(Minghui.org) اردوگاه کار اجباری ماسانجیا مکانی برای آزار و شکنجه شریرانهای است که طی ۱۴ سال گذشته، حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) از آن برای آزار و شکنجه تمرینکنندگان فالون گونگ استفاده کرده است. سیستم کار اجباری حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) درحالحاضر با سرنوشت محتوم فروپاشی مواجه است. وقایعی که در نیمه دوم سال ۲۰۱۲، در این اردوگاه کار اجباری رخ دادند، آخرین اعمال جنونآمیزی بودند که قبل از انحلال این اردوگاه در آن صورت گرفتند.
نگهبانان ماسانجیا در سپتامبر ۲۰۱۲، یک بار دیگر آزار و شکنجه تمرینکنندگان فالون گونگ را تشدیدکردند. از آنجا که مدعی بودند همه آنها باید "تبدیل" شوند، انواع متنوعی از روشها را بهکار گرفتند تا کسانی را که در اعتقاد خود ثابتقدم باقی مانده بودند، شستشوی مغزی دهند.
در زیر به فهرست مختصری از روشهای بیرحمانهای اشاره میشود که مقامات این اردوگاه ترتیب دادند تا سعی کنند تمرینکنندگان را مجبور به انکار باور و اعتقاد خود کنند: مجازاتهایی از قبیل ایستادن یا چمباتمه زدن برای ساعتهای طولانی، آویزان کردن از دستبند، شکنجه کشش، اعمال شوک الکتریکی، خوراندن اجباری، سیلی و لگد زدن، پوشاندن سر با کیسهای پلاستیکی، ضربوشتم وحشیانه، محرومیت از خواب، منع استفاده از سرویس بهداشتی، محرومیت از ملاقات با خانواده، شستشوی مغزی، خوراندن اجباری داروهای ناشناخته و اجتناب از دادن غذا.
شکنجههایی که برای آزار و شکنجه تمرینکنندگان فالون گونگ استفاده میشوند.
تمرینکنندگان از خوردن وعدههای غذایی معمول و آب محروم بودند. در هر وعده غذایی، تنها مقداری نان ذرت بخارپز سفت به آنها میدادند که اغلب حاوی شن و ماسه و مدفوع موش بود. علاوه بر این، بسیاری از تمرینکنندگان پس از خوردن اینگونه مواد غذایی، احساس سرگیجه، ضعف و گیجی میکردند که حاکی از وجود داروهای ناشناخته یا سم در غذایشان بود.
تمرینکنندگان فالون گونگ مجاز به خرید مواد غذایی برای خودشان نبودند. اگر تمرینکنندهای دراثر شکنجه زخمی میشد، نگهبانان زندان، بدون اجازه، از پول او برای خرید دارو استفاده کرده و سپس آن تمرینکننده را مجبور به مصرف آن دارو(ها) میکردند.
در ادامه گزارشهای مختصری از آزار و شکنجههایی آمدهاند که برخی از تمرینکنندگان در اردوگاه کار اجباری ماسانجیا متحمل شدهاند.
۱. خانم سونگ آیلیان از شهر دالیان
"تحت هر شرایطی، باید 'تبدیل' شوید"
خانم سونگ آیلیان در اکتبر ۲۰۰۴، به اردوگاه کار اجباری ماسانجیا فرستاده شد. او دراثر ضربوشتم در آنجا، دچار نقص و ازشکلافتادگی شدید استخوان در ناحیه پشت شد.
روزی خانم سونگ تقاضا کرد که به ملاقات مسئول زندان برود و از وی درخواست کند که او را بدون پرداخت جریمه آزاد کنند. نگهبانی بهنام ژانگ هوان به او گفت: "هیچ فرد مسئولی وجود ندارد. این امکان وجود ندارد که به ملاقات رئیس اردوگاه کار اجباری بروی." خانم سونگ سعی کرد به ژانگ هوان توصیه کند که در این آزار و شکنجه درگیر نشود، اما ژانگ توصیههای مهربانانه او را نادیده گرفت و به شرکت در جنایات علیه تمرینکنندگان ادامه داد.
