(Minghui.org) ارسال سالانهٔ مقالات به‌منظور بزرگداشت روز جهانی فالون دافا به‌صورت منظم در حال انجام است. با توجه به تفاوت در محیط‌های تزکیه، سطوح تزکیه و سطح تحصیلات، برخی تمرین‌کنندگان تمایلی به نوشتن مقاله ندارند. اما تعداد بیشتری از تمرین‌کنندگان به دلایل مختلف قادر به نوشتن مقاله نیستند. اخیراً چیزی را در این زمینه درک کردم که برایم تأثیرگذار بود.

اخیراً یکی از تمرین‌کنندگان پیش‌نویس مقاله‌ای را که نوشته بود برایم آورد و خواست آن را مرتب کرده و برای ویراستاران مینگهویی ارسال کنم. وقتی به آن نگاه کردم، دیدم که شش صفحه با حروف به‌شدت فشرده و پر از غلط‌های تایپی. برخی عبارات و اصطلاحات ناقص بودند و برخی حروف جا افتاده و با فضای سفید جایگزین شده بودند. برای لحظه‌ای سرم گیج رفت. چاره‌ای نداشتم، چیزی نگفتم و تصمیم گرفتم آن را مرتب کنم. راستش را بخواهید، ترس از دردسر باعث افسردگی و گیجی‌ام شد. من ۷۶ساله هستم و تایپ کردن برایم آسان نیست چون کُند تایپ می‌کنم. به‌زحمت بیش از نیمی از آن را تایپ کردم و تصمیم گرفتم باقی را روز بعد انجام دهم. فایل را ذخیره و کامپیوتر را خاموش کردم.

روز بعد که کامپیوتر را روشن کردم، نتوانستم فایل را پیدا کنم. مطمئناً آن را ذخیره کرده بودم و این موضوع را بررسی هم کرده بودم و شکی در آن نبود. همسرم که او هم تمرین‌کننده است گفت: «شاید به‌خاطر این بود که از دردسر می‌ترسیدی، پس باز هم برایت دردسر پیش آمد! شاید این اتفاق برای این باشد که ترس از دردسر را از وجودت پاک کند. باید به استاد اعتراف کنی!» این حرف‌ها بر قلبم سنگینی کرد. در قلبم به استاد گفتم: «استاد، من اشتباه کردم!» از نو شروع کردم، مقاله را ویرایش کردم و فرستادم.

درواقع این محیط و مأموریت من است. ما در شهری در سطح استانی هستیم که تمرین‌کننده زیادی ندارد. ده‌ها تمرین‌کننده مقالات جدید استاد را می‌گیرند، اما کمتر از ده‌دوازده تمرین‌کننده درحال روشنگری حقیقت و نجات مردم هستند. پیش‌تر، چند تمرین‌کننده به اینترنت متصل می‌شدند و مطالبی دربارهٔ فالون دافا و آزار و شکنجه تهیه می‌کردند. در سال‌های اخیر، فقط من این کار را انجام داده‌ام، بنابراین اغلب در قلبم از این موضوع گله و شکایت دارم. در وضعیت کنونی‌مان، چه تمرین‌کنندگان مسن و چه جوان، بعضی‌ها به‌خاطر شرایط خانواده نمی‌توانند این کار را انجام دهند، بعضی‌ها از آن اجتناب می‌کنند یا حوصله‌اش را ندارند. ذهنیت ترس که در اعماق وجودمان پنهان شده، به‌نظر می‌رسد مانع راه بازگشت آن‌ها به خانهٔ اصلی‌شان شده است.

پیش از آن‌که به درون‌ نگاه کنم، این موضوع را احساس نمی‌کردم. اما وقتی به درون نگاه و تأمل کردم شوکه شدم. ترس از دردسر باعث ایجاد بسیاری از وابستگی‌ها شده بود، از جمله رنجش، راحت‌طلبی، شهرت و سود، عجول بودن، ذهنیت رقابت‌طلبی، تحقیر دیگران، شور و شوق افراطی، حسادت و غیره. با چنین «زنجیرهای» سنگینی، و ناتوانی در پاک کردن تصورات بشری، یک تزکیه‌کننده چگونه می‌تواند از دنیای دنیوی فراتر رود؟

از استاد بابت اشارات‌شان سپاسگزارم. با صداقت و آشکارا به‌طور محکم تزکیه خواهم کرد.

مقالاتی که تمرین‌کنندگان در آن‌ها درک‌های خود را به‌اشتراک می‌گذارند، معمولاً بازتابی از درک فردی در یک مقطع زمانی خاص براساس وضعیت تزکیه‌شان است و با هدف ارتقای متقابل ارائه می‌شود.