(Minghui.org) (گزیده‌ای از پرونده‌های فالون گونگ)

1. معرفی [...] در طول کمپین‌های دوره‌ای «حمله سخت» علیه جرائم خاص که به پلیس به‌روشنی چراغ سبز داده می‌شود تا از «هر روشی» برای دستیابی به «نتایج سریع» استفاده کند، تعداد گزارش‌های شکنجه افزایش می‌یابد. شکنجه و سوءرفتار در طول کمپین‌های سیاسی علیه گروه‌ها و شخصیت‌های معروف، مانند سرکوب سازمان ممنوع شده فالون گونگ مسئله‌ای رایج است. در چند رویداد که مسئولین به شهادت‌های مفصل قربانیان و اعضای خانواده‌شان واکنش نشان داده‌اند، اظهاریه‌های متناقضی صادر کرده‌اند یا تخلفاتشان را قاطعانه انکار کرده‌اند. نشانه‌های کمی وجود دارد دال بر اینکه این ادعاها به‌طور کامل مورد بررسی و تحقیق قرار گرفته باشند. وقتی چنین چیزهایی در طول کمپین‌های مهم ملی، اتفاق می‌افتند، چنین بی‌تفاوتی‌هایی می‌توانند به رضایت رسمی از شکنجه و سوءرفتار تفسیر شوند. این مسئله درستی و تعهد دولت در مبارزه علیه شکنجه را زیر سؤال می‌برد. همه شهروندان این شایستگی را دارند و باید در برابر شکنجه مورد محافظت قرار گیرند. شکنجه در طول بازجویی، درخصوص هرگونه فرد بازداشت‌شده‌ای، ازجمله افراد و شخصیت‌های معروف، جرم محسوب می‌شود. در زندان‌ها و اردوگاه‌های کار اجباری که زندانیان محکومیت‌های جنایی یا «اداری» را می‌گذرانند نیز شکنجه و سوءرفتار رایج است. کار اجباری و «اعتراف به جرم» هسته سیاستِ مجازات هستند و محیطی را ایجاد می‌کنند که در آن زندانیان اغلب مورد آزار و اذیت و سوءرفتار قرار می‌گیرند. مخصوصاً آن دسته از زندانیان کیفری و سیاسیِ معمولی تحت رفتار خشونت‌آمیز قرار می‌گیرند که «در برابر اصلاحات و بازآموزی مقاوم» درنظر گرفته می‌شوند. نگهبانان زندان اغلب وظایف انضباطی را به زندانیان منتخب یا «سرپرستان سلول‌ها» محول می‌کنند که به‌طور عادی و اغلب به‌دستور نگهبانان، مسئول سوءرفتار با سایر زندانیان هستند.

[...] 2. طرح‌های شکنجه: عاملان، مکان‌ها و قربانیان [...] 2.2) شکنجه در طول کمپین‌های «حمله سخت» و سایر کمپین‌ها درطول کمپین‌های ضد جرم دوره‌ای «حمله سخت»، مأموران پلیس مورد تشویق قرار می‌گیرند تا از «هر وسیله ممکن» برای نشان دادن نتایجِ سرکوب جنایات خاص استفاده کنند. این اغلب به استفادۀ روبه‌رشد از شکنجه و افزایش ناگهانی خشونت منجر می‌شود. [...] شکنجه و سوءرفتار در طول کمپین‌های سیاسی علیه شخصیت‌ها و گروه‌های معروف مانند سرکوب سازمان ممنوع شده فالون گونگ چیزی رایج است. گزارش‌ها درباره مرگ تمرین‌کنندگان بازداشت شده براثر شکنجه و سوءرفتار، همچنان ادامه دارند (به بخش 3، مرگ در زندان مراجعه شود). چون مأمورانی که مسئول مرگ مجرم در زمان حبس و طی عملیات معمولی پلیس هستند، ممکن است تحت بازجویی