(Minghui.org) بسیاری از مردم، پس از یادگیری و پذیرش حقایقِ مربوط به فالون دافا، سالم و شاد شدهاند. برخی کسبوکارشان پررونق میشود و از خانوادهای شاد برخوردار میشوند، درحالیکه برخی دیگر به روشهای مختلف برکت مییابند. سپس برخی از آنها، دافا را به دیگران اشاعه میدهند. ما تمرینکنندگان مأموریت مقدس روشنگری حقیقت درباره دافا، نجات موجودات ذیشعور و اعتباربخشی به دافا را داریم. استاد لی افتخار بزرگی را به ما عطا کردهاند.
فروشنده سبزیجات پس از روشنگری حقیقت برکت یافت
در بازار، با مردم درباره دافا صحبت میکردم که یک فروشنده سبزیجات را دیدم که کمرش خمیده بود. بسیار ناراحت به نظر میرسید. او گفت: «لطفاً به من کمک کن. مقداری سبزیجات بخر تا بتوانم زود به خانه بروم و دراز بکشم. کمرم واقعاً درد میکند.»
باور داشتم که او فردی با رابطه تقدیری است که استاد او را برای نجات نزد من آوردهاند، بنابراین از او درباره کمرش پرسیدم. وی گفت که پس از سه عمل جراحی بزرگ روی شانهاش، دیگر نمیتواند کمرش را صاف کند و بیش از ۱۰ سال است که خمیده شده است. بسیار درد داشت و فقط دراز کشیدن دردش را کمتر میکرد.
نمیتوانست رانندگی کند، بنابراین مجبور بود برای فروش سبزیجاتش، گاری را اینطرف و آنطرف هل دهد. شوهرش اغلب از او انتقاد میکرد در پرورش سبزیجات کمکش نمیکرد. او حقوق بازنشستگی داشت. گفتم: «ناراحت نباش. عبارات "فالون دافا خوب است! حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است" را تکرار کن. این دردِ تو را تسکین میدهد.»
او به توصیه من گوش داد و بهآرامی این عبارات را تکرار کرد. حقایقی درباره فالون دافا را به اشتراک گذاشتم و توضیح دادم که این یک تمرین عالی برای تزکیه ویژگیهای اخلاقی فرد است. گفتم با توجه به فجایع زیادی که در جهان اتفاق میافتد، فقط فالون دافا میتواند مردم را نجات دهد. همچنین درباره خروج از حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) و سازمانهای جوانانش به او گفتم.
او بهدقت به حرفهایم گوش داد و سپس گفت که میخواهد از پیشگامان جوان کنارهگیری کند. یک نشان یادبود دافا به او دادم و او بارها از من تشکر کرد. به او گفتم از استاد لی تشکر کند، و او این کار را انجام داد. همچنین به او گفتم که حرفهایم را با خانواده و دوستانش به اشتراک بگذارد و از آنها نیز بخواهد که عبارات را تکرار کنند.
وقتی مدتی بعد دوباره او را در بازار دیدم، لبخندی زد و گفت: «کمرم دیگر درد نمیکند! کمی صافتر شده و قدبلندتر به نظر میرسم. شوهرم دیگر سر من فریاد نمیزند. خیلی ممنونم.»
گفتم: «تو مورد رحمت قرار گرفتی، چون به حقیقت آگاه شدی. باید از استاد لی تشکر کنی. استاد بودند که تو را نجات دادند.» او گفت که اکنون میتواند با دوچرخه برقی به مزارع برود. هنگام کار کردن عبارات «فالون دافا خوب است، حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است» را تکرار میکند. او گفت بسیار خوشحال است و واقعاً ایمان دارد که فالون دافا خوب است.
مدیر فروشگاه لباسِ زیر برکت دریافت میکند
روزی از کنار یک فروشگاه لباسِ زیر عبور کردم و متوجه شدم که مدیرش آنجاست. او جوان و زیبا بود و مهربان به نظر میرسید. هیچکس دیگری در آن اطراف نبود، بنابراین برای صحبت با او، وارد فروشگاه شدم. گفتم: «به نظر میرسد کسبوکارتان خوب پیش میرود.» او لبخندی زد و گفت که واقعاً همینطور است. در ادامه گفت که بعد از دبیرستان، بهجای رفتن به دانشگاه، کسبوکار خودش را راه انداخته است.
