(Minghui.org) من تمرین فالون گونگ را ۱۳ سال پیش شروع کردم. هر روز فا را تا حدی که می‌توانم مطالعه می‌‌کنم و سعی می‌کنم عمیقاً متمرکز باقی بمانم. هر چه بیشتر فا را مطالعه می‌کنم، بیشتر پی می‌برم که فای بی‌کران چقدر عمیق و پرمحتوا است.

اخیراً فا را حتی با پشتکار بیشتری مطالعه کرده‌ام و درکم از اصول فای حقیقت- نیک‌خواهی- بردباری عمیق‌تر شده‌ است. وقتی به عقب نگاه می‌کنم متجعب می‌شوم، "آیا من واقعاً اصول را در عمل به‌کار می‌گرفتم؟"

استاد می‌گویند،

"از زمانی‌که آموزش فا را شروع کردم، چهار سال گذشته است. شین‌شینگ و سطح قلمروی برخی از شاگردان به آرامی رشد کرده‌ است؛ آن‌ها در درک و فهم‌شان از من و فا در مرحله‌ی بینشی باقی می‌مانند، همیشه برای تغییرات در بدن‌هایشان و برای ظهور توانایی‌های فوق‌طبیعی‌ نسبت به من سپاسگزار و متشکر هستند– آن یک ذهنیت فرد عادی است. اگر نخواهید حالت بشری‌تان را تغییر دهید و به‌طور عقلانی و منطقی به فهمی واقعی از دافا ارتقاء یابید، فرصت را از دست خواهید داد." ("نصیحت هشدارآمیز" از نکات اصلی برای پیشرفت بیش‌تر)

در شروع تزکیه‌ام، متوجه شدم که نباید به‌دنبال درک فا برای بهبود سلامتی‌ام یا رسیدن به توانایی‌های فوق‌طبیعی باشم.

فقط با مطالعه‌ی مداوم فا قادر به درک اساس و معانی عمیق‌تر اصول حقیقت- نیک‌خواهی- بردباری بودم.

استاد می‌گویند:

"پس فای بودا چیست؟ بنیادی‌ترین سرشت جهان، جن، شن، رن، بالاترین تجلی فای بوداست، آن جوهر فای بوداست."

"بنابراین برای این ‌که یک تزکیه‌کننده باشید، برای رشد خود، باید سرشت جهان را به‌عنوان راهنما برگزینید. نمی‌توانید بر طبق استانداردهای مردم عادی رفتار کنید. اگر می‌خواهید به خود واقعی اولیه‌تان برگردید، اگر می‌خواهید به‌وسیله‌ی تزکیه سطح‌تان را بالا ببرید، مجبورید با این استاندارد زندگی کنید."

"به‌عنوان یک تزکیه‌کننده اگر کاملاً با این سرشت یکسان شوید، کسی هستید که دائو را کسب کرده‌ است. واقعاً حقیقت آن به این سادگی است." (جوآن فالون)

استاد همچنین بیان می‌کنند:

"دافا در هماهنگی کامل است: اگر کسی سه حرف "جن- شن- رن" را جدا کند، هنوز هر یک کاملاً جن- شن- رن را دربر دارد." ("شرح مختصری از شن" از نکات اصلی برای پیشرفت بیش‌تر)

من درکی کم عمق و سطحی از سه کلمه‌ی حقیقت- نیک‌خواهی- بردباری داشتم. آن‌ها را با احساسات بشری درک می‌کردم. برای من مدت بسیار زیادی طول کشید تا به‎‌تدریج معانی درونی‌شان را درک کنم، آن‌ها را بپذیرم، و هر فکرم را با این اصول بسنجم. در حال حاضر، هرزمان که به سه کلمه‌ی حقیقت- نیک‌خواهی- بردباری می‌اندیشم یا به مردم می‌گویم که "اصول حقیقت- نیک‌خواهی- بردباری خوب هستند"، احساس می‌کنم که این سه کلمه خیلی مقدس هستند و می‌توانم عمیق و بی‌حد و مرز بودن معانی درونی‌شان را تجربه کنم.

زمانی‌که برای اولین بار کتاب جوآن فالون را خواندم، مشتاقانه با اصول فای از بین بردن امیال و وابستگی‌ها و تزکیه‌ی گفتارم موافق بودم. آماده بودم که این اصول را به مرحله‌ی عمل درآورم و خودم را برطبق فا تزکیه کنم. اما من فقط مانند خواندن یک، دو، سه، چهار بچه‌ها آن‌ها را به‌طور سرسری می‌خواندم. آن‌ها برایم آشنا به‌نظر می‌رسیدند، اما سعی نمی‌کردم که معنی درونی‌شان را درک کنم بنابراین نمی‌توانستم قدرت حقیقی‌شان را تجربه کنم.