در اواخر سپتامبر ۲۰۱۲، روزی خانم سونگ را به اتاقی مخصوص آزار و شکنجه تمرینکنندگان بردند. او را مجبور کردند که برای زمانی طولانی به حالت چمباتمه بنشیند. نگهبانان روزنامهای را که حاوی مطالبی اهانتآمیز درباره فالون گونگ بود، به همراه عکسی از بنیانگذار فالون گونگ، در کنار پای او قرار دادند.
نگهبان ژانگ هوان، او را تهدید کرد: "به هر قیمتی باید 'تبدیل' شوی. درغیر این صورت، هیچ راهی برای خروج از این اتاق نداری." خانم سونگ پاسخ داد: "من از اصول حقیقت، نیکخواهی و بردباری پیروی میکنم و مرتکب کار اشتباهی نشدهام."
کوبیدن سر به دیوار
بازآفرینی صحنه شکنجه: چنگ زدن به موهای قربانی و کوبیدن سر او به دیوار
خانم سونگ حاضر به انکار باور و اعتقاد خود نشد. مأموران در اقدامی تلافیجویانه، به موهایش چنگ انداختند و سرش را به دیوار کوبیدند. نگهبانی بهنام "ما جیشان" با کفشهای چرمی، روی پاهای خانم سونگ ایستاد و او را حول یک دایره کشید.
آنها بیش از ۲۰ بار به وی لگد زدند. نگهبان ژانگ شورونگ نیز با پا روی سرش کوبید.
بازآفرینی صحنه شکنجه: شکنجه "کشش"
نگهبانان خانم سونگ را تحت شکنجه "کشش" نیز قرار دادند؛ دستهای او را با دستبند به تختی بستند، بهطوریکه به حالت خمیده قرار داشت و قادر به ایستادن یا چمباتمه زدن نبود.
خفهکردن با کیسه پلاستیکی
بازآفرینی صحنه شکنجه: قرار دادن کیسه پلاستیکی روی سر تمرینکنندگان فالون گونگ
نگهبانان در ماسانجیا برای شکنجه تمرینکنندگان، اغلب کیسههایی پلاستیکی روی سر آنها قرار میدهند. تمرینکنندگان در این حالت، بهسختی نفس کشیده و احساس خفگی میکنند.
چند نفر از نگهبانان این اردوگاه، به نامهای ژانگ شورونگ، ژانگ لی و ژانگ جون، روی سر خانم سونگ کیسهای پلاستیکی قرار دادند. پس از مدتی، ژانگ لی فریاد زد، "نگاه کنید! صورتش دارد ارغوانی میشود!" خانم سونگ بازهم تسلیم نشد. در نهایت، کیسه پلاستیکی را از سر او برداشتند.
۲. خانم سان یان از شهر دالیان
خوراندن اجباری داروهای ناشناخته
خانم سان یان حسابداری معتبر بود. او قبل از اینکه تمرین فالون گونگ را شروع کند، دچار پرکاری شدید تیروئید و بیماری قلبی بود. پس از انجام یک دوره از تمرین، این بیماریها ناپدید شدند.
او در سال ۲۰۰۸ بهخاطر توزیع دیویدیهای هنرهای نمایشی شنیون بازداشت و به ۱۸ ماه کار اجباری محکوم شد. بهخاطر اینکه از انجام کار اجباری بردهوار در ماسانجیا امتناع کرد، نگهبانان زندان او را در ناحیه صورت تحت ضربوشتم قرار دادند. برای اینکه او را مجبور به کار اجباری کنند، با باتومهای الکتریکی به او شوک اعمال کردند.
بازآفرینی صحنه شکنجه: دستبندزدن و آویزان کردن
خانم سونگ به انجام تمرینات فالون گونگ ادامه داد و از مشارکت در کار اجباری بردهوار خودداری کرد. درنتیجه، در موقعیتهای زیادی، به او دستبند زده و وی را از ناحیه مچ دست آویزان میکردند.
هنگامی که در اعتراض به این بدرفتاری آنها، دست به اعتصاب غذا زد، بهطرز وحشیانهای تحت خوراندن اجباری قرار گرفت. وی در اثر خوراندن داروهای ناشناخته، حافظهاش را از دست داد و دچار بیحسی، سرگیجه و استفراغ شد.
