(Minghui.org) مایلم روندی از تزکیهام را با همتمرینکنندگان به اشتراک بگذارم که به من کمک کرد تا در دستیابی به وضعیتی که افکار و نگرشهای بشری کمتری داشته باشم، موفق شوم. هنوز راهی طولانی در پیش دارم، اما با تلاشی آگاهانه برای رها کردن افکاری که برای خودم و دیگران سودمند نیستند، دری به رویم گشوده میشود که وابستگیهایم را تشخیص و شینشینگم را ارتقا دهم.
چگونه این روند را درپیش گرفتم
وقتی نگران میشوم، ثباتم را از دست میدهم و در این شرایط، افکار منفی بهراحتی در ذهنم شروع به "شکلگیری و بازیابی" میکردند. برای اینکه به افکار منفی اجازه رشد ندهم، بهطور جدی و کوشا کار میکردم. قدم اول این است که متوجه شوم آنها درحال شکلگیری و بازیابی هستند. زمانی که احساس میکنم این نگرشهای منفی درحال شکلگیری هستند، فوراً میخواهم مرا رها کنند و بیدرنگ درمقابل چشمانم متلاشی شده و سپس ناپدید میشوند. دریافتم که اگر توجهی به آنها نکنم و به آنها انرژی و «خوراک» ندهم، نمیتوانند وجود داشته باشند و متلاشی میشوند.
انجام این کار در ابتدا به مقداری نیروی اراده و تمرکز نیاز دارد. به خاطر میآورم زمانی که درخصوص یادگیری یکی از پروژههای دافا که سنگین و فشرده بود، نگران بودم. این نگرشهای منفی به مدت دو هفته درحال شکلگیری بودند. میدانستم بهمحض اینکه شکل بگیرند، اگر به فکر کردن درباره آنها ادامه دهم باعث ایجاد شکافی میشدم و نیروهای کهن از این موضوع بهرهبرداری میکنند. همچنین افکاری به ذهن من خطور میکرد مبنیبر اینکه به اندازه کافی خوب نیستم، اینکه یادگیری این پروژه تلاش بسیار زیادی را طلب میکند یا موقعیت خانوادهام را دچار اختلال میکند و غیره.
اما علیرغم وجود منفیبافی، به مطالعه فا و انجام تمرینها ادامه میدادم. باور دارم که مطالعه فا و انجام تمرینها به من کمک کردند تا برای برطرف کردن عوامل منفی ثابتقدم باشم. دو هفته طول کشید تا آنها را بهطور کامل ازبین ببرم به حدی که دیگر برنگردند. باور دارم که هرچه ذهن پاکتر و خالصتر باشد، فرد بیشتر میتواند در مسیر فا قرار گیرد. رها کردن افکار انسانی و داشتن ذهنی روشن چیزی است که برای مدت زمانی طولانی برایش تلاش بسیاری صرف کردهام. این تلاش به من کمک کرد تا درخصوص قضاوتنکردن دیگران و درباره شرایط مختلف بهتر عمل کنم و کمکم کرد که امور را از منظر فا بهطور واضحتری ببینم. همچنین به من کمک کرد تا بهجای اینکه درخصوص وضعیتی خاص قضاوت کنم یا عقاید احساساتی درباره آن داشته باشم، صرفاً یک «نظارهگر» باشم.
استاد بیان کردند:
«هر اتفاقی که بیفتد، فقط با مطالعه مستمر فا میتوانید از افکار بشری رها شوید، میتوانید از وابستگیها رها شوید و میتوانید تحت تأثیر مسائل بشری قرار نگیرید.» («آموزش فا در کنفرانس فای واشنگتن دی سی» در ۲۲ ژوئیه ۲۰۰۲)
اگر هرگونه افکار منفی در ذهنم بروز میکرد، در ابتدا اطمینان حاصل میکردم که بهوضوح شاهد فروپاشی آنها درمقابلم هستم یا اینکه علامتی مثل X به معنی مجهول جلوی آن میگذاشتم و سپس آنها ناپدید میشدند. اگر این افکار واقعاً قدرتمند بودند، آن را با فکر «فالون دافا خوب است» یا سایر اشعار ساده از فا جایگزین میکردم. سرانجام به مرحلهای رسیدم که توانستم مانع شکلگیری افکار منفی شوم. دستیافتن به این مرحله مستلزم تلاشی مداوم بود، اما درنهایت از آن بخش بشریام رها شدم. سپس روی آن دسته از افکار بشری تمرکز کردم که لزوماً منفی نبودند، اما واقعاً بیمحتوا و غیرضروری بودند. رهاکردن این افکار نیز روندی بود که تلاش بسیار زیادی را طلب میکرد. افکار غیرضروری که از نگرشهایمان شکل گرفتند بهطور عمیقی در ما نهادینه هستند.
اکنون وقتی شاهد چیزی هستم، سعی میکنم درباره آن قضاوت یا تجزیه و تحلیل نکنم، فقط نظارهگر آن باشم. اگر در لحظهای که به چیزی فکر نمیکنم، فکر بدی به ذهنم خطور کند، درمییابم که آن فکر متعلق به من نیست... بلکه کارمای فکری است که با من مداخله میکند. بنابراین به درون نیز نگاه میکنم تا ببینم چه وابستگیهای عمیقتری را هدف قرار میدهد.