ابتدا اصل "شن" (نیک‌خواهی) را پذیرفتم. دافا به من می‌آموزد که با مردم مهربان باشم، اول به دیگران فکر کنم، آسیبی نرسانم، و حقیقتاً شخص خوبی باشم. قبل از این‌که تمرین فالون گونگ را شروع کنم، مهربان بودم و بحث و جدل نمی‌کردم. اما در جامعه‌ی مردم عادی، اگر شما فرد خوبی باشید، به‌عنوان فردی بی‌مصرف یا ضعیف دیده‌ می‌شوید. زمانی‌که تزکیه را آغاز کردم، از فای استاد فهمیدم که چرا باید مهربان باشیم، چگونه فرد خوبی باشیم، و چگونه فرد خوبی با شأن و منزلت شویم. دافا حقیقتاً خوب است. از آن به بعد، به آنچه دیگران درباره‌ی من فکر می‌کردند اهمیتی نمی‌دادم. در کار، جامعه، یا در خانه برای علاقه‌ی شخصی مبارزه نمی‌کردم. با همه یکسان رفتار می‌کردم و تا حدی که می‌توانستم به دیگران کمک می‌کردم. در عین حال همچنین متوجه شدم که نیک‌خواهی واقعی صرفاً انجام دادن هرکاری برای دیگران نیست. اگر می‌خواهیم مهربان و درمقابل مردم مسئول باشیم باید حقایق واقعی درباره‌ی فالون گونگ را به آن‌ها بگوییم و از آن‌ها بخواهیم که از حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) کناره‌گیری کنند تا اطمینان حاصل شود که آینده‌ی خوبی دارند. ما باید افراد با روابط تقدیری را به یادگیری فالون گونگ و مطالعه‌ی فا هدایت کنیم. این نیک‌خواهی واقعی برای دیگران است.

درک سطحی من از "رن" (بردباری) این بود که اگر آن را تمرین می‌کردم متحمل ضرر و زیان شده و یا شبیه افراد ترسو به نظر می‌رسیدم. به‌تدریج درکم از رن تغییر کرد.

استاد می‌گویند:

"به‌عنوان یک تمرین‌کننده اولین کاری که باید قادر باشید انجام دهید این است که "وقتی مورد حمله قرار می‌گیرید تلافی نکنید، وقتی توهین می‌شوید جوابش را ندهید". باید تحمل کنید."

"چگونه آن می‌تواند ضعف باشد؟ می‌گویم که این، تحمل شما را منعکس می‌کند، آن انعکاسی از قدرت اراده‌ی محکم شماست. فقط تمرین‌کنندگان آن نوع تحمل عظیم را دارند." (جوآن فالون)

به این درک رسیدم که "رن" عامل کلیدی برای بهبود شین‌شینگ است و اگر می‌خواهم شین‌شینگم را رشد دهم، باید "رن" را تمرین کنم. با این وجود، در تضادهای خانوادگی سعی می‌کردم حرف خودم را بزنم و گاهی اوقات هنوز دیگران را سرزنش می‌کردم. رن را تمرین نمی‌کردم و به ‌درونم نگاه نمی‌کردم. حتی به‌طور ظاهری هم نمی‌توانستم چیزها را تحمل کنم، و قلبم بارها جریحه‌دار شد. می‌دانستم که "رن" با کشتن و آتش‌افروزی همراستا نبود. "رن" مسئول بودن نسبت به موجودات ذی‌شعور بود. در هنگام تضاد و ناسازگاری، ابتدا باید به درون نگاه کنم، اما هم‌زمان باید دوستانه و از روی مهربانی به کاستی‌های دیگران اشاره کرده و قلباً برای آن‌ها آنجا باشم.