اعمال شوک با باتومهای الکتریکی
بازآفرینی صحنه شکنجه: شوک الکتریکی
وقتی خانم سان درخصوص شکنجههایی که متحمل شده بود، دست به افشاگری زد، مأموران اردوگاه دستپاچه و وحشتزده شدند و درصدد انتقام برآمدند. نگهبان ژانگ لی او را با دستبند به تختی فلزی بست و با باتومی الکتریکی به دستها، شقیقه، پیشانی و رانهای او شوک اعمال کرد. خانم سان دچار درد وحشتناکی در سراسر بدنش شد. ضربان قلبش بالا رفت و قادر به نفس کشیدن نبود.
با این حال، کماکان به افشاگری درخصوص آزار و شکنجه ادامه داد و از انکار حقیقت خودداری کرد. بهخاطر امتناع وی از پس گرفتن گزارشش، ژانگ خشمگین شد و با باتومهای الکتریکی به صورتش شوک اعمال کرد.
محبوسکردن در سلولی انفرادی
در اکتبر ۲۰۱۲، خانم سان را به سلول انفرادی منتقل کردند و با دستبند به تختی فلزی بستند؛ بهطوریکه قادر نبود پشت خود را به حالت مستقیم نگه دارد. این سلول تیره و تاریک و سطح تمام پنجرههای آن با روزنامههای قدیمی پوشیده شده بود. شعارها و تصاویری با مضامینی افتراآمیز درباره فالون گونگ، دیوارهای آن را پوشانده بودند. در اطراف پای خانم سان روزنامههایی حاوی مطالبی افتراآمیز درباره فالون گونگ پخش بودند.
همچنین او را مجبور به شنیدن تبلیغاتی توهینآمیز درباره فالون گونگ میکردند که روز و شب با صدای بلند از بلندگو پخش میشد.
خانم سان مجبور بود هر روز ساعت پنج صبح بلند شود و تا بعد از نیمهشب اجازه خوابیدن نداشت. از بهداشت شخصی محروم بود و به دستهای او حتی هنگام خواب دستبند میزدند.
بهعلت اینکه ساعتهای طولانی در حالت چمباتمه مینشست، پاهایش بیحس و متورم شده بودند. درد زانوها، خوابیدن را برای او مشکل ساخته بود. او لاغر و ضعیف شد و قادر نبود بهطور طبیعی بایستد یا راه برود.
حدود شش هفته پیش بود که او توانست پس از آزادی از سلول انفرادی، دوباره راه برود. حتی تا امروز، دو انگشت پای راست او هنوز بیحس هستند.
دروغهای فریبنده نگهبانان زندان
خانم سان زمانی که در سلول انفرادی بهسر میبرد، رنجهایی را متحمل شد، مانند ضربوشتم، شوک الکتریکی، دستبند زدن و آویزان شدن، محرومیت از خواب و منع استفاده از سرویس بهداشتی. فقط غذای آلوده دراختیار او گذاشته میشد. او حدود یک ماه متحمل چنین رفتاری شد.
پس از بیرون آمدن از سلول انفرادی، ذهن او درباره مسائل واکنش کندی نشان میداد و در بدن خود احساس سرما و بیحسی میکرد. در تمام طول روز، احساس گیجی داشته و اغلب خوابآلود بود. حافظه او بهطور چشمگیری ضعیف شده بود. فردی که زمانی باهوش و پرانرژی بود، آنقدر تحت شکنجه قرار گرفت تا به چنین وضعیتی افتاد.
ژانگ لی، نگهبان زندان، از وضعیتی که بعد از شکنجه برای او پیش آمد، سوءاستفاده کرده و دروغهایی را درباره او پخش کرد، مبنی بر اینکه: " او بهخاطر تمرین فالون گونگ به آدم احمق و کودنی تبدیل شده است."
۳. خانم سان ژونگلی از شهر دالیان
خانم سان ژونگلی در ماه ژوئن ۲۰۱۲، درست پس از ورود به ماسانجیا، بهمدت شش روز دست به اعتصاب غذا زد. مأموران زندان بهطرز وحشیانهای او را آماج خوراندن اجباری قرار دادند.
