(Minghui.org) مراکز شستشوی مغزی حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) که از آنها اغلب به‌عنوان "مراکز اصلاح قانون" یا "مدارس آموزش حقوقی" یاد می‌شود، مانند زندان‌های فراقضایی عمل می‌کنند و برای آزار و شکنجه تمرین‌کنندگان فالون گونگ، مخالفان و دیگر مقامات محلی که تهدیدی برای حزب پنداشته می‌شوند، استفاده می‌شوند.

مطالب زیر چندین گزارش شخصی از تمرین‌کنندگان فالون گونگی است که در مراکز شستشوی مغزی مختلف شکنجه شده‌اند.

خانم شی جینگ

شکنجه خانم شی جینگ در مرکز شستشوی مغزی شهر جیانسان‌جیانگ

خانم شی جینگ کارمند شرکت لانگ‌نان  از گروه قدرت داچینگ است. در تاریخ ۱۶ ژوئیه ۲۰۱۳، چند تن از کارکنان این شرکت، در تبانی با عوامل اداره ۶۱۰ محلی، او را در مسیر رفتن به سر کار، گرفتند و به بازداشتگاه بردند.

برای سال‌ها، خانم جینگ تنها پرستار مادرش بود، بنابراین بعد از اینکه ناگهان ناپدید شد، مادر ۸۰ ساله‌اش، روز و شب نگران وی بود. تنها بعد از یک هفته تماس‌های تلفنی دیوانه‌وار و ملاقات با سازمان‌های دولتی، خانواده‌اش متوجه شدند که خانم جینگ به مرکز شستشوی مغزی شهر جیانسان‌جیانگ در استان چینگ‌لنگ‌شن برده شده است. شرکت خانم جینگ به‌دروغ ادعا کرد که هیچ چیزی درباره محل اختفایش نمی‌داند.

هر زمان رئیس این مرکز شستشوی مغزی یعنی فانگ یوئی‌چون، خانم جینگ را در حالت مدیتیشن با پاهای ضربدر می‌دید، او را از روی تخت به روی زمین می‌کشید و سپس شروع به ضرب و شتمش می‌کرد.

خانم جینگ در اعتراض به این رفتار ناعادلانه و غیرقابل توجیه، دست به اعتصاب غذا زد. سه روز بعد، چند تن از تبهکاران جوان در این مرکز، او را مجبور به امضای برگه‌ای کردند که دال بر رها کردن تمرین فالون گونگ بود. بعد از امضا، خانم جینگ نامه را از وسط پاره کرد. این کار آن تبهکاران را به خشم آورد و درنتیجه شروع به آزار وشکنجه وحشیانه‌ وی کردند. آنها همچنین او را تحت "شکنجه کشش" قرار دادند. دهان و بینی‌اش را با نوارچسب بستند، هر کدام از دستانش را به یک صندلی چرمی سنگین جدا دست‌بند زدند و سپس صندلی‌ها را از هم دور کرده و ‌کشیدند به‌طوری که بازوانش را در خط مستقیمی تحت کشش قرار می‌دادند.

پس از چند دقیقه، بازوان خانم جینگ متورم شد و کف هر دو دستش درنتیجه کمبود چرخش خون، کبود شد. وقتی از شدت درد شروع به فریاد کشیدن کرد، آن تبهکاران باخشونت او را مورد ضرب و شتم قرار دادند، سپس شدیداً لایه‌ی دیگری از نوار را اطراف دهانش پیچیدند که نزدیک بود خفه شود.

خانم جینگ دوباره در ۲۷ ژوئیه تحت شکنجه کشش قرار گرفت. این بار او را مجبور به نشستن بر روی زمین کردند درحالی‌که دستانش را به دو تخت جداگانه دست‌بند زده بودند، بازوانش را می‌کشیدند. فانگ این تبهکاران را تهدید می‌کرد و به آنها دشنام می‌داد، درحالی‌که می‌گفت مایل بود بدن وی را حتی بیشتر بکشند.

در مرحله‌ای، شکنجه‌گران تصمیم ‌گرفتند تا دو تخت را با دو صندلی چرمی عوض کنند. آنها همچنین او را مجبور کردند که برای بیش از ۱۰ ساعت دیگر چمباتمه بزند، درحالی‌که بازوانش در خطی مستقیم کشیده می‌شد. او تمام مدت قادر به ایستادن یا نشستن نبود.

خانم وانگ کویی را برای سه روز به لوله شوفاژ دست‌بند زدند

آقای وانگ کویی کارمند شرکت خدمات داونهل در حوزه نفتی داچینگ است. یک‌روز او را به اتاقی در این واحد صنعتی بردند و برای ۷۲ ساعت او را به لوله شوفاژی بستند.

هنگامی که در نهایت آزاد شد، قادر به صاف ایستادن یا چمباتمه‌زدن نبود. افراد درگیر در این جنایت شامل این افراد هستند: وی یوکو، دبیرکل کمیته ح.ک.چ در شرکت خدمات داونهل؛ همراه با فان یی، دبیرکل حزب در تأسیسات مرکزی بتن مایع تلفیقی وابسته به شرکت داونهل؛ یانگ شیائو فنگ، رئیس تیم شماره یک خط مقدم و ما یائو چیانگ، رئیس اداره ۶۱۰ محلی و معاونش لیو جیه.

در تاریخ ۱۶ اوت ۲۰۱۱، هان دپینگ، دبیرکل حزب در گروه ساخت تجهیزات حوزه نفتی داچینگ؛ همراه با مأموران اداره ۶۱۰ محلی و چند تن دیگر، آقای لی یی چوان، مهندس فنی کارخانه مشبک‌کاری داچینگ را به یک مرکز شستشوی مغزی بردند. آقای کوان همچنین تحت شکنجه کشش و برش عمیق مداوم در مچ دستانش قرار ‌گرفت. روز بعد به‌محض اینکه او را پایین آوردند، از هوش رفت.

زیربغل خانم کونگ لی شیا را با سوزن‌های دوخت بزرگ سوراخ و زخمی کردند

در ۱۶ ژوئیه ۲۰۱۲، خانم کونگ لی شیا از منطقه داچینگ را به مرکز شستشوی مغزی ۷۲۱ بردند. کارکنان از سوزن‌های دوخت بزرگی برای سوراخ و زخمی کردن زیربغل وی استفاده ‌کردند و او را تحت شکل‌های دیگری از شکنجه قرار ‌دادند، از جمله اینکه دستانش را در پشتش دست‌بند ‌زدند.

بازآفرینی صحنه شکنجه: دست‌بند‌زدن در پشت

در ۳۰ اوت ۲۰۱۲، خانم ژانگ شویون از تأسیسات شماره ۹ حوزه نفتی داچینگ، همان‌طور که از اتوبوسی عمومی پیاده می‌شد توسط ۶ تبهکار به بازداشتگاه برده شد. سپس او را به مرکز شستشوی مغزی ۷۲۱ شهر داچینگ بردند، جایی‌که همین شش نفر زیربغلش‌ را با سوزن‌های بلند، سوراخ و زخمی کردند و مکرراً او را در طول شب مورد ضرب و شتم قرار دادند. صبح روز بعد، زیربغلش شدیداً متورم شده بود. او کنترل خود را در دفع ادرار ازدست داد و نمی‌توانست بایستد.