گفتم: «این دست سرنوشت است که امروز با هم ملاقات کردیم. به شما میگویم که چطور کسبوکارت را بهتر کنی. فقط یادت باشد که با خلوص نیت، عبارات "فالون دافا خوب است و حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است" را تکرار کنی و کسبوکارت حتی بهتر هم خواهد شد.»
او با شگفتی، به من نگریست و زیر لب گفت: «این کشور اجازه تمرین فالون گونگ را نمیدهد. چرا هنوز این کار را انجام میدهی؟»
گفتم: «من تمرین میکنم، چون استاد لی جانم را نجات دادند. قبل از شروع تزکیه، به دوازده بیماری مبتلا بودم. همه آنها بهسختی درمان میشدند، ازجمله آرتریت روماتوئید شدید و لنفوم. وقتی شروع به تمرین فالون گونگ کردم، همه آنها از بین رفتند.» به من نگاه کرد و پرسید چند سال دارم. وقتی گفتم که بالای ۶۰ سال دارم، گفت که فکر میکند فقط ۴۰ یا ۵۰سالهام، پوستم درخشان است و جوان به نظر میرسم. گفت که ای کاش مادرش هنوز زنده بود و اینکه من تقریباً همسن او به نظر میرسم.
به او گفتم که قبل از ۲۰ژوئیه۱۹۹۹، حزب کمونیست چین فالون گونگ را ممنوع نکرده بود و بسیاری از مردم، آن را تمرین میکردند. گزارش شده است که فالون گونگ اثرات معجزهآسایی در کمک به بهبودی افراد از بیماریها دارد. تمرینکنندگان از اصول حقیقت، نیکخواهی و بردباری پیروی میکنند تا افراد بهتری شوند. جیانگ زمین به محبوبیت روزافزون آن حسادت میکرد و برای متوقفکردن آن، آزار و اذیت را آغاز کرد. او یک حادثه خودسوزی در میدان تیانآنمن را ترتیب داد تا فالون گونگ را بدنام کند. با وجود این، دافا اکنون در بیش از ۱۰۰ کشور تمرین میشود و کتابهای آن به بیش از ۴۰ زبان ترجمه شدهاند.
او هیجانزده گفت: «نمیدانستم این تمرین اینقدر خوب است!» به او گفتم که برای اطمینان از امنیت خود، باید از حزب کمونیست چین خارج شود، زیرا ما با جان خود عهد بستهایم که برای آن بجنگیم. او گفت: «این وحشتناک است. میخواهم از لیگ جوانانی که زمانی به آن پیوسته بودم، خارج شوم.» به او گفتم که عبارات «فالون دافا خوب است و حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است» را صادقانه تکرار کند و در مواجهه با بلایا، خوب خواهد بود و کسبوکارش بهبود خواهد یافت. به او پیشنهاد دادم که به خانواده و دوستانش بگوید از حزب کمونیست چین خارج شوند و این دو عبارت را نیز تکرار کنند. او قول داد که این کار را خواهد کرد.
وقتی مدتی بعد به مغازهاش رفتم، بهگرمی از من استقبال کرد و از من خواست که به دخترش، دانشآموز سال آخر دبیرستان، کمک کنم تا از پیشگامان جوان خارج شود. نمرات او ضعیف بود و میترسید که در آزمون ورودی دانشگاه خوب عمل نکند. به او توصیه کردم که به دخترش بگوید که عبارات «فالون دافا خوب است و حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است» را اغلب تکرار کند.
چند روز بعد، برای خرید به فروشگاهش رفتم. او آنجا نبود، اما شوهرش بود، بنابراین پرسیدم: «آیا همسرتان امروز استراحت میکند؟» او گفت که همسرش باید کاری انجام دهد، بنابراین خودش آنجاست تا کمک کند. وقتی درباره ترک حزب کمونیست چین به او گفتم، گفت که همسرش قبلاً درباره آن با او صحبت کرده است. پرسیدم: «آیا میدانی چرا باید از حزبی که به آن پیوستهای، خارج شوی؟» او گفت که تازه به پیشگامان جوان پیوسته است و بهتر است همین الان آن را ترک کند. از استاد تشکر کردم.