خانم سان هنگامیکه در حیاط زندان بود، با صدای بلند فریاد برآورد: "فالون گونگ خوب است! حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است! به آزار و شکنجه فالون گونگ خاتمه دهید!" بلافاصله دهان او را بستند و زندانیان تبهکار او را روی زمین کشیده و به سلولش بردند. صبح روز بعد، وقتی حاضر نشد لباس فرم زندان را بپوشد، به زندانیان دستور داده شد که بهزور لباس را به او بپوشانند.
یک زندانی بهنام تان چینگمی، مأمور زیرنظرگرفتن خانم سان شد. او همهجا، حتی در توالت، به دنبال خانم سان میرفت. اغلب به نگهبانان گزارش میداد که خانم سان درخصوص فالون گونگ روشنگری حقیقت میکند. پس از آن، بهشدت به خانم سان هتاکی و بددهنی شد و حدود دو هفته او را مجبور کردند از ساعت هفت صبح الی هفت بعدازظهر بایستد.
هنگامی که تمرینکننده دیگری را مجبور به خواندن سه اظهاریه مبنی بر تقبیح فالون گونگ کردند، خانم سان با صدای بلند فریاد زد، "فالون گونگ درست است!" ژانگ لی و ژانگ لیلی، از نگهبانان زندان، او را به اتاق دیگری برده و چند بار به صورت او سیلی زدند. سپس به او دستبند زدند و از ساعت سه تا نه عصر درحالت آویزان نگه داشتند.
بازآفرینی صحنه شکنجه: دستبند زدن به تخت
خانم سان در اواخر سال ۲۰۱۲، به مدت ۱۲ روز در سلول انفرادی زندانی شد. از ساعت پنجونیم صبح تا نیمهشب دست او را با دستبند به تختی فلزی بستند. در طی شش روز اول، یک دست او را در جهت بالا و دست دیگرش را به سمت پایین بستند؛ بهطوری که قادر به ایستادن یا چمباتمهزدن نبود. دستی که به سمت پایین بسته شده بود، دوبرابر اندازه طبیعی خود ورم کرده بود.
خانم سان مجاز به استفاده از توالت نبود و فقط ۱۰ دقیقه وقت برای خوردن داشت.
او مجبور بود لباسهایی بپوشد که روی آنها جملات افتراآمیزی علیه فالون گونگ نوشته شده بود و مجبور بود به تبلیغات توهینآمیزی علیه فالون گونگ گوش دهد که بهطور مکرر از بلندگوها پخش میشدند. اگر دست به روشنگری حقایق درباره فالون گونگ میزد، نگهبانان او را زیر لگد گرفته و سر او را به لگن دستشویی میکوبیدند. یک بار، بهحدی شدید او را به این صورت تحت ضرب و شتم قرار دادند که لگن دستشویی شکست.
۴. خانم ژنگ جوشیانگ از شهر دالیان
قراردادن تحت شکنجه "کشش"
پس از اینکه خانم ژنگ جوشیانگ فریاد زد: "فالون گونگ خوب است!" نگهبانان به طرز وحشیانهای او را کتک زدند. سپس وی را به اتاقی بردند تا تحت شکنجه "کشش" قرار دهند.
او در اثر شکنجه، دچار درد شدیدی در ناحیه کمر و بازوی چپ شد. برای مدت زمانی طولانی پس از آن، قادر نبود بهصورت طاقباز یا به پهلوی چپ بخوابد. بدون کمک قادر به راه رفتن نبود، پای راست او ضعیف بود، بهطوری که هنگام راه رفتن میلنگید. اغلب در ناحیه قفسه سینه احساس درد میکرد و دچار تنگی نفس میشد.
دستبند زده و آویزان در حالتی دردناک
در تاریخ ۲۹ نوامبر ۲۰۱۲، خانم ژنگ به اتاقی برده شد که در آن نگهبان ژانگ هوآن بازوهای او را با فاصله زیاد از هم به تختی بست. پاهای او را در مقابل تخت ثابت نگه داشتند و بدن او به جلو خم بود. بسته شدن و آویزان ماندن در چنین حالتی باعث ایجاد درد شدیدی میشود.
