(Minghui.org) یکی از مقالات اخیر در وبسایت مینگهویی باعث نگرانی من درخصوص موضوعی شد. هرچند بیش از ۱۸۰هزار تمرینکننده علیه جیانگ زمین اقامه دعوی کردند، تمرینکنندگان بسیار بسیار زیادی هستند تحت آزار و شکنجه قرار گرفتند اما هنوز به جریان این دادخواهیها ملحق نشدند. درباره این تمرینکنندگان نگران هستم که به نظر من نگرشهای حاکی از ترس و خودخواهی، آنها را از انجام این کار بازداشته است.
رؤیایی روشن و واضح را بهخاطر آوردم که در سال ۲۰۰۶ دیده بودم، یعنی زمانی که در اردوگاه کار اجباری حبس بودم. در این رؤیا، مردم درحال صعود به غاری بودند. چند تندیس باشکوه در آن بالا نشسته بودند. میدانستم که تندیس وسطی استاد بودند. بسیاری از افراد، شامل کسانی که به نظر من در رؤیا تمرینکننده بودند، به بالای تپهای صعود کردند. سپس تندیسی که در مرکز قرار داشتند به جلو متمایل شدند و پرسیدند: «چه کسی تمرینکننده دافا است؟» افراد بسیاری با خوشحالی دستهایشان را بالا بردند: «من هستم، من هستم، من هستم.»
بااینحال، فکری به ذهن من خطور کرد: «نه، درحالحاضر نمیتوانم به جلو گام بردارم. هنوز کارهای مهمی برای انجام دادن دارم.» به سؤال پاسخ ندادم و سرم را برگراندم تا به سفرم در مسیری متفاوت ادامه دهم.
اما مسیری که در پیش گرفتم به بنبست ختم شد. بنابراین مجبور شدم برگردم و به آنچه در مقابل من آشکار شد نگاه کردم.
آن تندیس ایستادند و شروع به گفتن چیزی کردند. گفتههای او را نمیشنیدم، اما قلبم درک کرد که آن حقیقت بود.
تندیس به مسیرم نگاه کردند و به بیان مطلبی ادامه دادند. ناگهان، متوجه شدم که ایشان میدانند که من آنجا بودم و درحال صحبت با من صحبت بودند.
قلبم آکنده از احساسی حاکی از حسرت شد. فهمیدم که فرصتی مهم را از دست دادم، بنابراین شروع به گریه کردم.
سپس غار تبدیل به ابرهای سفیدی شد که در آسمان شناور بودند. از خواب بیدار شدم.
اندک زمانی بعد از این رؤیا، تمرینکنندگان در اردوگاه کار اجباری، گروهی را برای اعتصاب غذا ترتیب دادند. در کمال تأسف، به آنها ملحق نشدم.
در سال ۲۰۱۱ شغلی پیدا کردم و بهخاطر ترس و یادآوری آزار و شکنجه، سعی کردم بهطور غیرمستقیم درباره حقایق دافا با مردم صحبت کنم.
در سالهای اخیر، با مشاهده بسیاری از همدستان جیانگ زمین که به پیشگاه عدالت آورده شدند، ترسم کمتر شد و بیشتر ترغیب شدم تا با مردم درباره فالون دافا صحبت کنم.
متوجه شدم که ممکن است ابرهای سیاه برای لحظهای جلوی نور خورشید را بگیرند، اما آنها صرفاً لایههای بسیار نازکی از ابر هستند و خورشید همیشه در آن بالا میدرخشد. خورشید استاد و دافا بودند.
نیروهای کهن بهخاطر ترس تمرینکنندگان، «ابرهای سیاه» (آزار و اذیت، بازداشت، زندانیکردن و غیره) را ترتیب دادند. بدون وجود ترس، نیروهای کهن هیچ عذر و بهانهای برای آزار و شکنجه تمرینکنندگان نخواهند داشت، بنابراین، «ابرهای سیاه» بهراحتی ناپدید میشوند.
به درک من، در هر مرحله از روند اصلاح فا، شامل دادخواهی برای فالون دافا در پکن، صحبت با مردم درباره حقایق آزار و شکنجه، توزیع نسخههای کتاب «نُه شرح و تفسیر درباره حزب کمونیست چین» و اقامه دعوی علیه جیانگ زمین؛ استاد از ما پرسیدهاند: «چه کسی یک تمرین کننده دافا است؟»
آیا قصد دارید پاسخ دهید: «من هستم» یا پنهان شوید و همانند آنچه من در رؤیایم با آن مواجه شدم، قدم در راهی گذارید که به بنبست ختم میشود؟
باور دارم که فقط زمانی تمرینکننده حقیقی فالون دافا هستیم که آنچه را استاد از ما خواستند انجام دهیم.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه سفرهای تزکیه