(Minghui.org) بعد از اینکه من و شوهرم به شهر جدیدی نقلمکان کردیم، مسئولیتهای کمتری داشتیم، بنابراین میخواستم شوهرم را راهنمایی کنم تا با هم فا را بخوانیم.
شوهرم فرد خوشقلبی است. قبل از بازنشستگی، در سیستم دولتی کار میکرد و بهخوبی از پلیدبودن حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) آگاه بود. وقتی من مورد آزار و شکنجه قرار گرفتم، سختیهای زیادی را تحمل کرد، اما میداند که فالون دافا خوب است. او شاهد تغییرات مثبت من پس از شروع تمرین دافا بود، بنابراین سعی نکرد جلو مرا بگیرد. اما، اقدام به تزکیه هم نکرد.
شوهرم پس از بازنشستگی، غرق در تلفن همراهش شد که تشویق او به مطالعه فا را برایم دشوار کرد. به این فکر میکردم که چگونه به او کمک کنم درکش از دافا را عمیقتر کند. سالها پیش، او یک بار جوآن فالون را رونویسی کرده بود. میخواستم او فا را مطالعه کند، اما نمیتوانستم متقاعدش کنم. یک روز پیشنهاد دادم: «چرا جوآن فالون را دستنویسی نمیکنی؟ تو سریع مینویسی، بنابراین زیاد طول نمیکشد. با رونویسی آن خواهی دید که استاد چه آموزشی میدهند. من سالهاست که تمرین میکنم، اما تو هنوز نمیدانی جوآن فالون درباره چیست.» در کمال تعجب، او موافقت و کل کتاب را رونویسی کرد.
امسال به او گفتم: «تو جوآن فالون را با دست رونویسی کردهای و تا حدودی اصول دافا را درک کردهای. بدن انسان خاص است، متولدشدن در چین ارزشمند است و مواجهه با فای راستین، خارقالعاده است. تو هر سه را داری؛ حیف نیست که دافا را تمرین نکنی؟ من خودم بهکندی فا را مطالعه میکنم، اما تو سریع میخوانی. بیا با هم مطالعه کنیم تا سریعتر پیشرفت کنیم.» با این حرف، شروع به مطالعه فا با من کرد. احساس میکردم زمان تمرین او فرا رسیده است.
یکی از همکلاسیهای شوهرم از شهر خودمان، در نزدیکی ما زندگی میکند. همسر همکلاسی، جیه، بیش از 20 سال دافا را تمرین کرده است، اما شوهرش با دافا ناآشنا بود. وقتی جیه شنید که شوهرم شروع به مطالعه فا کرده است، او نیز میخواست شوهرش را به این کار تشویق کند. شوهرش تمایلی نداشت و این باعث اضطراب او شد.
فکر کردم قصد جیه برای کمک به شوهرش در کسب فا، تصادفی نیست؛ این چیزی بود که قرار بود من در ارتباط با آن کمک کنم. با شوهرم صحبت کردم: «آیا میتوانیم برای مطالعه فا به خانه جیه برویم؟ او شنیده است که ما با هم مطالعه میکنیم و دوست دارد شوهرش هم به ما بپیوندد. بیا با آنها مطالعه کنیم؛ مطالعه گروهی چهارنفره ما فوقالعاده خواهد بود. میتوانی تجربهات را از مطالعه فا با شوهرش به اشتراک بگذاری.» با این عزم راسخ در قلبم، شوهرم موافقت کرد که برویم.
در خانه جیه، به شوهرش گفتم: «جیه سالهاست که فا را مطالعه میکند، اما تو واقعاً نمیدانی جوآن فالون درباره چیست. او امیدوار است که تو با ما مطالعه کنی. بیا با هم یاد بگیریم تا بتوانی دافا را درک کنی.» شوهرم اضافه کرد: «ما قبلاً یک سخنرانی را در خانه مطالعه کردهایم. به ما ملحق شو! آموزههای استاد هیچ شباهتی به ادعاهای تبلیغاتی ح.ک.چ ندارند.» شوهر جیه امتناع نکرد و موافقت کرد که با ما مطالعه کند.
این دو مرد قبل از بازنشستگی، سِمَتهای مهمی داشتند، یکی در سطح اداری بود، دیگری معاون مدیر مدرسه بود و هردو عمیقاً تحت تأثیر فرهنگ سمی ح.ک.چ قرار داشتند. تمایل آنها برای ورود به دافا واقعاً دلگرمکننده است و من برایشان بسیار خوشحال شدم. میدانم که همه این کارها را استاد انجام میدهند، نیکخواهانه تضمین میکنند که هیچ فردی که استحقاق نجات را دارد جا نماند. سپاسگزارم استاد!
بهطور غیرمنتظرهای، شوهر جیه درک و بینش قابلتوجهی نشان داد. بعد از مطالعه اولین سخنرانی جوآن فالون، پرسیدم: «آیا هیچکدام از شما (شوهر جیه و شوهر من) چیزی برای به اشتراک گذاشتن دارید؟» در کمال تعجب، شوهر جیه گفت: «استاد با چنین صداقتی صحبت میکنند!» شگفتزده شدم که او پس از خواندن فقط اولین سخنرانی، توانست صداقت استاد را حس کند. تحت تأثیر حرفش نزدیک بود اشکهایم جاری شود، و پشیمان شدم که آنها را زودتر تشویق به خواندن نکردم.
بعد از سخنرانی دوم، شوهر جیه گفت: «استاد نجوم و جغرافیا میدانند.» بعداً اضافه کرد: «من بهدقت خواندم، زبان و نگارش آن بیعیب و نقص است.» بهعنوان یک رماننویس و دارای آثار منتشره متعدد و تخصص در زبان، نظرات او، اگرچه در ابتدا بهدلیل تازهوارد بودنش در دافا، قدری بیاحترامی نسبت به دافا داشت، اما نشان میداد که واقعاً آن را تحسین میکند.
این تجربه عمیقاً مرا تحت تأثیر قرار داد. برخی از اطرافیان ما، اگرچه هنوز تزکیهکننده نیستند، اما علاقه زیادی به دافا و درک خوبی دارند. آنها از دروغهای ح.ک.چ آسیب دیدهاند و توسط علم مدرن گمراه شدهاند. خودم را سرزنش میکنم که آنها را زودتر به مطالعه فا ترغیب نکردم. در طول ۲۰ تا ۳۰ سالی که از کسب فا میگذرد، چند بار اعضای خانوادهمان را به خواندن و تمرین تشویق کردهایم؟ با تأمل در این زمینه، به کاستیهایم پی بردم.
ما چهار نفر حالا یک بار جوآن فالون را خواندهایم. بهعنوان یک تمرینکننده باتجربه و قدیمی، احساس میکنم مسئولیت من این است که تمرینکنندگان جدید را بهخوبی راهنمایی کنم، که این نیز مهربانی و صبر مرا آزمایش میکند. شوهر جیه، پس از اتمام کتاب، گفت که خودش آن را میخواند و نمیخواهد با ما ادامه دهد. میدانم که در شرایط فعلی، برای آنها سخت است که بهتنهایی ادامه دهند. بنابراین مصمم هستم که بر همه موانع غلبه و آنها را تشویق کنم.
امیدوارم تمرینکنندگان خانوادههای خود و کسانی را که روابط تقدیری دارند، برای کسب فا راهنمایی کنند. این بخشی از مأموریت ما برای گسترش دافا به همه موجودات است. بیایید مطمئن شویم که اطرافیانمان این فرصت ارتباط با دافا را از دست نمیدهند.
کپیرایت ©️ ٢٠٢٥-١٩٩٩ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.