(Minghui.org) در اینجا، ماجراهای دو خانم مسن ارائه شده است که از مزایای تمرین فالون دافا بهرهمند شدهاند.
مواجهه با فردی دارای رابطه تقدیری
برای انجام کاری به محلی رفتم و خانم مسنی را دیدم که حدود ۸۰ سال داشت و نرده را محکم گرفته بود و از پلهها، بهصورت برعکس پایین میرفت. از او پرسیدم: «چرا اینطور از پلهها پایین میروی؟»
او پاسخ داد: «چند سال است که پاهایم درد میکند و از ترس افتادن، جرئت نمیکنم رو به جلو بروم.»
او گفت که بهدنبال درمانهای زیادی بوده است، اما هیچچیز کمکی نکرده است. به او گفتم که سعی کند عبارات خوشیمن «فالون دافا فوقالعاده است! حقیقت، نیکخواهی، بردباری فوقالعاده است!» را تکرار کند، سپس حالش خوب میشود.
ما این عبارات را دو بار تکرار کردیم و دردش فروکش کرد. گفتم: «اگر میتوانستی کتابهای فالون دافا را بخوانی، بیشتر کمکت میکرد.»
او پاسخ داد: «اغلب مطالب [دافا] بیرون ورودی آپارتمانم گذاشته میشود. اما پسرم خیلی میترسد که آنها را بردارد. الان میخواهم آنها را بخوانم. میشود لطفاً به من کمک کنی یک کتاب دافا پیدا کنم؟»
به او گفتم که پیداکردن نسخههای جدید جوآن فالون سخت است. اما اگر نتوانم برایش یک کتاب جدید بگیرم، تمام تلاشم را میکنم که یک کتاب دستدوم برایش پیدا کنم.
یک هفته بعد، یک نسخه دستدوم برایش بردم. بسیار خوشحال شد و بارها از من تشکر کرد. به او گفتم: «لطفاً قبل از مطالعه، حتماً دستهایت را بشور و صفحات را تا نکن. میتوانی یک دفترچه یادداشت تهیه کنی تا آنچه را که متوجه نمیشوی بنویسی، اما روی کتاب چیزی ننویس. یک هفته دیگر برمیگردم تا با تو درباره مسائل صحبت کنم.» او موافقت کرد که از این دستورالعملها پیروی کند.
وقتی دوباره به دیدنش رفتم، گفت که تا آن موقع، دو بار جوآن فالون را خوانده است. او متوجه شد که باید به اصول فا روشن شود و به اندازه کافی شجاع باشد تا آن را به دیگران منتقل کند. ازآنجاکه هیچیک از خواهر و برادرانش حال خوبی نداشتند، از من پرسید که اگر اشکالی ندارد از آنها بخواهد عبارات فرخنده را تکرار کنند. به او گفتم تا زمانی که آنها هشیار باشند و واقعاً به خوببودن دافا باور داشته باشند، اشکالی ندارد.
بعد از پایان جشن سال نو چینی، دوباره به دیدارش رفتم. او تازه از زادگاهش برگشته بود و دو فهرست از اسامی اقوام و افرادی را داشت که میخواستند از حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) و سازمانهای جوانان آن خارج شوند.
متوجه شدم که برادرشوهرش در اداره پلیس کار میکرد و اجازه تمرین دافا نداشت، وگرنه دستگیر و 5000 یوان جریمه میشد. خواهر بزرگش در یک سازمان دولتی شاغل بود و برادر بزرگش در شرکتی خصوصی کار میکرد. همه این شرکتها شرط گذاشته بودند که اگر هریک از کارمندانشان فالون دافا را تمرین کنند، دستگیر و مجبور به پرداخت جریمه ۵۰۰۰یوانی میشوند. اگر کسی جریمه را پرداخت نمیکرد، آزاد نمیشد.
او هر روز در ساعات مشخصی، فا را مطالعه میکرد. در مدت زمان کوتاهی، دو بار دیگر جوآن فالون را خوانده بود و دیگر نیازی به عصا نداشت. او به همه گفت: «درخصوص این کتاب، نهتنها باید آن را مطالعه کرد، بلکه باید به اصول آن نیز روشنبین شد. این مسیری است که من در پیش خواهم گرفت و تا پایان، به آن پایبند خواهم ماند!»