یا تعقیب قانونی قرار گیرند، در همه پرونده‌هایی که قربانیان، تمرین‌کننده فالون گونگ هستند، دولت حتی در برابر شهادت تعداد زیادی شاهد، هرگونه تخلفی را انکار می‌کند. در 7 اکتبر 1999، دولت در پاسخ به یک اقدام فوریِ گزارشگر ویژه سازمان ملل درباره شکنجه، گزارش داد که درخصوص تمرین‌کنندگان فالون گونگ «هیچ ضرب‌وشتم یا سوءرفتاری به‌خاطر اقدامات اجباری صورت نگرفته» و ادعاهای ضرب‌وشتم، سوءرفتار، شکنجه و بازداشت‌های خانگی «جعلیات محضی هستند که هیچ ربطی به واقعیت ندارند.» (4) در مه 2000 نمایندگان دولت چین به کمیته سازمان ملل علیه شکنجه، گفتند: «در دوره برخورد و رسیدگی به مسائل تمرین‌کنندگان فالون گونگی که در فعالیت‌های غیرقانونی مشارکت داشتند، پلیس و مأموران قضاییِ خلق به‌شدت مطابق قانون عمل کرده‌اند. هیچ موردی از بازداشت‌های وسیع و شکنجه وجود ندارد.» اینگونه انکار جامعِ تخلفات، بدون هیچ نشانه‌ای دال بر اینکه این ادعاها مورد بررسی و تحقیق کامل قرار گرفته باشند، قانع‌کننده نیست، مخصوصاً هنگامی که تمرین‌کنندگانی که به‌دنبال انتشار پرونده‌های شکنجه‌شان بوده‌اند، با انتقام‌های شدید، ازجمله بازداشت برای «بازآموزی ازطریق کار اجباری» مواجه شدند. (به بخش 7.4 مراجعه شود)

2.3) شکنجه به کمک طیف روبه‌رشد گروه‌های پاره‌وقت «امنیت» و «دفاع» پلیس طیف روبه‌رشدی از مسئولین به‌عنوان عاملان شکنجه مطرح بوده‌اند، ازجمله مأموران اجرایی پلیس، قاضی‌ها، کارمندان دادگاه و پلیس دادگاه؛ اما سران حزب و روستا، اعضای گروه های دفاع متقابل (لیانفانگ دویی) یا بسیاری از  انواع مأموران امنیتیِ (بائوآن) خارج از نیروی پلیس عادی، از آنها حمایت می‌کنند، با آنها قرارداد بسته‌اند یا به‌صورت پاره‌وقت برای آنها کار می‌کنند. آنها شامل نیروهای مدیریت اجرایی کارخانه (شینگ‌ژنگ گوآنلی ژیفو) و گردان‌های نظارت شهری (چنگ‌گوآن جیانچا ژونگ‌دویی) هستند. [...] بلافاصله پس از اعلام ممنوعیت این گروه معنوی در ژوئیه 1999، اغلب گزارش می‌شد که گروه‌های دفاع متقابل، عاملان شکنجه و سوءرفتار علیه اعضای فالون گونگ (FLG) هستند. برای مثال ادعا شده که در استان هونان، بخش آنهوا، گروه محلی دفاع متقابل تمرین‌کننده فالون گونگ خانم لی جوهوآ را در تاریخ 25 ژوئیه، در محل تمرین شهر مِیچنگ، توقیف کرده و اعضای این گروه به او تجاوز کردند. درنتیجه او متحمل شکنجه شدید روانی شد. ادعا شده که در شهر شیانگتان، اعضای گروه دفاع مشترک شماره 7 این شهر، آقای یانگ جونهوآ، شخص رابط محل تمرین فالون گونگ شائوشان در شهر شیانگتان را در 26 ژوئیه مورد ضرب‌وشتم قرار دادند و مجروحش کردند. هیچ نشانه‌ای وجود ندارد دال بر اینکه این ادعاهای جدی به‌طور درستی تحت تحقیق و بررسی قرار گرفته باشند.

