(Minghui.org) تزکیه‌ی دافا را در بهار سال ۱۹۹۹ شروع کردم. اندکی پس از آن که رژیم جیانگ زِمین آزار و شکنجه‌ی تمرین‌کنندگان دافا را آغاز کرد، به دلیل نداشتن درکی قوی از فا، از تمرین کردن دست کشیدم، اما در اعماق قلبم هرگز به‌طور واقعی تزکیه را متوقف نکردم. فوت مادرم در سال ۲۰۰۷، زنگ هشداری برای من بود. متوجه‌ی ناپایداری زندگی و رنج‌های آن شدم. از آن زمان به بعد مصمم شدم به دافا برگردم و تا پایان تزکیه کنم!

به خاطر حمایت و حفاظت نیک‌خواهانه‌ی استاد و مساعدت هم‌تمرین‌کنندگان بود که توانستم به استاد در اصلاح فا کمک کنم، افکار درست داشته باشم و کوشا بمانم.

متلاشی کردن آزار و شکنجه با استفاده از افکار درست

در سال گذشته یک‌روز که با یکی از تمرین‌کنندگان در حال توزیع مطالب روشنگری حقیقت بودیم، شخصی که ذهنش عمیقاً با تبلیغات و دروغ‌های شیطانی آلوده شده بود،‌ گزارش ما را به پلیس داد. در نتیجه بازداشت شدیم. آن هم‌تمرین‌کننده پس از اینکه برخی از علائم کارمای بیماری را از خود نشان داد، توانست اداره‌ی پلیس را ترک کند. اما من از آنجا که افکار درستم به اندازه‌ی کافی قوی نبود، به مدت ۱۵ روز بازداشت شدم. پس از آن عمیقاً در این باره فکر کردم که چرا مورد آزار و شکنجه قرار گرفتم و چرا نیروهای شیطانی توانستند بر من غلبه کنند.

پس از اینکه ذهنم روشن و هشیار شد، متوجه شدم که در تمام مدت خودم را به‌عنوان یک تزکیه‌کننده در نظر نمی‌گرفتم. متوجه‌ی جدیت تزکیه نبودم و از این رو شکافی را برای استفاده‌ی نیروهای شیطانی ایجاد کرده بودم. برای مثال، وقتی واحد کارم کارکنان را ملزم کرد تا فرم ارزیابی را امضا کنند که یکی از بندهایش حمایت کردن از حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) بود، به جای انکار آن، همانند دیگران آن را امضا کردم.

در موقعیت دیگری پدرشوهرم می‌ترسید که من به‌عنوان یک تمرین‌کننده‌ی فالون گونگ بر آینده‌ی شوهرم تأثیر بدی بگذارم. در خلال صحبت‌هایش گفت که هر کسی که قانون‌شکنی کند بازداشت می‌شود. با او بحث کردم و گفتم که در آن صورت خطاکاران نتیجه‌ی اعمال پلیدشان را خواهند دید. بدون اینکه بدانم در دام شیطان افتاده بودم. و بعلاوه، احساسات بشری داشتم. اینها دلایل اصلی و عمده‌ای بودند که چرا مورد آزار و شکنجه قرار گرفتم.

از طریق این تجربه‌ی تلخ متوجه شدم که باید با خودم مانند یک تزکیه‌کننده‌ی واقعی رفتار کنم. بنابراین از بر خواندن فا و آموزه‌های دیگر را شروع کردم. قطعاتی از قبیل" لون‌یو" و اشعاری از هنگ یین ۲ شامل "اندوهگین نباشید" و "چه چیزی برای ترس وجود دارد؟" را از بر می‌خواندم. از بر خواندن فا به من کمک کرد تا اعتمادبه‌نفس بیشتری را به‌دست آورم. استاد در جوآن فالون بیان کردند، "سطح‌ گونگ‌ فرد به بلندی سطح شین‌شینگ او است. این یک حقیقت‌ است و این مطلق می‌باشد‌." پس از به‌خاطر آوردن آموزه‌های استاد، از اینکه تحت آزار و شکنجه قرار گرفته بودم خنده‌ام گرفت. به‌عنوان یک تزکیه‌کننده‌ی دافا سطحم بسیار بالاتر از آن مأمور پلیسی بود که به دستور ح.ک.چ مرا مورد آزار و شکنجه قرار می‌داد. آنها نه این صلاحیت را داشتند که از من بازجویی کنند و نه می‌توانستند مرا زندانی کنند. دیگر نباید آزار و شکنجه می‌شدم!

وقتی پلیس دوباره از من بازجویی کرد، بزرگوارانه حقیقت را برای‌شان روشن کردم. بعداً به این نتیجه رسیدند که هیچ چیز اشتباهی در رابطه با مطالعه و ترویج دافا توسط تمرین‌کنندگان وجود ندارد. به‌طور کامل منیت را رها کردم و باور داشتم که استاد همه چیز را برای من نظم و ترتیب می‌دهند. با کمک استاد، با همکاری عاری از خودخواهی هم‌تمرین‌کنندگان و تلاش‌های خانواده‌ام برای رهایی من، با افکار درست اداره‌ی پلیس را ترک کردم. ماجرای من کمک کرد تا یک قاعده‌ی ‌کلی در منطقه‌ی ما مرسوم شود. از آن زمان به بعد تمرین‌کنندگان در منطقه‌ی ما همگی بعد از ۱۵ روز بازداشت، آزاد می‌شدند و هیچ تمرین‌کننده‌ای متحمل حبس‌های طولانی نشد.

