(Minghui.org) برای من دشوار بود که بطور مداوم هر روز صبح تمرینهای فالون دافا را انجام دهم، هر چند میدانستم که باید این کار انجام شود. از وضعیتی که داشتم غمگین بودم، و در ماه گذشته دربارهی وضعیتم با یکی از همتمرینکنندگان صحبت کردم. او گفت که صرفنظر از وضعیت هوا یا اینکه چه زمانی از سال باشد، همیشه تمرینهای فالون دافا را هر روز ساعت ۳ صبح انجام میدهد. او آنقدر به این زمانبندی عادت کرده است که هر روز صبح، دیگر برای بیدار شدن نیازی به زنگ ساعت ندارد. گفتههای این تمرینکننده مرا غافلگیر کرد و فهمیدم که در مقایسه با او میبایست شکافهای بزرگی در تزکیهام داشته باشم. میدانستم که باید بهتر عمل کنم، اما بعد از چند روز هنوز هم وضعیتم بهبود نیافته بود.
کتاب استاد، هنگیین جلد سوم، را رونویسی کردم و بعد از انجام این کار متوجه شدم که حس کاملاً متفاوتی دارم. تصمیم گرفتم که همهی نوشتههای منتشرشدهی استاد را رونویسی کنم و خیلی زود این نوشتهها را تمام کردم: "معنی 'کمک به استاد که فا را اصلاح کند' چیست" و "یک مرید دافا چیست". فای استاد قلبم را پر کرد و ناگهان متوجه شدم از کجا آمدهام. زندگیهای بسیاری انتظار کشیده بودم تا مسئولیتم را نسبت به دافا انجام دهم. اگر اکنون، در این زندگی، تعهداتم را انجام ندهم، آنهایی که در مکانها و بعدهای دیگر در انتظار بهسر میبرند نتیجهی خوبی را دریافت نخواهند کرد. استاد دربارهی ساختار جهانمان برای ما صحبت کردهاند. ما همه میدانیم که حیاتهای بسیاری فقط در یک دانهی شن وجود دارد. اگر ما بخوبی عمل نکنیم، ممکن است باعث زیانهایی برای تعداد بیشماری از موجودات دیگر شویم. وضعیت این اندازه جدی است! بنابراین، باید خودم را بخوبی تزکیه کنم و افکار و رفتارم را درست نگه دارم. اگر با پشتکار تزکیه کنم و سهکار را بخوبی انجام دهم، میتوانم موجودات ذیشعور بیشتری را نجات دهم. من باید این کار را، نه برای خودم، بلکه برای همهی موجودات ذیشعور انجام دهم.
در نیمه شب ۱۳ می ۲۰۱۲، افکار درست فرستادم. تصمیم گرفتم که این روز خاص را با از بین بردن وابستگی به خواب شروع کنم و صرفنظر از اینکه چه اتفاقی بیفتد در تمرین صبحگاهی مداومت داشته باشم. متعهد شدم که از وابستگی به راحتطلبی، تنبلی، حسادت، تضاد، شهوت و وابستگیهای دیگر خلاص شوم. تلاش کردم که نظم و ترتیب استاد را دنبال کنم. در روز اول احساس انرژی کردم، اما به نظر میرسید که برای زود بیدارشدنم بعضی مداخلات وجود داشت. افکاردرستم با این اختلال میجنگید، اما شیطانهای خواب متقابلاً با من در حال جنگ بودند. آنقدر احساس خستگی میکردم که در مدت تمرین، نزدیک بود نقش زمین شوم. اما مصمم بودم که این مداخله را از بین ببرم و این آزمایش تزکیه را بگذرانم.
در سومین روز به آن حد احساس خوابآلودگی نداشتم، اما فهمیدم که وضعیت نشستنم در مدیتیشن خوب نیست. به این معنی بود که تداخل با تمرین تزکیهام هنوز ادامه داشت. در تلاش برای اینکه بیدار بمانم، چشمانم را باز نگه داشتم. برای باقی روز خوابآلوده بودم. با خودم گفتم که نباید توسط زمان این جهان کنترل شوم. زمان خواب من باید با توجه به لزوم یاری کردن اصلاح فای استاد تصمیمگیری شود. زمان و خواب نباید بر بدن و ذهن من تأثیر بگذارد. متوجه شدم که همهی احساس ناراحتیها مداخله هستند. بیشتر افراد فکر میکنند که اگر کمتر از هشت ساعت بخوابند، بخوبی استراحت نکردهاند. بعد از اینکه استاد به من کمک کردند تا مفهوم بشری عادی خواب را در ذهنم تغییر دهم، دیگر بههیچ وجه احساس خستگی نکردم.