در ژانویه سال ۲۰۱۳، زمانی که به خانم جنگ دستور دادند تا در انتقاد از فالون گونگ گزارشی بنویسد، او بهجای انجام این کار، گزارشی درباره فواید فالون گونگ نوشت، فوایدی که خودش با تمرین فالون گونگ تجربه کرده و از آنها بهرهمند شده بود. نگهبان ژانگ هوآن، بار دیگر عصبانی شد و دوباره خانم ژنگ را تحت شکنجه "کشش" قرار داد.
۵. خانم چن هایبین از شهر دالیان
محرومیت از مراقبتهای پزشکی
علائمی از سکته مغزی و بیماری قلبی در خانم چن هایبین نمایان شد. او از درد قفسه سینه و تنگی نفس شکایت داشت. باوجود بروز این علائم شدید، مجاز نبود برای درمان پزشکی، زندان را ترک کند. "ژای" رئیس بیمارستان ماسانجیا، مدارک پزشکی خانم چن را دستکاری کرد و اظهار داشت که هیچگونه علائمی از بیماری در وی مشاهده نمیشود.
سپس، نگهبان ژانگ لیلی خانم چن را تهدید کرد: "برای رهایی از اینجا فقط دو راه وجود دارد. یا بمیری، یا دوره محکومیت خود را در زندان سپری کنی و بعد آزاد شوی."
گزارش پزشکی جعلی
در تاریخ ۱۰ دسامبر ۲۰۱۲، خانم چن دوباره دچار درد قفسه سینه و مشکلات تنفسی شد و برای بررسی این وضعیت به بیمارستان ماسانجیا فرستاده شد. نوار قلب او علائم سکته قلبی و بزرگ شدن قلب را نشان میداد. با این حال، پزشک بیمارستان ماسانجیا گزارش نوار قلب او را جعل کرده و آن را از حالت "غیرطبیعی" به "طبیعی" تغییر داد.
این گزارش جعلی منجر به بازگشت خانم چن به زندان شد. روز بعد، برای آزار و شکنجه بیشتر، او را به سلول انفرادی منتقل کردند.
سوءرفتار حتی با فردی که بهطور جدی بیمار است
خانم چن بسیار ضعیف بود و نمیتوانست روی پاهای خود بایستد. با این حال، نگهبانان هنوز هم او را راحت نمیگذاشتند و مجبورش میکردند هر روز در وضعیت "مدیتیشن" که دو پا بهحالت ضربدر قرار میگیرد، بنشیند. اگر پاهای خود را پایین میآورد و یا از نشستن در این وضعیت خودداری میکرد، نگهبان "ما جیشان" با کفشهای چرمی محکم خود او را زیر لگد میگرفت. نگهبان وانگ بهطرز شریرانهای پیشنهاد کرد: "بهمدت سی دقیقه او را آویزان کنید تا تسلیم شود."
یکبار خانم چن را مجبور کردند که بهمدت ۱۸ ساعت در این وضعیت بنشیند.
وقتی نگهبانان متوجه شدند که خانم چن قصد ندارد باور و اعتقاد خود را انکار کند، خطمشی خود را تغییر دادند. لی، رئیس بخش، بهطور فریبندهای تظاهر میکرد که رفتاری نیکخواهانه با خانم چن دارد. اجازه داد پاهای خود را از حالت ضربدری پایین بیاورد و حتی کمک کرد پاهایش را ماساژ دهد. سپس به او کمک کرد تا در اتاق راه برود و گفت: "ببینید. ما در اینجا بسیار سخت کار میکنیم و وقت زیادی برای گذراندن در خانه نداریم." نگهبانان حتی برای فریبدادن او، تخم مرغهایی (غذایی "تجملی") برایش آوردند تا به "درخواست" آنها، مبنی بر انکار فالون گونگ، گردن نهد.
خوردن اجباری دارو
گرچه پزشکان زندان با ارائه گزارش بالینی جعلی ادعا میکردند که قلب خانم سونگ وضعیتی "طبیعی" دارد، اما لازم میدانستند که او هنوز دارو مصرف کند. خانم سونگ از آنها پرسید: "وقتی به من گفتند که مشکلی ندارم، چرا باید دارو مصرف کنم؟" مأمور ژانگ لیلی در جواب گفت: "گرچه پزشکان بیماریای را در شما تشخیص ندادند، اما دارای علائم آن هستید، بنابراین باید دارو مصرف کنید."