[...] 2.8) شکنجه بیمار روانی و استفاده نادرست از بیمارستان‌های روانی با وجود مقرراتی که بازداشت بیماران روانی در نهادهای کیفری را ممنوع می‌دانند، افرادی که سابقاً زندانی بوده‌اند، شهادت داده‌اند که با بیماران روانی در حبس بودند. زندانیان روانی جزء آسیب‌پذیرترین زندانیانی هستند که مورد حمله و آزار و اذیت «سرپرستان سلول‌ها» و سایر زندانیان قرار می‌گیرند. چند گزارش اخیر بدرفتاری کامل با بیماران روانی در سیستم امنیت عمومی را آشکار کرده‌اند. [...] نمونه‌های زیادی نیز گزارش شده‌اند که در آنها پلیس تمرین‌کنندگان فالون گونگ را به‌تنهایی یا به‌صورت گروهی، به بیمارستان‌های روانی برده‌اند و در آنجا برای دوره‌هایی از چند روز تا ماه‌های طولانی حبس کرده‌اند. گزارش‌ها نشان می‌دهند که آنها قبل از بازداشت شدن تحت معاینات روانی قرار نمی‌گرفتند و مجبور می‌شدند برخلاف میلشان داروهایی مصرف کنند. در 20 ژانویه 2000، یانگ یونگ، سخنگوی اداره پلیس چانگ‌گوانگ در منطقه فانگشانِ پکن، در مصاحبه با یک روزنامه‌نگار خارجی تأیید کرد که حدود 50 تمرین‌کننده، عمدتاً زنان، در بیمارستان روانی ژوکودیان نزدیک پکن، نگه‌داشته می‌شوند. او گفت آنها: «بیمارند، آنها آنجا هستند تا تحت بازآموزی قرار بگیرند... اکثر آنها افراطیون فالون گونگ هستند که دست‌کم 10 بار برای ‌اعتراض به پکن رفته‌اند.» (13)

[...] 3. مرگ در زندان شکست نهایی در محافظت در بسیاری از پرونده‌های منتشر شده که در بالا مطرح شده‌اند، قربانیان شکنجه، در دوره حبس یا مدت کوتاهی پس از آزادی مردند. سازمان عفو بین‌الملل بر این باور است که ممانعت از مرگ در دوره حبس، باید نگرانی اصلی مسئولین چین باشد. اقدامات پیشگیرانه، شامل خاتمه دادن به بازداشت زندانیان در سلول انفرادی و راه‌اندازی مکانیزم‌های نظارتی قوی و قابل‌اعتماد به‌اندازه تحقیقات استوار درباره ادعاها و پیگرد قانونی متهمین اهمیت دارند. این سازمان از تعداد بسیار بیشتری از پرونده‌ها خبر دارد که در آنها مسئولین بدون هیچ توضیح بیشتری درباره مرگ زندانی، صرفاً از قبول مسئولیت سرباز زده‌اند و هیچ تحقیقات کاملی درخصوص آن ادعاها صورت نگرفته است. در پرونده‌های مربوط به زندانیان سیاسی یا مرگ‌ها در طول یک کمپین مهم ملی علیه آنهایی که دشمن دولت درنظر گرفته می‌شوند، چنین پاسخ‌های ناکافی، چیزی رایج هستند. در زیر گزیده‌ای از مواردی را داریم که سازمان عفو بین‌الملل از آنها خبر دارد. در همه آن موارد، این سازمان از دولت می‌خواهد تحقیقات بی‌طرفانه‌ای درباره شرایط مرگ صورت دهد و نتایج را به‌طور عمومی اعلام کند، افراد مسئول را به‌خاطر شکنجه‌ها تحت پیگرد قانونی قرار دهد و به خانواده‌های قربانیان خسارت پرداخت کند.

