(Minghui.org) من و یک تمرین‌کننده دیگر به‌مدت سه سال کار هماهنگی و روشنگری حقیقت درباره آزار و شکنجه به‌صورت رو‌ در رو را انجام می‌دادیم. متوجه شدیم بسیاری از جوانان، اطلاعات چندانی درباره فالون دافا ندارند، بنابراین سعی می‌کردیم هیچ فرصتی را برای صحبت با آن‌ها از دست ندهیم. مایلم بگویم استاد چگونه به ما کمک کردند تا از خطر بگریزیم، و نیز درباره تجربیاتمان در تزکیه صحبت کنم.

استفاده از توانایی‌هایمان

اولین بار که سعی کردم از توانایی‌های اعطاشده توسط استاد به تمرین‌کنندگان استفاده کنم، اندکی بعد از شروع روشنگری حقیقت با آن تمرین‌کننده دیگر بود. یک خودروی پلیس ده متر جلوتر از ما توقف کرد و دو پلیس از آن پیاده شدند. وقتی شنیدیم که یکی از پلیس‌ها گفت «ایست!»، برگشتیم و قدم‌هایمان را تندتر کردیم. به آن تمرین‌کننده گفتم: «سریع برو»، چون در کوله‌پشتی‌اش، چند سری مطلب روشنگری حقیقت داشت. هم‌زمان رو به مأموران گفتم: «بی‌حرکت بایستید! آن‌ها بی‌حرکت شوند!»

وقتی آن تمرین‌کننده کمی دور شد، برگشتم و دیدم دو پلیس کنار خودرو ایستاده‌اند، اما تکان نمی‌خورند. بنابراین من هم دور شدم.

بار دوم که از توانایی‌هایم استفاده کردم، اواخر سال گذشته بود که با مردی حدوداً چهل‌ساله صحبت می‌کردم. او دستش را دراز کرد تا سوئيچ موتورسیکلت مرا بگیرد. گفتم: «بی‌حرکت بایست.» او حرفم را شنید، اما سوئیچ را بیرون کشید. با خودم فکر کردم: «چرا این بار گفتنِ "بی‌حرکت بایست" کار نکرد؟» سپس او گفت: «می‌توانی فردا به اداره پلیس بیایی و سوئیچ را بگیری.»

همان موقع آن تمرین‌کننده دیگر نزدیک من بود و با فرستادن افکار درست، به من کمک می‌کرد. اتفاق غیرمنتظره‌ای افتاد. آن مرد سوئيچ را به‌سمت موتورسیکلتم پرت کرد و بدون اینکه نگاه کند، باعجله دور شد. من فریاد زدم: «در آزار و شکنجه تمرین‌کنندگان فالون دافا مشارکت نکن!»

نداشتن ترس

وقتی مردی را جلو یک مغازه دیدم، به یاد سخن استاد افتادم: «... بتوانید از وابستگی ترس رها شوید و رشد کنید.» (سخنرانی ششم، جوآن فالون) به‌سمتش رفتم و با او صحبت کردم. همین ‌که شنید فالون دافا را تمرین می‌کنم، بلند گفت: «من مأمور بازنشسته پلیس هستم. ما اخیراً جلسه‌ای داشتیم و درباره فالون دافا صحبت کردیم. حالا جرئت می‌کنی به من درباره آن بگویی!» در همان لحظه، تمرین‌کننده دیگر آمد و با او صحبت کرد. ما نترسیدیم. صدای آن مرد آرام و آرام‌تر شد و درنهایت با عجله رفت و برنگشت.

قدرت نیک‌خواهی

بعد از صحبت با مردی که کمکش کردم از حزب کمونیست خارج شود، وی گفت: «نمی‌ترسی کسی تو را دستگیر کند؟» گفتم: «من تمرین‌کننده فالون دافا هستم. اگر از دستگیری بترسیم، چه کسی حقیقت آزار و شکنجه را برای مردم روشن می‌کند؟» وقتی این را گفتم، قلبم سرشار از نیک‌خواهی بود.

او گفت: «چیزی توزیع نکن. مواظب خودت باش.» گفتم: «تو خیلی مهربانی. لطفاً آنچه را که امروز گفتم به خانواده‌ات هم بگو تا آن‌ها نیز آینده خوبی داشته باشند.» او گفت: «متشکرم!»

این‌ها فقط چند نمونه هستند. می‌دانم استاد مردم را نجات می‌دهند و ما فقط به ایشان کمک می‌کنیم. وقتی تمرین‌کنندگان خوب تزکیه کنند، این کار توانایی‌هایشان را به‌طور مستمر بهبود و ارتقا می‌بخشد و اگر ایمان راسخ به فا و افکار درست قوی داشته باشند، می‌توانند مأموریت بزرگ تاریخی خود را به انجام برسانند.

همکاری با یکدیگر

من و آن تمرین‌کننده دیگر هنگام روشنگری حقیقت، از نقاط قوت‌ هم یاد می‌گیریم و یکدیگر را تشویق می‌کنیم. من معمولاً مستقیم سر اصل مطلب می‌روم، درحالی‌که او با ملایمت و صبر، با مردم صحبت می‌کند. وقتی مردم مایل به شنیدن باشند، بیشتر صحبت می‌کنیم؛ اگر عجله داشته باشند و بخواهند بروند، نکات کلیدی را می‌گوییم. وقتی مردم حاضر به شنیدن نباشند، می‌گوییم: «با دافا مخالفت نکنید تا آینده خوبی داشته باشید!»