استاد بیان کردند:
«وقتی در سطحی بسیار بالا تزکیه میکنید، کلاًهیچ فعالیت فکری وجود ندارد. بهخاطر اینکه وقتی در سطح بنیانسازی مردم عادی بودید، مجموعهای از چیزهای بنیادی، پیش از این بنا گذاشته شد و وقتی تزکیه شما به سطح بالایی برسد، تزکیه کاملاً بهطور خودکار خواهد بود و این مخصوصاً در تمرین ما صحت دارد.» (جوآن فالون)
استاد همچنین بیان کردند:
سؤال: مفهوم غایی هستی یک موجود چیست:
«وقتی صحبت میکنید آیا متوجه میشوید تأثیر آمیزهای از نگرشها و عقایدتان که پس از تولد شکل گرفتند، نگرشها و عقایدتان که در طول دورههای زمانی مختلف شکل گرفتند و کارمای فکریتان چه نقشی ایفا میکنند؟ افکار بشری هرگز خالص نخواهند بود. برخی از چنین افکاری برای شما آشکار میشوند، بنابراین از آنها آگاه هستید؛ برخی آشکار نمیشوند، پس از آنها آگاه نیستید. بعضی از افراد حتی متوجه نمیشوند که این افکار چه زمانی متجلی میشوند. بنابراین عوامل موجود در آنچه میگویید، بسیار پیچیده میشوند. کلمات خدایان برای بشر کاملاً خالص و پاک هستند. میگویید که بخشنده و مهربان هستید، اما طی زمانهای مختلف بخشندگی شما با بسیاری از عوامل ناشی از نگرشهای بشری مخلوط شده است. تفکرتان تفکر بشری است و هرچیزی را شامل میشود. افکاری که از ذهنتان ساطع میشوند حاوی هر چیز و همهچیز هستند. یک فرد، دقیقاً برای ازبین بردن هرچیز ناخالص و نادرست خودش را تزکیه میکند.» («آموزش فا در شرق ایالات متحده» در ۲۸ – ۲۷ مارس ۱۹۹۹)
فواید پاک کردن افکار بشری
هنگامی که مدیتیشن میکنم دیگر افکار غیرمنتظره و بیهدف بسیار زیادی در ذهنم سربرنمیآورند و به سکون بیشتری دست یافتهام. هنوز افکار بشری به سطح میآیند، اما تعدادشان زیاد نیست.
هنگام فرستادن افکار درست، قادرم بهتر و طولانیتر تمرکز کنم. هنوز باید آگاهانه تلاش کنم، اما افکار بشری کمتر هستند.
احساس میکنم که ذهنم پاکتر و روشنتر شده است و در مطالعه فا پیشرفت بسیاری کردهام. اما در ازبرکردن فا خیلی خوب نیستم. بنابراین شیوه متفاوتی را آزمایش کردهام که تأثیر بهتری دارد. جوآن فالون را بسیار بسیار آهسته مطالعه میکنم. درحقیقت، طی یک ساعت فقط حدود سه صفحه را مطالعه میکنم. هر پاراگراف را بارها و بارها میخوانم تا بسیاری از سطوح هستیام را تحت تأثیر قرار دهد. این روش واقعاً کمک میکند تا فا بهطور عمیقی در ذهنم نفوذ کند. از زمانی که این روش خواندن را شروع کردم بینشها و ادراکاتم بهبود یافتهاند. قبلاً احساس میکردم پیشرفت زیادی نداشتم، اما به دنبال استفاده از این شیوه، به رشد بسیار بهتری دست یافتهام.
بهنظر میرسد با رها کردن افکار بشری، راه ورود برای اصول فا باز میشود و این اصول فا هستند که کنترل اوضاع را به دست میگیرند. اگر فرد بتواند صرفاً نظارهگر باشد و از نگرشهای خود افکار و عقایدی را شکل ندهد، قادر به کاهش افکار بشری خود خواهد بود، بنابراین میتواند با تمرکز بیشتری براساس اصول فا عمل یا صحبت کند. احساس میکنم قلبم گشودهتر و شفقتم عمیقتر شده است. تمامی این موقعیت را مدیون کمک استاد هستم.
استاد در سخنرانی اخیرشان بیان کردند: «اما در حقیقت، تمام افکار بشری وابستگیها هستند.» («آموزش فا در روز جهانی فالون دافا»)
از اعماق قلبم از راهنمایی و شکیبایی استاد سپاسگزارم. احساس میکنم این موضوع بخش مهمی از تزکیه ما است.
مایلم با قطعهای بنام «پایدارماندن در دائو» (هنگ یین) که دوست دارم آن را ازبر بخوانم، به سخنانم پایان دهم.
حضور داری، اما قلب جای دیگری است-
در آشتی کامل با جهان.
نگاه میکنی، اما به دیدن اهمیتی نمیدهی-
رها از توهم و تردید.
گوش میکنی، اما به شنیدن اهمیتی نمیدهی-
ذهنی که بهراحتی مشوش نمیشود.
میخوری، اما اهمیتی به مزه نمیدهی-
وابستگیهای ذائقه ریشهکن میشوند.
انجام میدهی، اما بدون اینکه در طلب چیزی باشی-
با این تداوام، در دائو پایدار میمانی.
آرام هستی، اما بدون تنش فکری-
شگفتی واقعی را میتوان دید.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه رشد و اصلاح خود