[...] 3.3) نمونه‌های فالون گونگ (27) گزارش شده که از آغاز سرکوب این گروه در ژوئیه 1999 تا اواسط ژانویه 2001، دست‌کم 120 تمرین کننده فالون گونگ (62 زن) جان خود را ازدست داده‌اند. (28) تنها در استان شاندونگ، 24 تمرین‌کننده درگذشتند، تقریباً نیمی از آنها از شهر ویفانگ بودند و 15 نفر نیز در استان هیلونگ‌جیانگ جان باختند. همه آنها در دوره حبس رسمی خود یا مدت کوتاهی پس از آزادی درگذشتند، آن هم در شرایطی که مبهم باقی مانده‌اند و به دنبال اکثر آنها گزارش‌هایی از شکنجه و بدرفتاری منتشر شده‌اند. ادعا شده که در بیش از یک سوم از پرونده‌ها، مسئولین فعالانه تلاش کرده‌اند تا مدارک و شواهد را مخفی کرده یا آنها را نابود کنند. برطبق گزارش‌های رسمی، از بین این تمرین‌کنندگان، 17 نفر (4 زن) درحالی‌که پلیس آنها را به مکانی دیگر منتقل کرده یا از آنها بازجویی می‌کرد، «از ساختمان پایین پریدند» و درگذشتند؛ و 15 نفر (8 زن) در بازداشتگاه «سقوط کردند» که بخش عمده‌شان در ادارات نماینده استانی در پکن بودند. برطبق گزارش‌ها، 26 نفر (16 زن) از آنهایی که درگذشتند، طی بازداشت دست به‌اعتصاب غذا زده بودند، درحالی‌که 10 نفر آنها (9 زن) طبق ادعا، پس از تلاش پلیس برای اینکه آنها را تحت خوراندن اجباری قرار دهد، جان خود را ازدست دادند. گزارش‌های زیادی نشان می‌دهند که خوراندن اجباری را افرادی بدون هیچ‌گونه آموزش‌های پزشکی یا افرادی بی‌تجربه انجام می‌دادند که برطبق گزارش‌ها منجر به صدمه به نای زندانی و سایر عوارض کشنده می‌شده است. تأیید شده‌ است که 8 تمرین‌کننده دیگر (5 زن) به‌اختیار خود دست به خودکشی زدند، هرچند که برطبق گزارش چند نفر از آنها همچنان تحت نظارت پلیس بودند. منابع رسمی، بسیاری از این مرگ‌ها را تأیید کرده‌اند، ازسوی دیگر آشکارا تمام ادعاهای شکنجه و سوءرفتار را رد کرده‌اند. سازمان عفو بین‌الملل به‌طور مستقل قادر نیست صحت این گزارش‌های شکنجۀ منجر به مرگ را تأیید کند. اما به‌شدت نگران پاسخ متناقض و ناکافی مسئولین به مدارک موثق روبه‌رشد است. درمقابل شهادت‌های بی‌شماری که تأییدی بر همدیگر هستند، انکار کامل این تخلفاتِ رسمی، قانع‌کننده نخواهد بود، مخصوصاً وقتی با مدارکی دال بر مخفی‌کاری‌های رسمی همراه می‌شوند، شامل گزارش‌هایی از سوزاندن سریع اجساد قربانیان قبل از کالبدشکافی آنها و بازداشت مداوم آنهایی که به‌دنبال انتشار تجربیاتشان درخصوص سوءرفتارها هستند (بخش 7.4 را ببینید). این سازمان از دولت چین می‌خواهد که اطمینان دهد تمام این ادعاها به‌طور کامل و مستقل مورد بررسی و تحقیق قرار خواهند گرفت و نتایجشان منتشر خواهند شد. در 8 نوامبر 1999، لی بینگ، معاون اداره اطلاعات شورای دولت، در ارئه گزارش‌های پلیس، تأیید کرد که سه تمرین‌کننده فالون گونگ زن بعد از بازداشت به‌خاطر فعالیت‌های مربوط به فالون گونگ درگذشتند. او شکنجۀ آنان را انکار کرد. اظهارات او دال بر اینکه دو نفر براثر «مشکلات قلبی گذشته‌شان» جان باخته‌اند، از آن زمان در پرونده‌های متعددی استفاده شده است. چنین اظهاراتی کاربرد مقررات بازداشتگاه را نیز زیر سؤال می‌برد؛ مقررات درخصوص ممنوعیت بازداشت آنهایی که شرایط پزشکی‌شان، بالقوه تهدیدکننده زندگی‌شان است.