چند ماه بعد، دوباره به فروشگاه رفتم. مدیر مرا صدا زد و گفت: «دخترم در آزمون ورودی دانشگاه، نمره بالایی گرفته است!» گفتم که او مورد لطف قرار گرفته است. سپس از من تشکر کرد، اما به او گفتم که بهجای آن، از استاد تشکر کند.
وی گفت که شوهرش روزی سه دوستش را به محل کار میبُرد که خودرویی از عقب به خودرو آنها برخورد کرد. تعمیر خسارت بیش از 20هزار یوان هزینه داشت که طرف مقابل آن را پرداخت کرد. اما مهمتر از آن، هیچ کسی در خودرو آسیب ندید. گفتم: «او بهخاطر درک حقیقت، خروج از ح.ک.چ و باور به اینکه فالون دافا خوب است، حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است، مورد لطف و رحمت قرار گرفت.»
خانم ژانگ به حقیقت آگاه شد
یک روز صبح داشتم از بازار سبزیجات خرید میکردم که صدای آشنایی شنیدم: «خواهر، چیزی که به من گفتی واقعاً جواب میدهد.» برگشتم و دیدم خانم ژانگ است. او یواش گفت: «بیش از ۱۰ سال است که هر روز قرص خواب مصرف میکردم، اما باز نمیتوانستم بخوابم، چون خیلی درد داشتم. از وقتی که به من گفتی عبارات "فالون دافا خوب است و حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است" را تکرار کنم، توانستهام بخوابم. حالم بهتر شده و آرامتر هستم. دیشب خوب خوابیدم و امروز صبح حدود ساعت نُه از خواب بیدار شدم. متشکرم.» به او گفتم از استاد لی تشکر کند که به او کمک کردند، چراکه وی از سازمان ح.ک.چ کنارهگیری کرد، معتقد بود که فالون دافا خوب است و صادقانه این دو عبارت را تکرار کرد.
وقتی داشتم حقایق را برای یک فروشنده سبزیجات ۸۰ساله توضیح میدادم، او برای کمک به من آمد. پیرمرد گفت: «من به دولت اعتقاد دارم. هر ماه به من پول میدهد.» خانم ژانگ گفت: «مگر خوب را از بد تشخیص نمیدهی؟ او سعی میکند جان تو را نجات دهد. امنیت یک نعمت است؛ داشتن پول نعمت نیست. آیا بسیاری از افراد ثروتمند، جانشان را از دست ندادهاند، زیرا به نصایح خوب گوش ندادهاند؟ آیا پول میتواند جان انسانها را نجات دهد؟» پیرمرد لبخندی زد و گفت: «حق با توست.»
به آن مرد گفتم: «با تکرار خالصانه عبارات "فالون دافا خوب است و حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است"، خوشاقبال خواهی بود. همچنین باید به اعضای خانوادهات بگویی که این عبارات را تکرار کنند. با این کار، کار خوبی انجام خواهی داد.» پیرمرد موافقت کرد که با خانوادهاش صحبت کند.
خانم ژانگ زنی مسنتر از مجتمعش را به من معرفی کرد و از من خواست که درباره فالون گونگ به او بگویم. آن زن گوش داد و از یک سازمان ح.ک.چ خارج شد. او چند نفر از دوستانش را به من معرفی کرد و من به آنها گفتم که چرا باید از حزب کنارهگیری کنند. آنها از پیشگامان جوان خارج شدند. همچنین حقایقی درباره فالون دافا را با پسرخواندهاش به اشتراک گذاشت و از او خواست که این دو عبارت را تکرار کند. از من یک نشان یادبود دافا خواست تا به او بدهم.
در آینده، حقایق مربوط به فالون دافا و آزار و شکنجه را به اشتراک خواهم گذاشت، افراد بیشتری را نجات خواهم داد، به قولم عمل و استاد را تا خانه همراهی خواهم کرد.
کپیرایت ©️ ٢٠٢٥-١٩٩٩ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.