(Minghui.org) امانت‌داری و درستکاری در تعامل با دیگران از صفاتی است که همیشه به آن ارزش گذاشته شده است. فقدان این خصوصیت، در کنار خودخواهی و علایق شخصی، ما را از شرایطی که استاد در شعرشان شرح می‌دهند دورتر و دورتر می‌سازد:

"مردمان باستان درستکار و نیک‌خواه بودند،
با ذهنی آرام، شادکامی و عمری طولانی از آن‌شان بود."
("وابستگی‌ها را رها کنید" از هنگ‌یین)

امانت‌داری یکی از اجزای اصلی عهد و پیمان است، اما عهد و پیمان‌ها به خودی خود جدی هستند و از معنای عمیق‌تری برخوردارند. بیایید به داستانی در تاریخ نگاهی بیندازیم.

در سال ۱۱۲۷، امپراتور چین‌زونگ از سلسله‌ی سونگ، به همراه ملکه‌‌ و مقامات و سربازانش توسط ارتش پادشاه جین به اسارت گرفته شد. این واقعه به "رویداد جینگ‌کانگ" نیز معروف است. امپراتور سونگ با پادشاه جین به توافق رسید که ملکه شیان‌رن آزاد شود. قبل از اینکه ملکه آنجا را ترک کند، امپراتور چین‌زونگ دستانش را در دست گرفت و در حالی که اشک می‌ریخت گفت، "اگر می‌شد که برگردم، حتی اگر به‌عنوان قاصدی در قصر خدمت می‌کردم نیز راضی بودم. هیچ آرزوی دیگری ندارم." پس ملکه شیان‌رن عهدی بست، "بعد از بازگشتم، اگر سعی نکنم شما را نجات دهم بینایی چشمانم از من گرفته شود."

بعد از اینکه ملکه شیان‌رن به قصر بازگشت، متوجه شد که امپراتور "گائوزونگ،" به عنوان جانشین امپراتور چین‌زونگ، هیچ قصدی برای نجات وی ندارد، در نتیجه ناامید شد. جرأت نکرد دوباره این موضوع را مطرح کند و در نهایت نجات چین‌زونگ به دست فراموشی سپرده شد.

طولی نکشید که ملکه شیان‌رن نابینا شد. پزشکان زیادی سعی کردند او را درمان کنند، اما موفق نشدند. در نهایت یک کاهن دائوئیستی به قصر رفت و با سوزنی طلایی به چشم چپش ضربه زد. او بینایی چشم چپش را بازیافت و بسیار خوشحال شد. از کاهن دائوئیستی خواست همان کار را برای چشم راستش انجام دهد. او پاسخ داد، "لطفاً بگذارید که یک چشم شاهد اجسام و اشیا باشد و چشم دیگر 'شاهد' پیمان‌های‌تان." ملکه شیان‌رن با شنیدن این کلمات شوکه شد و ناگهان متوجه علت نابینایی‌اش شد. وی برای ادای احترام به کاهن برخاست و از او تشکر کرد.

این کاهن دائوئیستی تزکیه می‌کرد و قادر بود علت نابینایی‌ ملکه را از بُعدی عمیق‌تر ببیند. اگرچه ملکه شیان‌رن توانایی نجات امپراتور چین‌زونگ را نداشت، اما از طرفی دیگر برای نجات وی تلاشی هم نکرد.

عهد و پیمان‌ها از اهمیت زیادی برخوردارند و برای امور خیلی مهم منعقد می‌شوند. به این دلیل مردمان باستان اظهار می‌کردند که یک قول به "هزار سکه طلا" می‌ارزد. مردمان باستان به وعده و قول خود ارزش می‌گذاشتند و به آنها پایبند بودند. مردم امروزی فکر می‌کنند این احمقانه‌ است که مردمان باستان برای پایبندی به وعده‌های‌شان جان خود را می‌دادند. با این حال، دقیقاً به همین دلیل است که "حرف" مردم باستان از قدرت بیشتری برخوردار بود. این روزها قول مردم جدی گرفته نمی‌شود و حتی بی‌ارزش تلقی می‌شود.

در واقع، پایبندی به عهد و پیمان جزئی از "صداقت و راستی" می‌باشد که دارای معنای عمیقی است. استاد لی ‌هنگجی در کتاب جوآن فالون بیان می‌کنند که "صداقت و راستی" یکی از خصوصیات بنیادین جهان است. آنهایی که تزکیه را تمرین می‌کنند در طول تزکیه‌شان درک عمیق‌تری از این اصل به‌دست می‌آورند.

هر چیزی در جهان از قوانین پیروی می‌کند. تائو ‌ته‌ چینگ، تای‌چی، باگوا، پنج عنصر و تئوری‌های دیگر تا سطح معینی از قوانین را آشکار می‌سازند. فردی خوب در نظر گرفته می‌شود که از قوانین پیروی می‌کند. کسانی که به عهد و پیمان‌های خود عمل می‌کنند افراد خوبی هستند. آنچه ملکه شیان‌رن تجربه کرد پیامد عمل نکردن به عهد و پیمانش بود.

امروزه جدیت پایبندی به عهد و پیمان توسط تمرین‌کنندگان فالون گونگ به تصویر کشیده شده است، آنهایی که زیر آزار و شکنجه‌ی وحشیانه در چین اعتقادات‌شان را حفظ کرده‌اند. آنها حقیقت، نیک‌خواهی و بردباری را تزکیه می‌کنند؛ این جدی‌ترین عهد و پیمان‌شان می‌باشد.

از سوی دیگر، بسیاری از مردم چین عهد بسته‌اند که زندگی خود را فدای حزب کمونیست کنند. زمانی که حزب به ناچار سقوط می‌کند آنها نیز در نتیجه‌ی عهد و پیمان‌شان همراه با حزب کمونیست سقوط می‌کنند، چون اعضای حزب هستند. با این حال، آسمان نسبت به انسان‌ها نیک‌خواه است و فرصتی را برای آنها فراهم آورده ‌است تا حزب کمونیست را ترک کنند. امیدواریم که این فرصت گرانبها را از دست ندهند.