دلیل واقعی مشکلم با انجام روزانهی تمرینها را پیدا کردم و از افکار و تصورات بشریام دررابطه با آن خلاص شدم. به اعتقاد من زمان تمرینکنندگان فالون دافا کاملاً محدود است. ما احتیاج داریم که سر کار برویم و همچنین به مسئولیتهای خانوادگیمان رسیدگی کنیم. علاوه بر کارهای دیگر باید سه کار را بخوبی انجام دهیم. اکنون بطور عادی حدود نیمهشب، بعد از فرستادن افکار درست بهخواب میروم، و حدود ساعت ۳:۴۰ صبح از خواب بیدار میشوم. مانند زمانیکه ۸ ساعت میخوابیدم احساس آسودگی دارم، اما این زمان واقعاً خیلی کمتر است. دیگر نیاز ندارم برای احساس آرامش و آسودگی، ۸ ساعت در شب بخوابم. بدینگونه، بطور کامل چالش ازبین بردن این مداخلهی مربوط به خواب را گذراندم. درطول شب کتاب جوآن فالون را رونویسی میکردم. هر جمله، هر حرف و حتی هرعلامت نقطهگذاری را با تلاشی صمیمانه رونویسی میکردم و احساس خوابآلودگی نداشتم.
اکنون برای مدت ۲۰ سال است که استاد فا را آموزش دادهاند، و من ادامه دادهام که تمرینها را هرروز صبح انجام دهم. این در واقع یک الزام خیلی پایهای برای تمرینکنندگان دافاست. اکنون، من نیز میتوانم این استاندارد را برآورده سازم. سابقاً خیلی احساس گناه میکردم. بعضی تمرینکنندگان هستند که وضعیتی مشابه من دارند و هنوز متوجه ضرر و زیان آن نشدهاند. بعضی از تمرینکنندگانی که در روستا زندگی میکنند درنتیجهی تصورات بشریشان عادت کردهاند که زود بخوابند و برای صرف دو وعدهی غذاییِ میانروز توقف کنند. این چیزها زمان ارزشمند ما را میگیرد. در پایان چنین دورهی مهمی در تاریخ، باید تصمیم بگیریم که افکار و تصورات بشری را رها کنیم و همه چیز را بخوبی انجام دهیم.
آن تمرینکنندگانی که هنوز در کشمکش با شیاطین خواب هستید، مهم نیست گمان میکنید که غلبه بر آن چقدر دشوار باشد، این کار انجامپذیر است. تا زمانی که تصمیم بگیریم که افکار درست راسخی را حفظ کنیم و از استاد بخواهیم که به ما کمک کند، میتوانیم موفق شویم. در ۱۳ می ۲۰۱۲، تصمیمی گرفتم و قولی به استاد دادم. بعضی از تمرینکنندگان از قول دادن به استاد تردید دارند، چراکه نگرانند که نتوانند سر قول خود بمانند. همتمرینکنندگان، اگر شما نگرانید به این معنی است که هنوز در ذهنتان اطمینان ندارید. از خودتان بپرسید آیا میخواهید استاد را دنبال کنید و به خانهتان بازگردید. هرچیزی را که با تزکیهی فالون دافای شما مداخله میکند از بین ببرید. اگر اکنون آن را رها نکنید، پس چه زمانی آن را انجام خواهید داد؟ نگرانی دربارهی اینکه آیا میتوانید در ازبینبردن مداخله موفق شوید به این معنی است که هنوز واقعاً نمیخواهید آن را انجام دهید. اجازه ندهید که هیچ عذر و بهانهای برای این وابستگی باقی بماند.
لطفاً مهربانانه هر چیز نامناسبی را که در درک شخصی من از این موضوع یافتید، تذکر دهید.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه رشد و اصلاح خود