(Minghui.org) وقتی برای اولین بار درباره فرستادن افکار درست شنیدم، برایم جالب به نظر می‌رسید و خوشحال شدم. من و دخترم بدون هیچ تردیدی، در حالت لوتوس کامل (قرار دادن هر دو پا روی هم به حالت ضربدر) نشستیم تا طبق دستورالعمل، افکار درست بفرستیم. اندکی احساس گرما کردم و مجبور شدم ژاکتم را دربیاورم. اما، هنوز هم احساس گرما می‌کردم، بنابراین دست از فرستادن افکار درست کشیدم. پس از توقف، احساس گرما به‌سرعت از بین رفت.

بعداً وقتی افکار درست می‌فرستادم، دیگر احساس گرما نمی‌کردم و متوجه شدم که استاد مرا به فرستادن افکار درست تشویق می‌کنند. اکنون همیشه فرستادن افکار درست را جدی می‌گیرم، زیرا استاد از ما می‌خواهند که از قدرت‌های مافوق‌طبیعی خود استفاده کنیم. علاوه‌بر این، به تأثیر فرستادن افکار درست نیز کاملاً ایمان دارم.

معمولاً وقتی با مداخله مواجه می‌شوم یا به هم‌تمرین‌کنندگان کمک می‌کنم تا بر کارمای بیماری غلبه کنند، فرستادن افکار درستم اثرات خوبی دارد. اگرچه نمی‌توانم بُعدهای دیگر را ببینم، اما می‌توانم ببینم که در این دنیا تغییراتی روی می‌دهد.

مدتی است که وضعیت تزکیه‌ام خیلی خوب بوده و مدت‌هاست که می‌توانم روزی ده بار افکار درست بفرستم. قبل از اینکه این‌گونه عمل کنم، به فرستادن افکار درست و اساس آن فکر می‌کردم. معمولاً آن را براساس هدف کمک به استاد در اصلاح فا قرار می‌دهم و سعی می‌کنم تا حد امکان، طیف وسیعی را پوشش دهم تا افکار درست بتواند نقش خود را به‌طور کامل ایفا کند.

وقتی به هم‌تمرین‌کنندگان کمک می‌کنم تا بر کارمای بیماری غلبه کنند، چیز زیادی به افکارم اضافه نمی‌کنم. فقط می‌خواهم تمام موجودات شیطانی و عواملی را که در تلاش‌های هم‌تمرین‌کنندگان برای کمک به استاد در اصلاح فا و نجات موجودات ذی‌شعور مداخله می‌کنند، از بین ببرم. به عبارت دیگر، اساس فرستادن افکار درست، کمک به استاد در اصلاح فا و نجات موجودات ذی‌شعور است.

قبل از اینکه مادرشوهرم براثر کارمای بیماری فوت کند، با او درباره اساس فرستادن افکار درست صحبت کردم. اما ظاهراً نمی‌توانست آن را درک کند. هدف او ازبین‌بردن موجودات شیطانی و عواملی بود که در سلامتی‌اش اختلال ایجاد می‌کردند. بنابراین اساس افکار درست فرستادنش برای سلامتی خودش بود، که با دلیلی که استاد به ما گفتند، فاصله زیادی دارد.

در آن زمان، مادرشوهرم اغلب با من تماس می‌گرفت تا برای کمک به او، به خانه‌اش بروم و هر بار می‌دیدم که وضعیتش درحال بهبود است. وقتی به او کمک می‌کردم تا افکار درست بفرستد، به‌عنوان مثال، همکاری در فرستادن افکار درست گروهی در منطقه‌مان، اولین چیزی که به آن فکر می‌کردم از‌بین‌بردن شیطان در مقیاس بزرگ‌تر بود. می‌خواستم تمام موجودات شیطانی و عوامل موجود در بُعدهای دیگر را پاکسازی کنم که در کمک مریدان دافا به استاد، در اصلاح فا و نجات موجودات ذی‌شعور اختلال ایجاد می‌کنند. سپس در ازبین‌بردن تمام موجودات شیطانی و عواملی که در کمک مادرشوهرم به استاد در اصلاح فا و نجات موجودات ذی‌شعور اختلال ایجاد می‌کنند، شرکت کردم. تأثیر آن هر بار آشکار بود.

در روند کمک به یک هم‌تمرین‌کننده مبتلا به کارمای بیماری، اگر تمرین‌کننده‌ای که دچار رنج و سختی است، کمک تمرین‌کنندگان را نپذیرد یا درباره سایر تمرین‌کنندگان نظری منفی داشته باشد، ازآنجاکه این چیزها نیز وجود مادی دارند، مانع اثربخشی افکار درست می‌شوند. اگر کسی فکر کند که کمک به هم‌تمرین‌کنندگان برای فرستادن افکار درست بی‌فایده است، این طرز فکر تأثیر معکوس خواهد داشت، زیرا افکاری که او می‌فرستد ناخالص خواهد بود و افکار درست کلی موجود در صحنه را خنثی می‌کند.

در ادامه، بخشی از آموزه‌های استاد را برای تشویق هم‌تمرین‌کنندگان نقل می‌کنم. استاد بیان کردند:

«اگر هر مرید دافا می‌توانست از عهده‌ این برآید تا فرستادن افکار درست را به‌طور صحیحی درنظر بگیرد، و به‌طور عادی افکار درست قوی داشته باشد، آن‌گاه تمامی ارواح شیطانی در سراسر دنیا می‌توانستند به‌سرعت متلاشی شوند. اگر تمامی مریدان دافا می‌توانستند این را دریابند،‌ و همگی صادقانه به مرحله‌ای می‌رسیدند که افکار درست‌شان در قدرت‌مندترین نقطه‌ خود می‌بود، آن‌گاه یک روز کافی می‌بود تا مسائل حل و فصل گردند.» («آموزش فای ارائه‌شده در جلسه اپک تایمز»، آموزش فا در کنفراس جهان، جلد دهم)

مقالاتی که در آن‌ها تزکیه‌کنندگان درک خود را به اشتراک می‌گذارند، معمولاً براساس وضعیت تزکیه‌شان، ادراک یک فرد را در زمانی مشخص منعکس می‌کنند، و با هدف امکان ارتقای متقابل ارائه می‌شوند.