«دلیل اینکه میخواستم احساساتم را به اشتراک بگذارم این است که به مردم بگویم: "دافا واقعاً یک فای بودای عالی و سطح بالاست که خوببودن را به مردم میآموزد. تا زمانی که کسی شینشینگ خود را بهبود بخشد، میتواند بیماریهایش را درمان و تندرستیاش را حفظ کند!" واقعاً از استاد متشکرم که به من کمک کردند اصول سطح بالا را در چنین مدت کوتاهی درک کنم. همچنان فا را بهخوبی مطالعه خواهم کرد.»
بهبودیافتنِ آسیب ناشی از تصادف رانندگی
تمرین فالون دافا را قبل از ۲۰ژوئیه۱۹۹۹، زمانی که آزار و اذیت دافا آغاز شد، شروع کردم. من ۷۳ سال دارم. اوایل امسال، دچار تصادفی مرگبار شدم. استاد از من محافظت کردند و زندگی جدیدی به من بخشیدند.
بعدازظهر ۳ژانویه، با دوچرخه الکتریکیام از بازار به خانه برمیگشتم که ناگهان نیرویی قوی مرا شش متر به جلو پرتاب کرد و روی زمین افتادم. دستکشهایم پاره شدند و دوچرخه روی من افتاد. با خودم فکر کردم: «این وضعیت بدی است، این وضعیت بدی است!» اما بعد فکر کردم: «من محافظت استاد را دارم، مشکلی نیست!» لبهایم شکافته، پایم زخمی و دستانم متورم شده بود. همچنین نمیتوانستم دست چپم را که سیاه و کبود شده بود، حرکت دهم.
کسی که به من زد مرد جوانی بود که بهعنوان پیک کار میکرد. خودرو به شانه چپم برخورد کرد. آن مرد آنقدر ترسیده بود که نمیدانست چهکار کند. با خودم فکر کردم: «باید این مرد جوان را نجات دهم.» سپس به او گفتم: «لطفاً کمکم کن بلند شوم. من فالون دافا را تمرین میکنم. خوب خواهم شد.»
با تلاش زیاد، دوچرخه را از روی من برداشت و کمک کرد تا بلند شوم.
«لطفاً حتماً با خلوص نیت تکرار کن: "فالون دافا فوقالعاده است! حقیقت، نیکخواهی، بردباری فوقالعاده است!" و مورد برکت قرار خواهی گرفت. امروز، با من برخورد کردی، اما اگر به فرد دیگری زده بودی، جشن سال نو تو را خراب میکرد!»
او تصدیق کرد و فریاد زد: «فالون دافا فوقالعاده است! حقیقت، نیکخواهی، بردباری فوقالعاده است!» از من پرسید که حالم چطور است و لبهایم را بالا آورد و دندانهایم را بررسی کرد که سالم بودند. به او گفتم که حالم خوب است.
با وجود درد شدید، از دست راستم برای گذاشتن دست چپم روی فرمان استفاده کردم و سوار شدم و به خانه رفتم. حس درونیام این بود که آن مرد جوان مرا تماشا میکند.
دست چپم درد شدیدی داشت. اما به استاد و دافا ایمان دارم. من تمرینکننده هستم و میدانستم که بهبودیام فوقالعاده خواهد بود. مردم عادی میگویند: «درمان یک استخوان شکسته صد روز طول میکشد.» اما، این برای تمرینکنندگان صدق نمیکند!
شانزده روز بعد، برای جشن سال نو چینی به خانه خواهرم رفتم و تمام کارهای آشپزی را به عهده گرفتم.
آسیب ناشی از تصادف رانندگی بدون اینکه متوجه شوم بهبود یافته بود و تنها در عرض یک ماه، دیگر هیچ دردی نداشتم!
کپیرایت ©️ ٢٠٢٥-١٩٩٩ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.