(Minghui.org) من 70ساله هستم و در یک روستا زندگی می‌کنم. در سال 2007، پس از شروع به تمرین فالون دافا (که فالون گونگ نیز نامیده می‌شود)، آموزه‌های استاد لی را دنبال کردم تا فا را مطالعه کنم و تمرین‌ها را انجام دهم. استاد بدنم را پاکسازی کردند، و احساس سبکی می‌کردم، دیگر بیماری نداشتم و سرشار از انرژی بودم. در طول 17 سال گذشته، لزومی نداشت که حتی از یک قرص یا تزریق استفاده کنم. در این سال‌های پُر از تلخی و شیرینی، ترس و خطر، با مراقبت نیک‌خواهانهٔ استاد، بدون هیچ خطری به‌آرامی تزکیه کرده‌ام. استاد برای شاگردانشان سختی‌های بسیاری را تحمل کرده‌اند. ما فقط می‌توانیم با کوشایی در تزکیه، نجات نیکخواهانه استاد را جبران کنیم.

روشنگری حقیقت در طول پاندمی

شیوع ناگهانی پاندمی کووید19 در سال 2020، باعث ایجاد رعب و وحشت در میان مردم شد. برخی از دوستان و خویشاوندان، با من تماس گرفتند و گفتند: «آنچه شما [تمرین‌کنندگان] فالون گونگ گفتید بسیار درست است. آیا یک فاجعه بزرگ در راه نیست؟»

به آن‌ها توصیه کردم که این عبارات را به‌خاطر داشته باشند و تکرار کنند: «فالون دافا خوب است، حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است،» تا در امان بمانند. آن‌ها همگی گفتند که این کار را انجام می‌دهند.

جاده‌ها مسدود شده و روستاها قرنطینه شده بودند، و تمرین‌کنندگان برای صحبت با مردم، درباره فالون دافا، با مشکلات بیشتری روبرو بودند. من از قرنطینه ناراحت بودم، اما سپس فکر کردم مسدودسازی جاده‌ها راهی است که از سوی انسان‌ها تعیین شده است. تمرین‌کنندگان دافا به‌سوی سطوح بالا تزکیه می‌کنند تا بتوانند مردم را نجات دهند، بنابراین ما باید به فراتر از راه‌های متعارف فکر کنیم.

یک تمرین‌کننده روزی با من تماس گرفت، به‌دلایل ایمنی با استفاده از کلمات رمز، از من می‌خواست که بروم و مقداری از مطالب روشنگری حقیقت را از او بگیرم. افرادی ورودی اصلی را حفاظت می‌کردند، بنابراین پیاده در جاده‌های روستای کوچکمان به راه افتادم تا مطالب روشنگری حقیقت را تحویل بگیرم. بسیار خوشحال بودم که این مطالب را می‌گیرم، که شامل اطلاعات به‌موقع درباره جلوگیری از کووید بود. این مطالب روشنگری حقیقت را به‌سرعت به سایر تمرین‌کنندگانی که در جنوب و غرب روستا زندگی می‌کردند دادم، و از آن‌ها خواستم که فوراً آن‌ها را توزیع کنند تا مردم پس از خواندن آن‌ها، تصمیم درست را بگیرند و نجات پیدا کنند.

در شب، من و سایر تمرین‌کنندگان در روستایم، برای تحویل خانه به‌ خانه مطالب روشنگری حقیقت بیرون رفتیم. همچنین برچسب‌هایی را در سراسر خیابان‌ها و کوچه‌های روستا چسباندیم که حاوی اطلاعات خوبی دراین‌باره بود که چگونه از کووید جلوگیری کنیم. علاوه‌بر این روستاهای همسایه را که هیچ تمرین‌کننده‌ای در آن‌ها زندگی نمی‌کرد پوشش دادیم. افکار درست فرستادیم تا موجودات و عوامل شیطانی در بُعدهای دیگر را که با نجات مردم مداخله می‌کردند از بین ببریم. وقتی به ورودی روستا می‌رسیدیم، نگهبانان، آنجا را ترک کرده بودند، بنابراین به‌راحتی وارد روستاها می‌شدیم و مطالب روشنگری حقیقت را توزیع می‌کردیم. تمام این‌ها را استاد انجام دادند. این استاد هستند که واقعاً مردم را نجات می‌دهند. ما فقط در انجام برخی از کارها کمک می‌کردیم.

یافتن یک تمرین‌کننده در شهر

چند سال قبل به شهر رفتم تا به پسرم کمک کنم و مراقب نوه‌ام باشم. با این مکان جدید آشنا نبودم، بنابراین هر روز در خانه می‌ماندم. اما ناراحت بودم که نمی‌توانستم مطالب اطلاع‌رسانی دافا را بخوانم یا آن‌ها را برای نجات مردم توزیع کنم. فکر می‌کردم باید تمرین‌کنندگانی در شهر وجود داشته باشند، اما چگونه می‌توانستم آن‌ها را پیدا کنم؟ از آموزه‌های استاد پیروی می‌کردم تا فرد خوبی باشم، و شروع به جاروکردن راه‌پله‌ها در ساختمان آپارتمان کردم که بسیار کثیف بود، زیرا هیچ مدیریت املاکی در مجتمع پسرم وجود نداشت. وقتی تا طبقه دوم جارو کردم، خانمی مسن آمد و پرسید: «آیا تازه به اینجا آمده‌اید؟ چه آدم خوبی هستید. آیا چیزی درباره فالون گونگ شنیده‌اید؟»