خانم سونگ به مدت شش ماه مجبور به مصرف داروهای قلبی شد. این داروها به عروق خونی او آسیب زد و عوارض جانبی آنها گریبانگیر او شد. وی در ظرف کمتر از یک سال در این اردوگاه کار اجباری، بیش از ۱۵ کیلوگرم وزن کم کرد.
۶. خانم سونگ چانگمی از شهر دالیان
ازدست دادن بینایی پس از ضربوشتم توسط نگهبان
یکی از زندانیان به نام لیانگ گویکان، مأمور زیرنظر گرفتن خانم سونگ چانگمی شد و کارهای او را به نگهبانان زندان گزارش میداد. لیانگ سعی میکرد خانم سونگ را وادار کند از اعتقاد و باور خود به فالون گونگ دست بکشد. او حتی به خانم سونگ دستور داد که از سایر تمرینکنندگان نیز بخواهد چنین کاری را انجام دهند.
خانم سونگ به او گفت: "چرا سعی میکنی دیگران را شستشوی مغزی دهی؟ آیا به این دلیل است که میخواهی زود آزاد شوی؟ این کار را نکن. نمیتوانی تاوان این گناه را بپردازی." لیانگ، بهجای توجه به توصیههای او، درباره او به نگهبان گزارش داد.
لیانگ از کارت مالی خانم سونگ استفاده میکرد تا برای خود و برخی از سایر زندانیان مواد غذایی بخرد. خانم سونگ مجاز به خرید مواد غذایی نبود، زیرا حاضر نبود باور خود را انکار کند. با این حال، مقداری از غذایی را که به او داده میشد با سایر تمرینکنندگان تقسیم میکرد. لیانگ این عمل مهربانه او را به نگهبان ژانگ لیلی گزارش داد.
ژانگ میخواست بداند که چه کسانی از خانم سونگ غذا دریافت کردند. وقتی خانم سونگ این اطلاعات را دراختیار او نگذاشت، ژانگ او را کتک زد. در اثر این ضربات، قرنیه چشم چپ خانم سونگ آسیب دید و بیناییاش را ازدست داد. هزینه مداوای پزشکی برای این جراحت، بیش از ۲۰۰۰ یوان بود که خانم سونگ را مجبور به پرداخت آن کردند.
ضربوشتم وحشیانه توسط زندانیان و پزشک
خانم سونگ حاضر به ازبر خواندن مقررات اردوگاه کار اجباری نشد. مأمور ژانگ لیلی، برای تلافی این عمل، به زندانیان دستور داد تا او را در اتاقی حبس کرده و کتک بزنند. سه زندانی پیراهن او را کشیدند و سعی کردند تا او را خفه کنند. خانم سونگ نزدیک بود خفه شود.
یکی از زندانیان بهنام زان گویلیان پرسید: "آیا موافق هستی که مقررات را ازبر بخوانی یا نه؟" خانم سونگ پاسخ داد: "من به حقیقت- نیکخواهی- بردباری باور دارم، نه به حزب پلید. آن قوانین را تکرار نمیکنم."
سه نفر از زندانیان، به نامهای ژانگ یینگ، زان گویلیان و هوانگ یافی، بهحدی او را زیر لگد گرفته و کتک زدند که ازهوش رفت. سپس دکتر دینگ تاییونگ را به بالین او فراخواندند. او مشت خود را بلند کرد و به بینی خانم سونگ کوبید. این ضربه، کبودیهای تیرهای در اطراف بینی خانم سونگ برجای گذاشت و چشمانش خونریزی کرد.
فشار خون بالا و ایجاد تومور در اثر سوءرفتار
خانم سونگ، قبل از زندانیشدن، از نظر جسمی کاملاً سالم بود. پس از تحمل چنین سوءرفتارهایی در اردوگاه کار اجباری، دچار فشار خون بالا شده و توموری بهاندازه یک تخم مرغ در بازوی چپ او پیدا شد. او را به بیمارستان اردوگاه کار اجباری فرستادند و سپس برای بررسی بیشتر به یک بیمارستان شهری منتقل کردند. هزینه درمان پزشکی او بیش از ۱۰۰۰ یوان شد.
