربی گفت: «به آنها گفتم که تو فالون دافا تمرین میکنی. به همین خاطر اینقدر مهربان هستی. آنها غافلگیر شدند. به آنها گفتم فالون دافا آن چیزی نیست که دولت میگوید. آن تبلیغات جعلی است. فالون دافا به مردم میآموزد که انسانهای خوبی باشند. از آنها خواستم به حرف دولت اعتماد نکنند. همهشان سر تکان دادند و موافقت کردند. یکی از دانشجویان بهشدت تحت تأثیر قرار گرفت و گفت که شما خیلی مهربان هستید.»
پس از اینکه آزمون رانندگی را تمام کردم، مربی اغلب با من تماس میگرفت، برخی شاگردان سالمندش را به من معرفی میکرد و از من میخواست به آنها یاد بدهم چگونه اپلیکیشن آزمون رانندگی را دانلود کنند و آزمونهای کتبی را تمرین کنند. به آنها میگفت: «این خانم رانندگی را خیلی زود و خوب یاد گرفت. خیلی مهربان است. فالون دافا تمرین میکند و دوست دارد به دیگران کمک کند.»
روزی مربی یک مرد ۶۷ساله را نزد من فرستاد. تجربیات یادگیریام را با او بهاشتراک گذاشتم. بسیار سپاسگزار شد. سپس حقیقت را برایش روشن کردم. نشان یادبود فالون دافا را که به او دادم، پذیرفت و با کنارهگیری از ح.ک.چ و سازمانهای وابستهاش موافقت کرد.
چند نفر از اعضای خانوادهٔ مربی نیز در آموزشگاه رانندگی کار میکنند. با کمک مربی، حقیقت را برای آنها نیز روشن و کمکشان کردم تا از ح.ک.چ خارج شوند. به آنها بروشورهای روشنگری حقیقت، تقویمهای رومیزی و یادبودهای فالون دافا دادم. مربی حقیقت را برای یکی از اعضای خانوادهاش روشن و به او کمک کرد از ح.ک.چ خارج شود. میخواستم حقیقت را برای یکی دیگر از اعضای خانوادهاش روشن کنم، اما مربی گفت که او با گفتههایش موافق نیست و از من خواست صبر کنم.
پس از اینکه گواهینامهام را گرفتم، همراه مربی به دیدن آن خویشاوند رفتیم. او قبلاً دبیر حزب ح.ک.چ بود و شدیداً تحت تأثیر تبلیغات آن قرار داشت. به حرفهایم گوش نداد و بروشورهایی را که خواستم به او بدهم، نپذیرفت. اما اذعان کرد که تمرینکنندگان فالون دافا انسانهای خوبی هستند. در طول گفتوگویمان، آرام و مهربان ماندم. میدانستم که باید تأثیر خوبی بر او بگذارم تا در آینده، فرصت دیگری برای روشنگری حقیقت داشته باشم.
مربی به من گفت: «او بروشورها را نخواست. لطفاً آنها را به من بده. خودم میخوانم.» به او گفتم که همان نسخه را قبلاً دریافت کرده است. گفت که میخواهد آنها را به افراد دیگری بدهد. هنگامیکه از ساختمان خارج میشدیم، به یکی از شاگردان برخوردیم و بروشوری را به او داد. من نیز حقیقت را برای آن شاگرد روشن و به او کمک کردم از ح.ک.چ کنارهگیری کند.
مربی: چون به فالون دافا ایمان دارم
مربی همچنان به سخنرانیهای صوتی استاد گوش میدهد. گرچه هنوز تمرینات را آغاز نکرده، اما از نظر ذهنی و جسمی متحول شده است. سه سال پیش جراحی بزرگی انجام داد. ضعیف و دائماً دچار کمردرد بود. اما حالا دیگر کمردرد ندارد. حدود یک سال پیش در معاینه سالانه شرکت کرد. پزشک گفت که وی از نظر جسمی سالم است و همه شاخصهایش طبیعی هستند. او میداند که از فالون دافا بهرهمند شده و از استاد برای لطف و حمایتشان بسیار سپاسگزار است.
دیدگاهش نیز تغییر کرده است. روزی زن و شوهر سالمندی را دید که در خیابان، چمدانبهدست با پای پیاده میرفتند. توقف کرد، آنها را سوار کرد و تا روستایشان که حدود یک و نیم کیلومتر فاصله داشت، رساند. آن زوج بسیار سپاسگزار شدند و گفتند: «شما خیلی مهربانی. امروزه افراد کمی مثل شما هستند.» او گفت: «بهخاطر این است که به فالون دافا ایمان دارم.» آنها گفتند: «فالون دافا واقعاً خوب است. تبلیغاتی که در تلویزیون پخش میشود، همگی دروغ است.»
روزی دو خانم از آموزشگاه رانندگی دیگری، درحال تماشای آموزش او به یک شاگرد بودند. مربی به آنها گفت: «لطفاً نزدیکتر بیایید. اگر میخواهید یاد بگیرید، میتوانم به شما آموزش دهم.» از آنها خواست که سوار خودرواش شوند و آموزش رانندگی را آغاز کرد. آن خانمها گفتند: «شما خیلی مهربان هستی. انسان خوبی هستی. درواقع، ما هم تمرینکنندهٔ فالون دافا هستیم، اما به شما نگفتیم، چون خجالتی هستیم.» مربی خیلی خوشحال شد و گفت: «خجالت نکشید. من به فالون دافا ایمان دارم. فالون دافا فوقالعاده است!»
به او گفتم که ۱۳مه روز تولد استاد و نیز روز جهانی فالون دافاست و هر سال برای استاد، کارت تبریک میفرستیم. او گفت: «لطفاً از طرف من و خانوادهٔ پسرم نیز کارت تبریکی برای استاد بفرست. من هم تولد استاد را تبریک میگویم. ما واقعاً از استاد برای محافظتشان سپاسگزاریم!»
سخن پایانی
با کمک مربی، حقیقت را برای بیش از ۳۰ نفر روشن و به آنها کمک کردهام که از حزب کمونیست چین و سازمانهای وابستهاش کنارهگیری کنند. آنها بروشورهای فالون دافا، یادبودها، تقویمهای رومیزی و فلشدیسکهای حاوی مطالب روشنگری حقیقت را پذیرفتهاند.
از زمانی که مربی حقیقت را درک کرد، سالم و خوشحال بوده و در کارش نیز موفق است. شمار شاگردان از گروه او که در آزمون رانندگی قبول میشوند، از هر گروه دیگری در آموزشگاه بیشتر است. او بیشترین شاگرد را دارد. افراد بیشتر و بیشتری برای ثبتنام در کلاسهایش میآیند.
بهلطف قدرت و نیکخواهی فالون دافا، افراد بیشتر و بیشتری که حقیقت را فهمیدهاند، درحال اشاعه آن هستند. آرزوی من این است که همهٔ انسانهای خوشقلب در این دنیا، حقیقت را درک کنند و با فالون دافا نجات یابند!
(مقاله ارسالی منتخب بهمناسبت بزرگداشت روز جهانی فالون دافا ۲۰۲۵، در وبسایت مینگهویی)
کپیرایت ©️ ٢٠٢٥-١٩٩٩ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.