حذف بنرهای ح.ک.چ با افکار درست

در طول هجدهمین کنفرانس حزب، بنرهای زیادی در راستای ترویج ح.ک.چ در منطقه‌ی ما نصب کرده بودند. از طریق مطالعه‌ی فا به این درک روشن شدم که بنرهای شیطانی در این بُعد به‌طور مستقیم منعکس‌کننده‌ی نیروهای شیطانی در بُعدهای دیگر هستند. این مسئله فرصت خوبی را برای مریدان دافا فراهم آورد تا به‌طور گروهی نیروهای شیطانی را از بین ببرند. بنابراین، شروع کردیم تا به همراه هم‌تمرین‌کنندگان در خانه و زمانی که بیرون می‌رفتیم، افکار درست بفرستیم. از دست اکثر بنرها خلاص شدیم. پس از آن، احساس کردم که گویا ذهنم هشیار و روشن شد. پس از برداشته شدن بنرها، بُعدهای دیگر بسیار تمیز به نظر می‌رسیدند.

پاک کردن محتوای کتاب‌های درسی که موجودات ذی‌شعور را مسموم می‌کنند

اصلاح فا در حال پیشرفت به جلو است و تمام اقشار جامعه در حال بیدار شدن هستند. حوزه‌ی آموزش و پرورش چین عبارت "ضد فرقه‌ای" را که در افترا به دافا بود، از کتاب‌های درسی خود حذف کرده است. به این درک روشن شدم که باید از این فرصت به منظور روشنگری حقیقت برای موجودات ذی‌شعور استفاده کنیم، به‌ خصوص برای آنهایی که کارشناسانی برجسته و سیاستگذارانی کلیدی در حوزه‌ی آموزش هستند، و پس از آن معلمان و همچنین دانش‌آموزان. در ابتدا نگران این بودم که مردم علاقه‌ای به شنیدن صحبت‌های من نداشته باشند. بعداً ذهنیتم را به این باور تغییر دادم که هر چه افراد بیشتری حقیقت را بشنوند، بهتر است. حتی کارکنان در سطح مدیریتی در آموزش و پرورش باید حقیقت را بیشتر درک کنند.

پس از آنکه اراده و خواسته‌ام به محکمی الماس شد، با آرامش به آنها گفتم: "یک باور درست می‌تواند به‌طور مثبتی به پیشرفت جامعه‌ی بشری کمک کند. صداقت، مهربانی و بردباری جزئی از روح ملت چین ما هستند. اگر خوبی سرکوب ‌شود، بدی ظاهر خواهد شد. به همین دلیل است که شیر آلوده، داروهای سمی، و بسیاری از محصولات تقلبی دیگر در بازارهای چین وجود دارند."

در آن لحظه به نظر می‌رسید که سرانجام مخاطبم بیدار شد و با دقت شروع به گوش دادن کرد. برخی از آنها هنگام گوش دادن، آهسته سرشان را به علامت تأیید تکان می‌دادند. جو آرام و پر از انرژی راستی و درستی بود.

روشنگری حقایق دافا برای مردم و نجات موجودات ذی‌شعور

از آنجا که باید هر روز سر کار بروم، قبل و بعد از کار و همچنین در طول تعطیلات حقیقت را برای مردم روشن می‌کنم. با در نظر گرفتن موضوعات از نقطه‌نظر فا، فقط یک فکر دارم: "موجودات ذی‌شعور، من برای شما به اینجا آمده‌ام!" با نیک‌خواهی و آرامش در خیابان حقیقت را برای مردم روشن می‌کنم و تمام تلاشم را صرف می‌کنم تا موجودات ذی‌شعور در منطقه‌ام را نجات دهم. پس از اینکه فردی حقیقت را درک می‌کند، ذهنم پر از قدردانی می‌شود. صرفاً دهانم را باز می‌کنم و واژه‌ها را بر زبان می‌آورم، اما در عوض استاد به من تقوای بی‌اندازه عظیمی می‌دهند.

درک من این است که استاد در واقع اساس کار را آماده کرده و افرادی را که رابطه‌ای تقدیری با ما دارند به سوی ما هدایت می‌کنند. فقط باید با استفاده از افکار درست حقیقت را برای آنها روشن کنیم.

مطالب فوق شامل برخی از مواردی است که در آنها نسبتاً خوب عمل کرده‌ام. البته، من در همه‌ی موارد به خوبی عمل نکرده‌ام. به تلاشم ادامه می‌دهم تا بتوانم شایسته‌ی نجات نیک‌خواهانه‌ی استاد و امیدهای والای موجودات ذی‌شعور باشم.