چن زیشیو (زن)، تمرین‌کننده 59 ساله اهل ویفانگ، واقع در استان شاندونگ، برطبق گزارش در تاریخ 21 فوریه 2000، تحت شکنجه درگذشت. او به‌مدت 4 روز در یک «مرکز تبدیل فالون گونگ» (فالون گونگ ژوانهوآ کانگوآن ژونگشین) حبس بود؛ مرکزی که پلیس محلی و کمیته اماکنِ چنگ‌گوآن آن را در ساختمانی مسکونی سازماندهی کرده بودند. تمرین‌کنندگانی که همراه او در آنجا حبس بودند، درباره شکنجه‌ای که او متحمل شد و ساعات پایانی زندگی‌اش که از هوش رفته بود، با جزئیات شهادت دادند. خانواده چن جسد او را در 21 فوریه دیدند و متوجه شدند که بدنش پر از کبودی است. دندان‌هایش شکسته‌اند و گوش‌هایش خونی و متورم هستند. آنها متوجه شدند که لباس‌های او نیز آغشته به مدفوع هستند. برطبق گزارش، چن زیشیو در 17 فوریه بازداشت شد و مظنون به این بود که قصد دارد برای بار دوم نزد مسئولین حکومت مرکزی در پکن برود و علیه ممنوعیت فالون گونگ پژوهش‌خواهی کند. برطبق گزارش، مأموران پلیس در 18 فوریه چند بار از خانواده چن خواستند تا جریمه‌ای به مبلغ 1000 یوآن پرداخت کنند تا او آزاد شود، اما آنها بر این اساس که این کار یک باج‌گیری و عملی غیرقانونی است، از دادن این پول اجتناب کرده و تهدید کردند که دست به اقدامات قانونی می‌زنند. در 19 فوریه، به خانواده‌اش اخطار داده شد که تمرین‌کنندگان فالون گونگ در آن ساختمان تحت ضرب شتم قرار می‌گیرند و چن نیز وحشت‌زده با خانواده‌اش تماس گرفت، درنتیجه آنها تلاش کردند برای آزاد شدن او این جریمه را بپردازند، اما موفق نشدند. برطبق گزارش، پلیس محلی بعداً ادعا کرد که چن «براثر حمله قلبی درگذشت.» در 28 فوریه 2000، اداره اطلاعات شورای دولت هرگونه تقاضا برای پرداخت جریمه و هرگونه بدرفتاری را انکار کرد. آن اظهار کرد که چن بازداشت نشده بود، بلکه برای «آموزش‌هایی مفید» به آن اداره برده شده بود و وقتی وضعیت سلامتش روبه وخامت گذاشت به بیمارستان برده شد و در آنجا براثر حمله قلبی درگذشت. در مه 2000 دیپلمات چین گزارش شورای دولت را تکذیب کردند و به کمیته سازمان ملل علیه شکنجه، گفتند که چن «هرگز در زندان یا در حبس خانگی نبود.» آنها اظهار کردند که او «تحت ضرب‌وشتم و تنبیه بدنی» قرار نگرفت، اما در 21 فوریه «ازآنجایی که حالش خوب نبود، مستقیماً از خانه به بیمارستان منتقل شد» و براثر حمله قلبی درگذشت. این گزارش با شهادت دختر چن، ژانگ شوئلینگ، تضعیف شد. (بخش 7.4 را ببینید). در انتهای سال 2000، بعد از گذشت ماه‌های زیادی از این دادخواست، ژانگ هنوز نسخه‌ای از گواهی فوت مادرش را دریافت نکرده بود. در موارد بعدی، سازمان عفو بین‌الملل از هیچ گونه پاسخ رسمی یا تحقیقات کامل آگاهی ندارد. در اکثر موراد با توجه به اقدام سریع پلیس برای سوزاندن اجساد قبل از اینکه تحقیقات کامل بیرونی امکان‌پذیر باشد، به‌نظر نمی‌رسد برای پیدا کردن دلیل مرگ هیچ گونه کالبدشکافی صورت گرفته باشد.