درک من از "جن" (حقیقت) آخر از همه پدیدار شد، و در رابطه با "جن" عملکرد خوبی نداشتم. برای مدت زمان طولانی درباره‌ی چگونگی عمل کردن به "جن" گیج بودم. فکر می‌کردم که حقیقی بودن بسیار سخت است. زمانی‌که بعد از انجام سه‌کار دیر به خانه می‌رسیدم، برای راضی‌کردن خانواده‌ام به انواع و اقسام عذرو بهانه‌ها فکر می‌کردم. اما درواقع درحال دروغ گفتن بودم. می‌دانستم که این درست نیست و من باید با آن با افکار درست روبرو شوم چراکه تمرین‌کنندگان دروغ نمی‌گویند. زمانی‌که اعضای خانواده‌ام از من می‌پرسیدند که کجا بودم، می‌گفتم که ساعات اضافی در شرکت مشغول به کار بودم. یک‌روز زمانی‌که در حال مطالعه‌ی فا بودم، ناگهان فهمیدم که چه‌کار باید بکنم. ما حقیقت- نیک‌خواهی- بردباری را تزکیه می‌کنیم، و نباید دروغ بگوییم. نباید مردم را تشویق‌ کنیم که بیاد داشته‌ باشند "حقیقت- نیک‌خواهی- بردباری خوب است" درحالی که خودمان دروغ بگوییم. اگر پی ببرند که ما دروغی گفته‌ایم چگونه تمرین‌کنندگان را در نظر خواهند گرفت؟ تحت تأثیر فرهنگ حزبی ح.ک.چ، ما متمایل به دروغ‌گفتن یا پیداکردن عذر و بهانه‌ها شده‌ایم. ما باید فرهنگ حزب را از قلب‌هایمان بزداییم و افکار بشری را رها کنیم. برای اینکه به‌طور موثرتری به فا اعتبار بخشیم باید به‌شکل صالحی عمل‌ کنیم.

برخی از تمرین‌کنندگان به‌طور غیرقانونی بازداشت و بازجویی شدند. زمانی‌که پلیس خواستار فهمیدن محل دریافت مطالب روشنگری حقیقت شد یا اطلاعات تمرین‌کنندگان دیگر را پرسید، آن تمرین‌کنندگان گیج‌ شده ‌بودند که چگونه باید پاسخ دهند بدون اینکه آسیبی به تمرین‌کنندگان دیگر برسد. زمانی‌که پلیس بر روی میز کوبید و گفت، "مگر شما حقیقت- نیک‌خواهی- بردباری را تمرین نمی‌کنید؟ چرا حقیقت را نمی‌گویی؟" سپس بعضی از تمرین‌کنندگان فکر کردند، "ما حقیقت را تمرین می‌کنیم و نباید دروغ بگوییم"، بنابراین اطلاعات تمرین‌کنندگان را به پلیس گفتند.

بله، ما حقیقت- نیک‌خواهی- بردباری را تمرین می‌کنیم. اما درون حقیقت، همچنین نیک‌خواهی و بردباری نیز وجود دارد. برای مثال، اگر یک دیوانه با چاقویی شما را تهدید کند و از شما بخواهد که جای شخص خاصی را به او بگویید، اگر حقایق را به او بگویید، ممکن است آن شخص را بکشد. در مواجهه با تهدیدات باید بردباری را تمرین کنیم و او را ترغیب کنیم که آرام شود و شتاب‌زده عمل نکند. ما باید برای جلوگیری از یک نتیجه‌ی بد به او کمک کنیم که مشکل را عاقلانه حل کند.

بنابراین به‌عنوان تمرین‌کنندگان می‌توانستیم به پلیس بگوییم، "شما از من می‌خواهید که هم‌تمرین‌کننده‌ام را بفروشم و محلی که مطالب از آنجا آمده‌ را به شما بگویم. اگر به شما بگویم، آن‌ها را شکنجه خواهید کرد. آنوقت من در انجام یک کار بد به شما کمک کرده‌ام، زیرا آزار و شکنجه‌ی تزکیه‌کنندگان مهربان فالون گونگ گناه بزرگی است. نمونه‌های بسیاری وجود دارد از افرادی که بعد از آسیب‌رساندن به تمرین‌کنندگان فالون دافا، متحمل عقوبت و مجازات شده‌اند. شکنجه‌گران در بسیاری از کشورهای سراسر جهان تحت پیگرد قانونی قرارگرفته‌اند. شما از مجازات قانونی راه فرار نخواهید داشت. بنابراین بر طبق اصل شن (نیک‌خواهی)، به شما نخواهم گفت. ما باید هرچیزی را با فا بسنجیم."

استاد می‌گویند:

"من کسی هستم که اگر نخواهد، چیزی را نمی‌گوید، اما آنچه که می‌گویم باید حقیقت باشد." (جوآن فالون)

بعضی از تمرین‌کنندگان به‌آسانی از پاسخ‌دادن به سؤالات خودداری کردند. آن‌‌ها فقط افکار درست فرستادند و حقایق درباره‌ی فالون گونگ را بازگو کردند. آن‌ها هیچ چیزی نگفتند یا هیچ چیزی را امضاء نکردند. این کار به حرف آسان است اما انجامش سخت است. انجام این کار در آن محیط خطرناک دشوار بود. اما اگر ما واقعاً درک کنیم که "حقیقت و راستی" چیست احساس گیجی نمی‌‌کنیم و با انجام آنچه که مردم عادی از ما انتظار دارند، اشتباه غیرقابل برگشتی را بوجود نمی‌آوریم.

