(Minghui.org) تمرین فالون دافا (فالون گونگ) را قبل از سال ۱۹۹۹، در چین شروع کردم و در سال ۲۰۲۱، به خارج از کشور آمدم. میخواهم برخی از تجربیات تزکیهام در خارج از چین را به اشتراک بگذارم.
روشنگری حقیقت در پلتفرم نرمافزاری تماس تلفنی
در سال ۲۰۱۷، فرصتی داشتم تا به یک فضای پخش زنده در پلتفرم نرمافزاری تماس تلفنی بپیوندم. این پلتفرمی است که در آن، تمرینکنندگان دافا ازطریق تلفن، با مردم در چین تماس میگیرند، به روشنگری حقیقت درباره دافا میپردازند و به مردم توصیه میکنند از حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) خارج شوند. در طی هفت سال گذشته، از گوشدادن به تماسهای سایر تمرینکنندگان گرفته تا تماسهای خودم ازطریق قدرتبخشی از جانب استاد و تشویق تمرینکنندگان، شینشینگم را بهبود بخشیدهام و درحین کمک به استاد برای نجات مردم، از مزایای زیادی بهرهمند شدهام.
در طول این روند، با سختیها و مصائبی روبرو شدم. در ابتدا، خیلی میترسیدم که صحبت کنم. بعداً میتوانستم تماس بگیرم، اما فقط وقتی تنها بودم. درنهایت توانستم با آرامش و بهطور طبیعی در برقراری تماسها کاملاً مشارکت کنم.
واقعاً از تیم آموزشی، برای ارائه مطالب عالی برای تماسها، و از متخصصان فنی برای توسعه و بهبود ابزارهای تماس قدردانی میکنم که به تمرینکنندگان بیشتری اجازه داده تا به روند کامل برقراری تماسهای تلفنی گوش دهند. همچنین برای کمک به تمرینکنندگان، جلسات تبادل تجربه تزکیه گروهی داشتیم.
با گوشدادن به تمرینکنندگان در پلتفرم نرمافزاری تماس تلفنی، ماجراهای تأثیرگذار زیادی شنیدم درباره افرادی که از حزب کمونیست چین خارج میشدند، و همچنین عمیقاً فوریت نجات مردم را احساس کردم.
در سال ۲۰۲۰ که رانش زمین، رانش گلولای و سیل در بسیاری از نقاط استان سیچوان رخ داد، در طول تماس تلفنی با یک نفر، سیل او را برد و تلفن قطع شد. این اتفاق باعث شد اهمیت و فوریت مأموریتمان برای نجات مردم را بهطور فزایندهای احساس کنم. در طول همهگیری، بسیاری از مردم، پس از شروع به تکرار عبارات «فالون دافا خوب است و حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است» سلامتی خود را بازیافتند، که این کار اعتمادم را به کار روشنگری حقیقت افزایش داد.
هنگام تماس تلفنی، با انواعواقسام افراد، ازجمله مقامات، استادان، کشاورزان، کودکان و افراد دیگر روبرو میشدم. در یک تماس، بیش از 20 دقیقه صحبت کردم، اما شنونده چیزی نگفت. وقتی بالاخره صحبت کرد، گفت که مدیر یک تیم پلیس است که مسئول پروندههای فالون گونگ میباشد. تحت تأثیر قرار نگرفتم و درباره اینکه دافا چقدر شگفتانگیز است، اینکه خودسوزی در میدان تیانآنمن، یک فریب است و درباره برداشت اعضای بدن افراد زنده صحبت کردم. همچنین به او گفتم که بسیاری از مقامات ارشد ح.ک.چ که در آزار و اذیت دست داشتند، مانند ژو یونگکانگ و بو شیلای، مجازات شدهاند. او مدتی به حرفهایم گوش داد و درنهایت از حزب خارج شد. گفت که بخشی از کارش، سوزاندن کتابهای دافا و دیسکهای روشنگری حقیقت است که توقیف میشوند. او فکر میکرد حتماً دلیلی وجود دارد که اینهمه افراد میخواهند فالون گونگ را تمرین کنند، بنابراین یک نسخه از جوآن فالون، متن اصلی فالون دافا، و یک دیسک روشنگری حقیقت را برداشت و آن را در خانهاش پنهان کرد. اما خیلی میترسید که مطالب را بخواند یا تماشا کند. پس از اینکه حقیقت را بهمدت ۵۰ دقیقه برایش روشن کردم، تصمیم گرفت که جوآن فالون را بخواند. همچنین تصمیم گرفت شغل فعلیاش را ترک کند و گفت که سعی خواهد کرد در آینده، از تمرینکنندگان فالون گونگ محافظت کند.