گفتم: «من فالون گونگ را تمرین می‌کنم.» او هیجان‌زده گفت که خودش نیز تمرین‌کننده است. متشکرم استاد که دیدید قلبم برای نجات مردم می‌تپد و به من کمک کردید آن تمرین‌کننده را پیدا کنم. از آن به ‌بعد، فا را با این تمرین‌کننده مطالعه می‌کردم و با هم تبادل تجربه می‌کردیم. هر دو ما به‌سرعت در تزکیه پیشرفت کردیم. او خیلی کمکم کرد، و مقداری مطلب روشنگری حقیقت به من داد که بتوانم بخوانم و سپس میان دیگران توزیع کنم. بدین ترتیب می‌توانستم برای نجات مردم، به استاد کمک کنم.

استفاده از پول روشنگری حقیقت برای نجات مردم

روزی این تمرین‌کننده از من پرسید که آیا در روستایم اسکناس‌هایی دارم که اطلاعات دافا رویشان چاپ شده است. پاسخ دادم نه. او گفت: «وقتی به خانه برمی‌گردی، مقداری از این پول بردار و ببر و از سایر تمرین‌کنندگان بخواه که از آن استفاده کنند. بدین ترتیب، شما همگی بدنی واحد را شکل می‌دهید و مردم را به‌طور مؤثرتری نجات می‌دهید. استاد استفاده از پول‌هایی را که مطالب روشنگری حقیقت رویشان چاپ شده تأیید می‌کنند. هیچ‌کس پول‌هایی را دور نمی‌اندازد که عبارت "فالون دافا خوب است" رویشان چاپ شده است.» پس از آن، این نوع پول را برای تمرین‌کنندگان در روستایم بردم تا آن را خرج کنند و با صاحبان کسب‌وکار مبادله کنند.

در ابتدا، برخی از صاحبان کسب‌وکار جرئت نمی‌کردند این پول را بگیرند، اما اکنون افراد بسیاری به‌دنبال آن هستند. یک بار 10هزار یوآن از پول‌های روشنگری حقیقت را همراه داشتم. من و تمرین‌کنندگان آن را با دست‌فروشان در بازار مبادله کردیم. وقتی از یک مرد جوان پرسیدیم چه کسی در تمام سال، این اطراف سبزی می‌فروشد و آیا او این پول خرد را می‌خواهد. به او گفتم: «خرج کردن این نوع پول کسب‌وکارتان را رونق می‌دهد و برکت خواهید داشت. آن واقعاً خوب است.»

او پاسخ داد: «آن نه‌تنها خوب است، بلکه خیلی خوب است!» سپس ماجرایش را تعریف کرد. «یک بار وقتی مشغول رانندگی بودم، ترمزها ناگهان از کار افتادند و ماشین از یک سراشیبی به‌سمت یک مخزن بزرگ سرازیر شد. اگر از لبه پرتگاه عبور کرده بود، من مطمئناً مرده بودم. همانطور که ماشین به‌طرف پایین سرازیری حرکت می‌کرد، به‌قدری ترسیده بودم که فکرم کار نمی‌کرد. سرم را با دو دستم پوشاندم و همه‌چیز را به سرنوشت سپردم. آنگاه به‌خاطر آوردم که فریاد بزنم: "فالون دافا خوب است، حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است." همچنین فریاد زدم: "استاد ، شما یک خدای واقعی هستید، خواهش می‌کنم مرا نجات دهید!" به‌محض اینکه ساکت شدم، یک صدای تلق شنیدم و ماشین متوقف شد. نمی‌توانم توضیح دهم که چقدر احساساتی شدم.»

توضیحات مرد جوان احساساتش در آن زمان را نشان می‌داد. او گفت در طول سال‌ها، خانم‌های مسن بسیاری درباره دافا با او صحبت کرده‌اند، اما او هرچه را که می‌شنید باور نمی‌کرد. بعد از این تصادف، او واقعاً به دافا ایمان آورد. او در ادامه گفت: «حزب کمونیست چین بسیار بد است. نگاه کن، آیا پاندمی ح.ک.چ را هدف قرار نداده است.»

پاسخ دادم: «شما نهایتاً متوجه شدی و برکت عظیمی را دریافت کردی.»

کلام آخر

اصلاح فا به مرحله نهایی‌اش رسیده است. استاد تلاش بسیاری را صرف طولانی کردن زمان برای تمرین‌کنندگان و موجودات ذی‌شعور کرده‌اند تا بتوانند موفق شوند. ما باید این فرصت کمیاب و باارزش را گرامی بداریم، به حرف‌های استاد گوش کنیم، خودمان را به معنای واقعی تزکیه کنیم و سه کار را که شامل مطالعه فا، فرستادن افکار درست، و روشنگری حقیقت است به‌خوبی انجام دهیم تا ارزش نجات نیک‌خواهانه استاد را داشته باشیم و با استاد به خانه برگردیم.