لیو جیانکون (مرد)، 31 ساله از شهر لیائویوآن، استان جیلین، در فوریه 200 به یک سال بازآموزی ازطریق کار اجباری در اردوگاه کار اجباری بایچوآن محکوم شد. برطبق گزارش‌ها، وقتی لیو به انجام تمرینات فالون گونگ در زندان ادامه داد، سایر زندانیان به‌تحریک نگهبانان او را بارها به‌طرزی وحشیانه تحت ضرب‌وشتم قرار دادند. برطبق گزارش، او در مه 2000 از درد سینه‌اش شکایت کرد و تا 2 ژوئیه نمی‌توانست غذا بخورد. او را تا 5 ژوئیه مجبور به انجام کارهای سنگین در اردوگاه کردند و در این تاریخ مسئولین، خانواده‌اش را مطلع کردند که بیایند و او را برای درمان‌های پزشکی به خانه ببرند. بیمارستان‌های شهر و منطقه تأیید کردند که دنده‌های او شکسته‌اند و مایعات در سینه‌اش انباشته شده‌اند. او برطبق گزارش در 27 اوت 2000 در بیمارستان درگذشت.

وانگ شینگ‌تیان (مرد) از بخش دایانگ نینگ‌جین، استان هبی. برطبق گزارش ، وانگ در 21 فوریه 2000، همراه سایر تمرین‌کنندگان در «مرکز آموزش حقوقی» روستایش حبس شد تا نتواند برای پژوهش‌خواهی علیه سرکوب فالون گونگ به پکن برود. آنها حوالی 23 مارس به دفاتر دولت در روستای بیچوآنلی منتقل شده و در آنجا از خوردن غذا محروم شدند و هر یک مجبور به پرداخت 1000 یوآن جریمه و 1000 یوآن وثیقه و نوشتن تعهدنامه‌ای مبنی بر رها کردن این تمرین شدند. وانگ از انجام این کار اجتناب کرد. در ظهر 25 مارس دوستانش به ملاقاتش رفتند و پیشنهاد کردند که با مأموران همکاری کند. بعد از آن روز، کارگرانی که برای ضرب‌وشتم استخدام شده‌ بودند، وانگ را با باتوم‌ها و میله‌های آهنی تحت ضرب‌وشتم قرار دادند. برطبق گزارش، خانواده وانگ قبل از اینکه او را که ازهوش رفته بود با خود ببرند، مجبور شدند آن پول را پرداخت و وثیقه را امضاء کنند. او در همان روز جان باخت. گزارش‌های متعاقب ادعا می‌کردند که مسئولین فرمانداری به خانواده‌اش پولی پرداخت کرده‌اند تا «مسئله را به‌طور خصوصی بین خودشان حل‌وفصل کنند.»