یک روز از تمام کارکنان واحد کاری‌ ما خواستند که فرمی را پر کنند که سؤالاتی در آن بود نظیر، "باور شما چیست، چه‌زمانی به سازمان پیوستید، و در چه فعالیت‌هایی شرکت کرده و چه فعالیت‌هایی را برنامه‌ریزی کرده‌اید"، و غیره. هدف از این فرم حذف کسانی بود که ایمان‌شان را بالاتر از (ح.ک.چ) قرار می‌دهند. کارکنانی که به مسیحیت و بودیسم اعتقاد داشتند جرأت نکردند حقیقت را بگویند و نوشتند "هیچ‌گونه اعتقادی ندارم".

استاد می‌گویند:

"بازداشت شدن مقصود نیست، اعتبار بخشیدن به فا آن‌چیزی است که به‌طور واقعی باشکوه است و این برای اعتباربخشی به دافا است که شما قدم پیش می‌گذارید. از آن‌جا که قدم پیش گذاشتید، باید سعی کنید در اعتباربخشی به فا موفق شوید – این مقصود حقیقی قدم پیش گذاشتن است. وقتی افراد پلید می‌پرسند که آیا تمرین فالون گونگ را انجام می‌دهید، شما می‌توانید به آن‌ها اعتنا نکنید یا از روش‌های دیگری استفاده کنید تا سؤال‌های‌شان را منحرف کنید، به‌صورت داوطلبانه اجازه ندهید شیطان شما را ببرد." ("منطقی بودن" از نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر ۲)

بنابراین نوشتم "اعتقادی ندارم." سپس، دبیر حزب در محل کارم، که می‌دانست من فالون دافا را تمرین می‌کنم، مرا صدا زد و با لبخندی پرسید، "چرا زمان پر کردن فرم حقیقت را فاش کردی؟" به‌طور ضمنی منظورش این بود که من نیز دروغ گفته‌ام. به او گفتم که فالون گونگ مذهب نیست، و ما فقط تمرین می‌کنیم و سعی می‌کنیم افراد خوبی باشیم. او چیزی نگفت.

در مناسبت دیگری، هنگامی که به او گفتم حقیقت- نیک‌خواهی- بردباری خوب است، او گفت، "ما نمی‌توانیم همیشه حقیقت را بگوییم. اینجا فرم‌های بسیاری برای گزارش دادن درباره شما دارم، اما من آن‌ها را پر نکرده‌ام."

در آن زمان به اصول فا در این زمینه خیلی روشن نبودم، و بنابراین قادر نبودم حقیقت را بیشتر برای او آشکار کنم. می‌بایست به او می‌گفتم، "بله، ما درباره‌ی حقیقت صحبت می‌کنیم، اما همچنین توجه می‌کنیم که آیا آن همراستا با نیک‌خواهی و بردباری هست. آنچه شما انجام دادید یک عمل خوب بود. دروغ نبود. شما به خاطر آن برکت زیادی دریافت می‌کنید، زیرا مردم خوب را شکنجه نکردید."

زمانی‌که به اصول فای "حقیقت و راستی" آگاه شدم، پی بردم که فا چه اندازه قدرتمند است. هروقت ذهنم در زمان فرستادن افکار درست سرگردان می‌شود، وقتی به تزکیه‌ی "حقیقت" فکر می‌کنم می‌توانم دوباره متمرکز شوم چراکه هرکاری که ما انجام می‌دهیم، باید حقیقی و راستین باشیم و نباید با آن فقط مانند یک تشریفات برخورد کنیم.

هنگامی‌که در یک هوای بد برای روشنگری حقایق بیرون می‌روم، یا اگر فقط زمان محدودی دارم و نمی‌خواهم آن‌ را انجام بدهم، به خودم می‌گویم که ما "حقیقت" را تمرین می‌کنیم، و هرکاری که انجام می‌دهیم، باید آن‌را از روی وجدان انجام دهیم. فقط با افکار درست قدرتمند می‌توانیم موجودات ذی‌شعور را نجات دهیم. با این درک‌های عمیق‌تر اصول حقیقت- نیک‌خواهی- بردباری نتایج بسیار خوبی را دریافت کرده‌ام.

لطفاً مهربانانه به هرچیزی که نادرست است اشاره کنید.