(Minghui.org) من تمرینکننده فالون دافا هستم و از سال ۲۰۱۲ تزکیه میکنم. میخواهم حادثهای را که در تابستان ۲۰۱۷ تجربه کردم، به اشتراک بگذارم.
شرکت محل کارم اغلب میزبان مهمانیهای شام بود. یک بعدازظهر، راننده شرکت مقدار زیادی مواد غذایی خرید، زیرا مدیریت درحال برنامهریزی برای تهیه غذایی ویژه برای کارمندان بود. من مسئول تهیه و پخت غذا بودم. روغن را در قابلمه ریختم و اجاق گاز را روشن کردم. قصد داشتم مدتی آن را گرم کنم. درِ آشپزخانه را بستم و روی یک صندلی در بیرون نشستم تا به خواهرم تلفن کنم.
نوه خواهرم بیمار بود و عمویم تازه فوت کرده بود. بنابراین حال روحیام خوب نبود و غمگین بودم و فراموش کردم که روغن هنوز در آشپزخانه میجوشد. وقتی برگشتم، از لای در دیدم که آشپزخانه بسیار روشن است. روغن در قابلمه آتش گرفته بود! با عجله داخل رفتم و درِ قابلمه را گذاشتم، اما فراموش کردم گاز را خاموش کنم. آتش ادامه داشت، بنابراین فوراً با راننده تماس گرفتم تا در خاموشکردن آن کمکم کند.
هود و اجاق گاز هردو سوخته بودند. قاب پنجره و در نیز آسیب دیده بود. صورت و دستانم پر از تاول بود. مدیر از من خواست که فوراً به بیمارستان بروم، اما از این کار خودداری کردم. او میخواست برایم پماد بخرد. این را هم رد کردم. او میدانست که تمرینکننده فالون دافا هستم. از من خواست حداقل چیزی برای تسکین درد استفاده کنم. به درد خودم فکر نمیکردم. فقط بهخاطر ضررهای ناشی از اشتباهاتم، احساس گناه میکردم. بهسرعت آشپزخانه را تمیز کردم و راننده مرا به خانه برد.
آن شب همتمرینکنندگان آمدند تا فا را با من مطالعه کنند. درباره حادثه آتشسوزی به آنها گفتم. تمرینکنندگان از من پرسیدند که آیا صورتم درد میکند. گفتم: «نه، بیایید همین الان فا را مطالعه کنیم.» درحالیکه مطالعه میکردم، درد را فراموش کردم. همانطور که استاد بیان کردند: «خوب یا بد از فکر اولیه فرد میآید.» (سخنرانی چهارم، جوآن فالون).
بعداً، راننده تماس گرفت تا حالم را بپرسد. به او گفتم که حالم خوب است و قصد دارم فردا سر کار بیایم.
وقتی روز بعد به محل کار رسیدم، برای پرداخت خسارت ناشی از آتشسوزی، ۱۰۰۰ یوان برای مدیرم بردم. او از گرفتن آن خودداری کرد و گفت: «این یک آسیب مرتبط با کار است. تو بهخاطر دافا به بیمارستان نرفتی. نگذاشتی یک ریال هم خرج کنم. چطور میتوانم پولت را بگیرم؟»
سه روز بعد، صورت و دستهایم خوب شدند. همکارانم گفتند: «به نظر میرسد تمرینکنندگان خیلی سریع خوب میشوند! تو هیچگونه مراقبت درمانی دریافت نکردی، اما بدون هیچ زخمی بهبود یافتی. این معجزهآساست.»
بعد از این حادثه، احساس گناه کردم و تصمیم گرفتم کارم را ترک کنم. اما، مدیریت از اخراج من خودداری کرد. توانستهام به چند مدیر و افراد دیگر با رابطههای تقدیری در محل کارم کمک کنم تا از حزب کمونیست چین خارج شوند. وقتی فا را با سایر تمرینکنندگان در محل کار مطالعه میکردم، مدیران از من حمایت و محافظت میکردند. آنها همچنین به من یادآوری میکردند که مراقب ایمنیام باشم.
واقعاً معجزه دافا و نیکخواهی استاد لی را درک کردهام. وقتی شبها افکار درست میفرستم، واقعاً احساس میکنم که استاد در کنارم هستند. استاد دیدند که من قلبی برای دیگران دارم و دردی را که پس از آتشسوزی تجربه کردم، تحمل کردم. از نجات نیکخواهانه استاد و کمک فداکارانه همتمرینکنندگان سپاسگزارم. بهطور جدی و کوشا تزکیه خواهم کرد تا وابستگیهای بشری مانند رقابت، رنجش، حسادت، خودخواهی و ترس را از بین ببرم. سه کار را بهخوبی انجام خواهم داد، با پشتکار تمرین خواهم کرد و با استاد، به اصل خود باز خواهم گشت.
مقالاتی که در آنها تزکیهکنندگان درک خود را به اشتراک میگذارند، معمولاً براساس وضعیت تزکیهشان، ادراک یک فرد را در زمانی مشخص منعکس میکنند، و با هدف امکان ارتقای متقابل ارائه میشوند.
کپیرایت ©️ ٢٠٢٥-١٩٩٩ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.