در طول تماسهای تلفنی، با افرادی که به من دشنام میدادند، از من درخواست قرار ملاقات میکردند یا پول میخواستند نیز برخورد میکردم. آنها را بهعنوان آینهای در نظر گرفتم که وابستگیهایم را منعکس میکردند. فهمیدم که باید به درون نگاه کنم، وابستگیهایم را از بین ببرم و افکار درستم را حفظ کنم. تنها با انجام این کار میتوانم به نجات تعداد بیشتری از افراد با رابطه تقدیری کمک کنم.
صحبت با مردم در جامعه
در سال ۲۰۱۹، به همراه خانوادهام به یک شهر کوچک نقلمکان کردم. فقط چند تمرینکننده در آنجا بودند و من بهتنهایی دافا را تمرین میکردم. بهطور اتفاقی فهمیدم که میتوانم مجوز فیلم «نامهای از ماسانجیا» را بخرم. میخواستم مردم را به تماشای این فیلم دعوت کنم تا حقیقت فالون دافا را بشنوند.
در کتابخانه محلی و دانشگاه، پوسترها را نصب و بروشور پخش کردم. با یک کتابدار که زنی مهربان از چین و همچنین خواننده وفادار اپک تایمز بود، دوست شدم. با توصیه او، در بسیاری از رویدادهای اجتماعی شرکت کردم. در زمانهای اختصاصیافته به سخنرانی آزاد، برمیخاستم و جنایت برداشت اعضای بدن توسط ح.ک.چ را افشا میکردم و ارزشمندی دافا را با مردم به اشتراک میگذاشتم. پس از آن، بسیاری از سازمانها از من دعوت کردند تا سخنرانی کنم. بسیار سپاسگزارم که استاد نظم و ترتیب دادند تا بسیاری از افراد با رابطه تقدیری، ازجمله گروههای اجتماعی ویتنامی، گروههای سیاسی و همچنین استادان دانشگاه، بیایند و حقیقت دافا را بشنوند.
با تدبیر مهربانانه استاد، این فرصت را نیز داشتم که با برخی از جوامع طبقه بالا تماس بگیرم که بعدها پایه خوبی برای تبلیغات شن یون ایجاد کرد.
ما سه اکران بزرگ از فیلم «نامهای از ماسانجیا» در کتابخانه برگزار کردیم. بسیاری از مردم، تحت تأثیر ماجرای شخصیت اصلی داستان قرار گرفتند که بهدلیل اعتقادش به فالون دافا، در اردوگاه کار اجباری ماسانجیا توسط ح.ک.چ مورد آزار و اذیت قرار گرفت. برخی از حضار اشک ریختند.
این کتابدار بعداً علاقه زیادی به یادگیری فالون دافا نشان داد. نسخهای از جوآن فالون را به او دادم و برایش بسیار خوشحالم!
گفتگو با اعضای شورای شهر و نمایندگان ایالتی
هرساله حوالی ۲۰ژوئیه، با دفتر نماینده ایالتی تماس میگیرم، حقیقت را برای کارکنان آنجا روشن میکنم و از آنها میخواهم که حمایتشان از فالون دافا و پایاندادن به آزار و اذیت توسط ح.ک.چ را اعلام کنند. معمولاً با مسئولین دفتر بهصورت آنلاین قرار ملاقات میگذارم و ازطریق ایمیل با آنها در تماس هستم.
هرساله با نزدیک شدن به روز جهانی فالون دافا، با دفاتر شهردار در شهرهای اطراف تماس میگرفتم و درخواستها برای تقدیرنامههای رسمی و جوایزی برای فالون دافا را ثبت میکردم. در ابتدا، ازطریق وبسایتهای رسمی آنها درخواست میدادم و برخی از مطالب معرفی دافا را به صورت الکترونیکی ارسال میکردم. منتظر میماندم، اما هیچ پاسخی دریافت نمیکردم. سپس متوجه شدم که وابستگیهایی دارم. متوجه شدم که میخواهم خودم را ثابت کنم، آرزوهایی برای تحسینشدن توسط دیگران دارم، بهدنبال نتایج سریع هستم و از ایجاد مشکل میترسم. متوجه شدم صرفنظر از اینکه جایزهای اهدا کنند یا نه، باید حقیقت را بهصورت رو در رو برایشان روشن کنم.