مِی یولان (زن) 44 ساله در 13 می 2000 درحالی‌که تمرین‌های فالون گونگ را بیرون منزلش انجام می‌داد، بازداشت شد. او در بازداشتگاه منطقه چائویانگ در پکن حبس شد. او در یک اعتصاب غذا به هم‌سلولی‌هایش پیوست و در 17 مه با آب نمک و شیر سویا ازطریق بینی، تحت خوراندن اجباری قرار گرفت. زندانیان ادعا کردند این کار را یکی دیگر از زندانیان انجام می‌داد که هیچ‌گونه مهارت‌ پزشکی نداشت، اما نگهبانان ادعا می‌کردند او پرستار است. آنها صدای مِی یولان را که طی روند خوراندن اجباری، از شدت درد جیغ می‌کشید، می‌شنیدند. مِی مدت کوتاهی پس از برگشت به سلولش، خون تف می‌کرد. نگهبانانی که به آنها هشدار ‌داده شد، تا روز بعد او را به بیمارستان نفرستادند. او سپس با سردرد غیرقابل تحملی به سلول برگشت و به‌سختی نفس می‌کشید. زندانیان اینطور گزارش دادند: «دست‌ها و پاهایش سرد شده‌اند و چشمانش حرکت نمی‌کنند.» در آن مرحله او را به بیمارستان مینگ‌هانگ منتقل کردند و برطبق گزارش در آنجا هرگز به‌هوش نیامد. مسئولین بیمارستان تأیید کردند که او در 23 مه جان باخت و دلیلش را «اعتصاب غذا» عنوان کردند. (29)

دونگ بویون (زن)، 36 ساله، یک تمرین‌کننده فالون گونگ و معلم مدرسه از منطقه لانشان، شهر لینیی، استان شاندونگ. برطبق گزارش، او در 21 سپتامبر 1999، درحالی‌که در مدرسه‌اش حبس شده بود، درگذشت. او قبلاً در پکن بازداشت شده بود و با اسکورت پلیس به لانشان بازگردانده شده بود. برطبق منابع فالون گونگ مسئولین محلی در لانگشان به‌دنبال مرگ او، ادعا کردند که دونگ بویون وقتی شب‌هنگام از ساختمان پایین پرید، کشته شد، اما اطلاعات دقیق‌تری ارائه ندادند. برطبق گزارش، بدن او در همان روز سوزانده شد. درباره پرونده او هیچ‌گونه گزارش رسمی وجود ندارد.

ژانگ ژنگ‌گانگ (مرد)، 36 ساله از شهر هوای‌آن، استان جیانگسو، در 2 مارس 2000 برای بازجویی بازداشت شد و به بازداشتگاه هوای‌آن منتقل شد. برطبق گزارش، او در 25 مارس یا حوالی آن، به‌طور وحشیانه‌ای تحت ضرب‌وشتم قرار گرفت و متحمل جراحات شدیدی در ناحیه سرش شد. ژانگ را برای درمان فوری، شامل یک عمل جراحی روی سرش، به بیمارستان شماره یک شهر هوای‌آن فرستادند، اما او هرگز هشیاری‌اش را به‌دست نیاورد. بستگانش به بیمارستان برده شدند تا از او مراقبت کنند، اما پلیس، آن بخش را تحت نظر قرار داد و اجازه نداد اطلاعات دقیقی درباره وضعیت و درمان او به بستگانش داده شود. خانواده ژانگ شهادت دادند که در غروب 30 مارس، بعد از اینکه پزشکان ضربان قلب ژانگ را بسیار ضعیف یافتند، حدود 40 مأمور پلیس، آن بخش و راهرو را محاصره کردند و بستگان مجبور شدند در اتاق انتظار بمانند و ادعا کردند که پلیس با کار پزشک مداخله کرد و تجهیزات اکسیژن ژانگ را بست و مانع تزریق خون به او شد. مأموران پلیس فوراً جسد ژانگ را برداشتند و به کوره جسدسوزی شهر بردند. برطبق گزارش، روز بعد شاهدان با تلاش‌های پلیس مداخله کردند که می‌خواست مانع رفتن خانواده ژانگ به محل کوره جسدسوزی شود، اما از طرفی پلیس کل روند مراسم تدفین را کنترل کرد و شرایطی را ایجاد کرد تا هیچ کسی نتواند با فرستادن گل ادای احترام و هیچ کسی نتواند به مسئولین بالاتر دادخواهی کند.