۷. خانم کانگ یویینگ از شهر دالیان
خانم کانگ یویینگ را مجبور میکردند که در طول روز فیلمهایی حاوی مطالب افتراآمیز درباره فالون گونگ را تماشا کند و در شب نیز او را برای شستشوی مغزی بیشتر به اتاقی میبردند. ازآنجاکه او حاضر به انکار باور خود نشد، در اواخر سال ۲۰۱۲، تحت شکنجه قرار گرفت.
چند روز و هر روز به مدت بیش از یازده ساعت مجبور بود در وضعیت چمباتمه بنشیند. پاهای او به شدت مجروح، و پر از کبودی و خون شدند. همچنین روزها، به او دستبند زده و از مچ دست او را آویزان میکردند؛ بهطوریکه سراسر بدنش بهشدت درد میگرفت.
۸. خانم وانگ شومی از شهر داندونگ
از آنجا که خانم وانگ شومی حاضر نشد از باور خود به فالون گونگ دست بکشد، برای مدتهای طولانی به او دستبند زدند و او را آویزان کردند. درحالیکه بهدلیل شکنجه، هشیاری خود را ازدست داده بود، مأموران زندان دستهای او را گرفتند و مجبور کردند پای بهاصطلاح سه اظهاریه انگشت بزند تا ادعا کنند که او از باور خود به فالون گونگ دست کشیده است.
خانم وانگ مصممانه از قبول اظهارات جعلی خودداری کرد و دست به اعتصاب غذا زد و بیش از سه ماه به این اعتصاب ادامه داد. درطی این دوره سخت، به طرز وحشیانهای تحت شکنجه "خوراندن اجباری" قرار گرفت.
۹. خانم وانگ تان از شهر داندونگ
"اگر از 'تبدیل' خودداری کنی، حق استفاده از دستشویی را نداری"
بازآفرینی صحنه شکنجه: شکنجه "ریختن آب"
خانم وانگ تان را در سال ۲۰۱۲، به اتاق شکنجهای بردند. در آنجا به او دستبند زدند و ساعتهای زیادی از دستبندها آویزان کردند که درطی این مدت دو بار ازهوش رفت. او را از خواب نیز محروم کردند. اگر چشمان خود را میبست، نگهبانان او را زیر لگد گرفته و کتک میزدند.
خانم وانگ، در اعتراض به این بدرفتاری آنها، بهمدت پنج تا هشت روز دست به اعتصاب غذا زد. در طی این دوره، نگهبانان زندان به زور در گلوی او آب ریخته و اجازه نمیدادند که به توالت برود. یکی از نگهبانان میگفت: "اگر از 'تبدیل' امتناع کنی، نمیتوانی به توالت بروی. خیلی بد میشود اگر بیمار شوی."
یخزدن در اتاقی تاریک
خانم وانگ در اتاقی تاریک و دلگیر محبوس شد. نگهبانان او را وادار به پوشیدن لباسی کردند که روی آن کلمات توهینآمیزی درباره فالون گونگ نوشته شده بود.
یک روز سرد زمستانی بود، او لباسهای بسیار نازکی بهتن داشت و هیچ غذایی نخورده بود. او را مجبور کردند روی سطح بتنی سردی بنشیند. انگشتان یخزدهاش شدیداً درد میکردند.
بیش از یک ماه، او را در این اتاق تاریک نگه داشتند. در طی آن زمان، بهخاطر جراحات ناشی از شکنجه، چهار بار او را به بیمارستان فرستادند.
۱۰. خانم سان گویچینگ از شهر دالیان
وقتی خانم سان گویچینگ حاضر به خواندن مقررات اردوگاه کار اجباری نشد، برای تنبیه او را مجبور کردند در تمام طول روز بایستد. نگهبان ژانگ لیلی، زندانیان ژانگ یینگ، زان گویلیان و هوآنگ یافی را تحریک میکرد تا بهطرز وحشیانهای به ضربوشتم او بپردازند که منجر به بدترشدن ناراحتی قلبی او شد. همچنین دچار اسهال شد و اغلب بالا میآورد. او در اثر سوءرفتار در این اردوگاه کار اجباری، بسیار ضعیف و ناتوان شد.
