(Minghui.org) بیش از ۲۰ سال از شروع تزکیه در دوره اصلاح فا میگذرد. از روزهای اولیۀ تزکیه فردیام به مرحلهای رسیدهام که سه کار را بهخوبی انجام میدهم. با نگاه به گذشته، احساس میکنم که استاد لی همیشه در کنارم بودهاند، مراقبم بودهاند و از من محافظت کردهاند. درحال نوشتن تجربیاتم هستم تا به استاد گزارش دهم و آنها را با سایر تمرینکنندگان نیز به اشتراک بگذارم. اگر چیزی نامناسب است، لطفاً به آن اشاره کنید.
استاد را یافتهام
من ۷۳ساله هستم. من و همسرم خوششانس بودیم که در سال ۱۹۹۶، تمرین فالون دافا را یاد گرفتیم. وقتی تصویر مهربان و آرام استاد را در یکی از کتابهایشان دیدم، فهمیدم که مسیر واقعی تمرین تزکیهای را پیدا کردهام که مدتها در انتظارش بودم.
هر روز صبح به محل تمرین میرفتم و میدان انرژی صلحآمیز و نیکخواهانه را احساس میکردم. با شروع موسیقی، همه فوراً شروع به انجام تمرینات میکردند. حرکات ظریف و یکنواخت بودند. محیط صلحآمیز بود؛ فقط موسیقی دلنشین در نسیم طنین میانداخت.
هر شب، برای مطالعه فا و خواندن جوآن فالون، به خانه همسایه میرفتم. با هم مینشستیم و درباره تجربیات تزکیهمان در رابطه با بهبود شینشینگمان و چالشهایی که در نگاه به درون برای یافتن کاستیهایمان با آنها روبرو بودیم صحبت میکردیم. دائماً خودمان را بهبود میبخشیدیم و وابستگیها را رها میکردیم. این شادترین دوران زندگیام بود!
استاد زندگیام را نجات دادند
در سپتامبر۱۹۹۸، بعد از مطالعه گروهی فا در مسیر رفتن به خانه بودیم که یک موتورسیکلت که سرعت زیادی داشت به من برخورد کرد. به بیش از ۲۰ متر دورتر پرتاب شدم. گیج شده بودم، اما احساس میکردم که با دو دست نگه داشته شدهام. نمیدانستم جریان چیست.
بهطور مبهم صدای دو مرد جوان را که سوار موتورسیکلت بودند شنیدم. یکی از آنها گفت: «ما به کسی زدیم. به پلیس زنگ بزنیم!» همسرم و سایر تمرینکنندگانی که همراه من بودند، کمکم کردند تا بلند شوم. ذهنم بهتدریج روشن شد. احساس ترس یا وحشت نداشتم. متوجه شدم این استاد بودند که به من کمک میکردند شینشینگم را بهبود ببخشم.
آسیبی ندیدم، اما یک سوراخ بزرگ در کنار شلوارم ایجاد شد. بعد از مدتی، دو پلیس رسیدند و پرسیدند که حالم چطور است و آیا نیازی به رفتن به بیمارستان دارم یا نه. پاسخ دادم: «خوبم. من فالون دافا را تمرین میکنم. نیازی به رفتن به بیمارستان ندارم.» سپس رو به آن دو مرد کردم: «میتوانید بروید. من خودم دوچرخه خرابم را تعمیر میکنم.» آنها آنقدر تحت تأثیر قرار گرفتند که بارها از من تشکر کردند.
پلیس به آنها گفت: «امروز واقعاً با یک فرد خوب برخورد کردید!» میدانستم که استاد جانم را نجات دادهاند.
عمل به عهد و پیمانهایم برای نجات موجودات ذیشعور
از زمانی که جیانگ زمین، رهبر سابق حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) که اکنون فوت کرده است، آزار و اذیت فالون دافا را در ژوئیه۱۹۹۹ آغاز کرد، ایستگاههای تلویزیونی بهطور مداوم فالون دافا را بدنام میکردند. بهخصوص پس از اینکه ح.ک.چ حادثه خودسوزی در میدان تیانآنمن را صحنهسازی کرد، بسیاری از مردم فریب خوردند. اینکه چگونه از دافا دفاع کنیم و به آن اعتبار ببخشیم، به آزمونی دشوار برای تمرینکنندگان تبدیل شد.
ما در بخش غربی شهرستان زندگی میکردیم و مطالب اطلاعرسانی دافا را بین تمام روستاهای مجاور توزیع میکردیم. در زمستان، هنگام پیادهروی در باد و برف، احساس سرما نمیکردیم. مطالب را خانه به خانه توزیع میکردیم، پوستر نصب میکردیم و بنر آویزان میکردیم. خودسوزی را بهعنوان یک واقعه صحنهسازیشده و دروغین افشا کردیم، به مردم گفتیم که به تبلیغات ح.ک.چ گوش ندهند و سوءتفاهمهای آنها را درباره دافا برطرف کردیم.