برای روشنگری حقیقت، باید صادق و جدی باشیم. معمولاً با سلام و احوال‌پرسی شروع می‌کنم و سپس می‌گویم: «آقا [یا خانم] می‌خواهم چند کلمه با شما صحبت کنم. من به فالون دافا ایمان دارم. فالون دافا روشی درست و برای نجات مردم است. فالون دافا در بیش از ۱۰۰ کشور تمرین می‌شود. حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری ویژگی‌های کیهان است. ماجرای خودسوزی میدان تیان‌آنمن یک دروغ است و ح.ک.چ آن را صحنه‌سازی کرد تا مردم را فریب دهد و بهانه‌ای برای آزار و شکنجه فالون دافا داشته باشد. همه می‌دانند ح.ک.چ دروغ می‌گوید. نکته اصلی این است که صرف‌نظر از بلایای طبیعی و ساخت ‌دست بشر یا بیماری‌های همه‌گیر آینده، اگر به یاد داشته باشید که "فالون دافا خوب است و حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است" در امان خواهید بود.»

«وقتی به حزب کمونیست پیوستیم، سوگند خوردیم جان خود را برایش بدهیم. مردم فکر می‌کردند پیوستن به حزب کار خوبی است، اما این حزب به خدایان و بوداها اعتقاد ندارد و در تقابل با الهیات است. وقتی عضو می‌شوید، با آن هم‌پیمان می‌شوید و خدایان و بوداها از شما محافظت نمی‌کنند. وقتی موجودات الهی در آینده حزب را نابود کنند، اگر عضویت خود را لغو کرده باشید، در امان خواهید بود.»

سپس می‌پرسم: «آیا کسی قبلاً درباره ترک حزب با شما صحبت کرده است؟ لطفاً به خانواده و دوستانتان بگویید که این تنها راه باقی ماندن مردم در آینده است. اگر از ح.ک.چ خارج شوید، برکت و آینده خوبی خواهید داشت.»

اغلب با افرادی روبه‌رو می‌شوم که می‌گویند تمرین‌کنندگان «درگیر جنبش‌های سیاسی هستند» یا اینکه «حزب کمونیست به من پول می‌دهد.» بعضی‌ها هم می‌گویند: «من به مسیح ایمان دارم» یا «من بودایی هستم» و غیره. آن تمرین‌کننده دیگر با آن‌ها بحث نمی‌کند، بلکه می‌پرسد: «آیا می‌دانید که کار خوب پاداش دارد و اعمال بد مجازات می‌شود؟» بیشتر مردم می‌گویند می‌دانند، پس تأییدشان می‌کنیم و می‌گوییم: «این نشان می‌دهد که شما فرد خوبی هستید، فردی برکت‌یافته. اگر حقیقت فالون دافا را درک کنید، حتی بیشتر از این، برکت و موهبت نصیبتان می‌شود.»

اگر با مخالفت شدید مواجه شویم، موضوع را عوض می‌کنیم و درباره چیز دیگری صحبت می‌کنیم. انرژی مثبت ما عوامل شیطانی پشت سر او را از بین می‌برد، و سپس وقتی حقیقت را روشن می‌کنیم، آن فرد گوش می‌دهد. همکاری دو‌نفره ما خیلی خوب جواب داده است.

چند پیشنهاد برای نحوه پاسخ به پرسش‌های مردم:

۱. وقتی مردم می‌گویند تمرین‌کنندگان «می‌خواهند ح.ک.چ را سرنگون کنند»، می‌توانیم یادآوری کنیم که «ما هیچ قدرت نظامی یا اقتصادی‌ای نداریم. فقط واقعیت‌ها را می‌گوییم. چند نفر توسط ح.ک.چ کشته شده‌اند؟ تمرین‌کنندگان می‌خواهند مردم حقیقت را بدانند، چون بهترین را برای آن‌ها می‌خواهیم.»

۲. وقتی مردم می‌گویند: «ح.ک.چ به ما پول می‌دهد»، می‌توانیم یادآوری کنیم که حزب کمونیست نه کار می‌کند، نه کشاورزی می‌کند، نه اختراعی کرده یا خلاقیتی دارد، و پولی که از آن‌ها می‌گیرید از مالیات مردم است. آن‌قدر مقامات ح.ک.چ فاسد هستند که مردم چین زیر فشار زیاد، زندگی سختی دارند. یک حزب حاکم باید کشور را خوب اداره کند. پس چرا چین در آشوب است؟

۳. درباره «من به مسیح ایمان دارم» می‌توانیم بگوییم داشتن ایمان خوب است. استاد لی گفته‌اند عیسی و حضرت مریم نیز موجودات الهی بزرگ هستند.

برای اینکه حقیقت را خوب روشن کنیم، باید بارها کتاب نُه شرح و تفسیر درباره حزب کمونیست را بخوانیم تا درک محکمی داشته باشیم. وقتی تمرین‌کننده دیگر با مردم صحبت می‌کند، با دقت توضیح می‌دهد که چگونه کارل مارکس با شیطان همسو شد. بیشتر مردم این را نمی‌دانند، اما وقتی توضیح می‌دهیم، قانع می‌شوند.

از استاد بابت نیک‌خواهی و تحمل رنج‌ها سپاسگزاریم. ما محکم و کوشا تمرین خواهیم کرد و مسیر پایانی اصلاح فا را خواهیم پیمود. اگر چیزی در مقاله‌ام، با فا منطبق نیست، لطفاً آن را اصلاح کنید.