در اواخر سال ۲۰۱۲، نگهبانان زندان برای اینکه او را مجبور کنند تا باور خود به فالون گونگ را رها کند، با باتوم الکتریکی به پشت گردن خانم سان شوک اعمال کردند. پس از اینکه خانواده او از فاصلهای بسیار دور به ملاقات او آمدند، از دیدار با او محروم شدند، زیرا او حاضر نشده بود "تبدیل" شود.
۱۱. خانم وانگ شولان از شهر دالیان
نگهبان ژانگ لیلی اغلب زندانیان را به ضربوشتم تمرینکنندگان فالون گونگ تحریک میکرد. گاهی اوقات خودش شخصاً، تمرینکنندگان را کتک میزد، حتی به افراد سالمندی که مسنتر از مادر وی بودند، رحم نمیکرد.
خانم وانگ شولان حدوداً شصتساله بود. ژانگ بیش از بیست بار به صورت او سیلی زد. این کار باعث شد دندانهای خانم وانگ سست و لق شوند، بهطوریکه قادر به جویدن غذا نبود. نگهبان ژانگ شویونگ نیز خانم وانگ را از ناحیه پشت زیر لگد گرفت که منجر به زخم باز بزرگی در پشت او شد.
۱۲. خانم هائو چیوجین از شهر دالیان
شکنجه
در سپتامبر ۲۰۱۲، خانم هائو چیوجیان را به اتاقی بردند و درطی دوره بهاصطلاح "تشدید نبرد" در ماسانجیا، تحت شکنجه قرار دادند. در موقعیت دیگری، او را مجبور کردند به مدت یک هفته در وضعیت چمباتمه بنشیند. دراثر این شکنجهها، هنوز هم از درد زانو رنج میبرد.
او یکبار دیگر نیز، به مدت یازده روز، تحت شکنجه "کشش" قرار گرفت.
محرومیت از ملاقات با خانواده
همسر خانم هائو به همراه دخترش، نزدیک به پنج ساعت رانندگی کرد تا با همسرش دیدار کند. با این حال، به او و کودکش اجازه ملاقات ندادند، چون خانم هائو حاضر نشده بود که "تبدیل" شود.
علاوه بر این، نگهبانان زندان طوری وانمود میکردند که گویا خانم هائو کسی است که نمیخواهد به دیدن خانوادهاش برود. آنها میگفتند، "تمرینکنندگان فالون گونگ هیچ احساسی ندارند و حاضر به دیدن خانوادههای خود نیستند."
نگهبانان زندان برای اینکه او را به زانو درآورند تا دست به انکار باور خود بزند، گذاشتند خانم هائو از پنجره سلول انفرادی خود، همسر و دختر کوچکش را از فاصله تماشا کند.
۱۳. سایر موارد
(۱) خانم سان شیوهوآ را مجبور کردند یک روز تمام زانو بزند، سپس او را دستبند زدند و از دستبند آویزان کردند.
(۲) خانم چن گویشیانگ از شهر دالیان را دستبند زدند و او را از دستبند آویزان کردند.
(۳) خانم شن شیانگلینگ از شهر شنیوآن را دستبند زدند و از دستبند آویزان کردند، زیرا تمرینات فالون گونگ را انجام میداد. نگهبانان اغلب او را زیر مشت و لگد میگرفتند. هر زمان که درباره فالون گونگ صحبت میکرد، نگهبانان زندان به صورت او سیلی زده و تهدید میکردند: "اگر دوباره درباره فالون گونگ صحبت کنی، دهانت را با نوار مهروموم میکنیم و سپس آن را میدوزیم!"
چنین جنایاتی هر روز در اردوگاه کار اجباری ماسانجیا روی میدادند. این جنایات بیشمار هستند. آنچه در اینجا افشا شده است، تنها نوک کوه یخ است.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه حبس و کار اجباری