استاد بیان کردند:
«برای مریدان دافای دورۀ اصلاح فا، آزادی شخصی هدف تزکیه نیست: وقتی شما آمدید، نجات موجودات ذیشعور آرمان بزرگ شما بود و آن، مسئولیت و مأموریتی است که تاریخ در اصلاح فا به دوش شما گذاشته است.» («وابستگیهای بشری را رها کنید و مردم دنیا را نجات دهید»، نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر جلد 3)
از زمانی که استاد این مقاله را در سال ۲۰۰۴ منتشر کردند، شروع به روشنگری حقیقت برای مردم به صورت رو در رو کردهام. در اینجا ماجرای چند نفر که پس از درک حقیقت، از موهبت و رحمت برخوردار شدهاند، آورده شده است.
یک فروشنده غلات
در آوریل۲۰۲۰، زمانی که کشور در اوج همهگیری کووید بود، به غرفه غلات یک کشاورز رفتیم. از او پرسیدیم که آیا این همهگیری تأثیری بر فروش غلات او داشته است یا خیر. گفت که تأثیر کمی داشته، اما نه خیلی زیاد. ما در سال ۲۰۱۴، از او غلات خریده بودیم. مطالب اطلاعرسانی و نشانهای یادبود دافا را به او دادیم و کمکش کردیم از حزب کمونیست چین خارج شود.
او صمیمانه عبارات «فالون دافا خوب است، حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است!» را تکرار میکرد و اسکناسهای ما را که اطلاعاتی درباره دافا رویشان نوشته شده بود، میپذیرفت. سپس از اسکناسها بهعنوان پول خرد برای انتقال آنها به دیگران استفاده میکرد. او از صمیم قلب، به دافا اعتقاد دارد. گفت که پسر و عروسش نیز شروع به خواندن مطالب دافایی کردهاند که او به خانه برده بود. آنها باور داشتند که آن مطالب حقیقت دارند و آنچه تلویزیون تبلیغ میکند، همهاش جعلی بود.
این فروشنده بارها از ما تقویمهای مینگهویی و مطالب روشنگری حقیقت را خواسته است. او گفت که نوهاش این تقویم را خیلی دوست دارد. تمام خانواده معتقدند که فالون دافا خوب است و با تمرینکنندگان، بهخوبی رفتار میکنند.
سال گذشته به دیدارش رفتم. او گفت که از وقتی با دافا آشنا شدهاند، برکاتی دریافت کردهاند. کسب و کار غلات او پررونقتر شده بود. نوهاش در یک دانشگاه پزشکی معتبر پذیرفته شد و پس از فارغالتحصیلی، در بیمارستانی مشغول به کار شد. آنها از صمیم قلب، از استاد تشکر کردند.
یک فروشنده سبزیجات
در سال ۲۰۲۰ برای خرید سبزیجات به غرفهای رفتم و به فروشنده یک نشان یادبود دادم. وقتی حقایق مربوط به دافا را به او گفتم و توصیه کردم که از حزب کمونیست چین و سازمانهای جوانان آن خارج شود، گفت: «من در زندگیام، هرگز به هیچ سازمانی نپیوستهام. اما میدانم که حزب کمونیست کارهای شیطانی زیادی انجام داده و مردم را فریب داده است. به دافا آسیب رسانده و باعث رنج مردم چین شده است. میتوانم ببینم که شما فرد مهربانی هستید. شما حتی در زمان وقوع این فاجعه [کووید]، هنوز هم به دیگران فکر میکنی. واقعاً قابلتوجه است. متشکرم!»
پاسخ دادم: «از من تشکر نکن. من حقیقت، نیکخواهی، بردباری را تمرین میکنم. من یک استاد دارم.»
گفت: «پس، از استادتان تشکر میکنم!» و به من توصیه کرد که مراقب باشم و از صحبتکردن با افرادی که ممکن است مرا لو بدهند، خودداری کنم.
صاحب یک دکه توفو
یک روز از کنار دکه توفویی که قبلاً به آنجا رفته بودم، رد میشدم. صاحب دکه از پشت دکه بیرون آمد و با خوشرویی از من خواست که بنشینم. او با اشتیاق گفت: «میخواهم به شما بگویم از وقتی که به من و شوهرم کمک کردید از حزب خارج شویم، کسب و کارمان رونق گرفته و همهچیز بهخوبی پیش میرود! به شوهرم گفتم که از فالون دافا بهرهمند شدهایم!»
پاسخ دادم: «همه ما استادمان را داریم که از ما مراقبت میکنند. اگر به دافا اعتقاد داشته باشید، استاد از شما مراقبت خواهند کرد و برکاتی دریافت خواهید کرد.»
او گفت: «پس واقعاً باید از استادتان تشکر کنم! از شما متشکرم که حقیقت دافا را به ما اطلاع دادید!»
من در کمک به استاد، برای نجات مردم، در خیابانها، بازارها و مزارع ردپاهای زیادی را به جا گذاشتهام. و از دیدن چهرههای خندان موجودات ذیشعوری که حقیقت دافا را میدانند، بسیار مفتخرم. کمک به استاد برای اصلاح فا، مأموریت مقدس یک تمرینکننده دافاست. باید از این فرصت بینظیر در زندگی استفاده کنم، به عهدهایم وفا کنم و ضمن رسیدن به کمال، با استاد به خانه برگردم!
کپیرایت ©️ ٢٠٢٥-١٩٩٩ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.