[...] 7. تحقیقات و پیگردهای قانونی شکنجه در عمل [...] 7.4) انتقام علیه آنهایی که شکنجه را افشاء کردند اقدامات هماهنگ قربانیان یا خانواده‌های‌شان طی سال‌های بسیار زیاد، کلید بسیاری از پیگردهای قانونی موفق شکنجه‌گران بوده است که در سال‌های اخیر گزارش شده‌اند. اما قربانیان، بستگان، وکلا و شهروندان نگرانی که در پژوهش‌خواهی برای چنین پرونده‌‌هایی مشارکت داشته‌اند، با خطرهایی جدی مانند آزار و اذیت، تحریم‌های اقتصادی، سوءرفتار و بازداشت مواجه بوده‌اند. بازداشت و حبس مداوم آنهایی که جزئیات شکنجه و بازداشت را افشاء کرده‌اند،  نقض حق آزادی بیان و آزادی انجمن است و توجیهی ندارد. آن صداقت و تعهد مسئولین در مقابله با شکنجه را نیز زیر سؤال می‌برد. [...] برطبق گزارش لیانگ چینگ (زن)، از شهر دالیان، واقع در استان لیائونینگ، بدون برگزاری جلسه دادگاه به 3 سال «بازآموزی ازطریق کار اجباری» محکوم شد، چراکه اطلاعاتی درباره شکنجه هم‌تمرین‌کننده‌اش ژانگ چان‌چینگ (زن) را برای رسانه‌های خارجی ارسال کرده بود. (66) برطبق گزارش لیانگ چینگ برای اولین بار، در 20 ژوئیه 1999‌ بازداشت شد و برای 26 روز در بازداشتگاه یائوجیا در دالیان حبس بود. او دوباره در 24 اکتبر نیز بازداشت شد. ژانگ چانچینگ (زن) که از سوءرفتار در بازداشتگاه یائوجیا در ماه سپتامبر گزارش داده بود، نیز دوباره در اواخر اکتبر بازداشت شد و به سه سال «بازآموزی ازطریق کار اجباری» محکوم شد. او در اردوگاه کار اجباری ماسانجیا حبس است. برطبق گزارش، در نوامبر 1999، چهار تمرین‌کننده فالون گونگ از بخش ژائویوآن در استان شاندونگ به نام‌های لی لانیینگ، چن شیهوآن، لیو جین‌لینگ و چی یانلینگ برای افشای جزئیات مرگ ژائو جینهوآ (زن) براثر شکنجه (بخش 3 در بالا را ببینید) در اکتبر 1999، بازداشت شدند. برطبق گزارش، لی لان‌یینگ و چن شیهوآن در دسامبر 1999، به سه سال «بازآموزی ازطریق کار اجباری» محکوم شدند و به یک اردوگاه کار اجباری در بخش زیبو، واقع در استان شاندونگ فرستاده شدند. برطبق گزارش لیو جین‌لینگ و چی یانلینگ در ژانویه 2000 همچنان در حبس بودند. معلوم نیست که آیا آنها نیز محکوم شده‌اند یا خیر. در 17 آوریل 2000، ژانگ شوئلینگ، دختر تمرین‌کننده فالون گونگ چن زیشیو که در زمان حبسش در فوریه 2000 در شاندونگ مرد (بخش 3.3 را ببینید)، به اتهام «تحریف حقایق برای تضعیف نظم اجتماعی» در بازداشت اداری بود. ژانگ شوئلینگ تمرین‌کننده فالون گونگ نبود، اما به‌منظور اجرای عدالت به شورای دولت دادخواست داده بود و شهادت خودش و شاهدان حبس، سوءرفتار و شکنجۀ مادرش را در رسانه‌های چینی و خارجی منتشر کرده بود. در مه 2000، دیپلمات چینی در مصاحبه با کمیته سازمان ملل علیه شکنجه، تأیید کردند که ژانگ شوئلینگ 15 روز در بازداشت اداری بود. آنها ادعا کردند که او «واقعیت‌های مرگ مادرش را تحریف کرد و شایعاتی پخش کرد تا در نظم اجتماعی اختلال ایجاد کند.» ژانگ شوئلینگ پس از آزادی‌اش به گزارشگران خارجی گفت که او نگرشش را تغییر نداده است. سپس گزارشی از دادخواهی‌های ناموفق متعدد به پلیس، ادارات دولتی و قضائی را منتشر کرد که در آنها خواستار گزارش پزشکی قانونی، تحقیق و پیگرد قانونی شده بود. در این گزارش آمده بود: «حتی حالا هنوز نمی‌دانم چطور واقعیت‌ها را تحریف کردم یا اینکه چه واقعیت‌هایی را تحریف کردم. اصلاً آن چیزهایی که واقعیت فرض می‌شوند چه هستند؟» (67) [...]