بنابراین، به هر دفتری میرفتم، مطالب دافا را تحویل میدادم و با آنها، بهصورت حضوری درباره فالون دافا صحبت میکردم. بعد از مدتی کوتاه، دفتر شهردار شهر با من تماس گرفت و اطلاع داد که به فالون دافا جایزهای اهدا میشود و از من دعوت شد تا به مراسم اهدای جایزه بپیوندم. شهردار ۱۳مه را «روز فالون دافا» نامگذاری کرد. این مراسم بهصورت زنده از تلویزیون پخش شد. بسیار سپاسگزار بودم. این اعتباربخشی به دافا و همچنین فرصتی برای بهبود تزکیهام بود.
روشنگری حقیقت در کار و زندگی روزانه
بهدلیل کارم، مرتباً سفر میکردم و این فرصت را داشتم که با تعداد بیشتری از افراد با رابطه تقدیری ملاقات کنم. در ابتدا، از صحبت درباره فالون دافا با غریبهها عصبی میشدم. یک بار در هواپیما، یک فرد چینی درست کنارم نشست، اما نمیدانستم چگونه گفتگو را شروع کنم. قلبم بهشدت میتپید و جرئت صحبتکردن نداشتم. بهشدت ناراحت و ناامید بودم. بعد از بازگشت به خانه، جلو تصویر استاد ادای احترام کردم و عهد بستم که دفعه بعد، افکار درستم را حفظ کنم و برای نجات افراد دارای رابطه تقدیری در اطرافم، تمام تلاشم را به کار گیرم.
چند هفته بعد، دوباره سوار هواپیما شدم و یک خانم چینی کنارم نشسته بود. وقتی فهمیدم که اهل یک شهر هستیم، در سکوت، یک فکر درست فرستادم: «تمام موانعی را که ممکن است مانع نجات او شود، از بین ببر.» با او شروع به صحبت درباره شهرمان کردم و طبیعتاً این باعث شد که درباره دافا صحبت کنم. به او کمک کردم از حزب کمونیست چین خارج شود و یک بروشور با اطلاعات دافا به او دادم. این تجربه اعتمادبهنفسم را افزایش داد.
از آن زمان، هر بار که سفر میکردم، همیشه کتابچههای روشنگری حقیقت را با خود میبردم و از فرصت استفاده میکردم تا حقایق را با کسانی که دارای رابطه تقدیری بودند، به اشتراک بگذارم. یک بار هنگام صرف غذا در یک رستوران چینی، نهتنها به صاحب رستوران کمک کردم از حزب کمونیست چین خارج شود، بلکه به آشپزخانه رفتم، با آشپزها صحبت کردم و به آنها نیز کمک کردم از حزب خارج شوند.
همچنین افرادی بودند که با دافا موافق نبودند. برخی مرا مسخره میکردند، برخی مرا نیروی ضدچین مینامیدند، برخی میگفتند که برای این کار استخدام شدهام و غیره. تحت تأثیر حرفهای آنها قرار نمیگرفتم و فقط از آنچه استاد به ما آموختهاند، پیروی میکردم.
ازطریق این تجربیات، متوجه شدهام که تا وقتی قلبی نیکخواه داشته باشیم و افکار درست را حفظ کنیم، امیدی برای نجات افراد دارای رابطه تقدیری وجود دارد.
کلام آخر
بهخوبی مطالعه کردن فا، نگاه به درون و فرستادن افکار درست، الزامات اساسی کار روشنگری حقیقت ما هستند. خودِ روشنگری حقیقت نیز روندی از تزکیه است. امروزه، هر جا که میروم، کتابچهها، بروشورها و گلهای نیلوفر آبی کوچکی را که حاوی اطلاعات دافا هستند همراه خود دارم. در طول دورههای تبلیغ شن یون، بروشورهای شن یون را نیز همراه دارم. آنها را به افرادِ دارای رابطه تقدیری که با آنها روبرو میشوم میدهم، حقایق مربوط به فالون دافا را به آنها میگویم و به چینیها توصیه میکنم از حزب کمونیست چین خارج شوند.
خیلی خوششانسم که تمرینکننده دافا هستم! باید شایسته نام «مرید دافای دوره اصلاح فا» باشم. میدانم که استاد واقعاً میخواهند ما مریدان را در تزکیهمان کوشاتر و بالغتر ببینند.
کپیرایت ©️ ٢٠٢٥-١٩٩٩ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.