(Minghui.org)

دافا مرا به زندگی برگرداند

به‌عنوان یک خدمه‌ در کشتی کار می‌کردم. یک روز در سال ۲۰۰۷، متوجه خون در ادرارم شدم و آزمایش‌های بیمارستان نشان داد که به سرطان مثانه مبتلا هستم. خوشبختانه در مراحل اولیه سرطان بودم و با عمل جراحی درمان می‌شدم.

بعد از عمل جراحی، تحت شیمی‌درمانی قرار گرفتم و مقدار زیادی استراحت کردم. سپس تأییدیه سلامتی دریافت کردم و به کارم روی کشتی برگشتم.

مادرم سال‌های بسیاری بود که فالون دافا را تمرین می‌کرد. بعد از اینکه تشخیص دادند به سرطان مبتلا هستم، بارها مرا تشویق کرد تا فالون دافا را یاد بگیرم. فکر می‌کردم حالا شفا یافته‌ام و علاقه‌مند نبودم فالون گونگ را تمرین کنم. پزشکم می‌گفت اگر تا سه سال سرطان  برنگردد، پس کاملاً شفا یافته‌ام.

برای سه سال بعدی، جواب همه آزمایش‌هایم خوب بود. فکر می‌کردم دیگر خطری وجود ندارد.

در پایان سال چهارم یعنی در نوامبر ۲۰۱۱، برای معاینات عادی و همیشگی‌ام به بیمارستان مراجعه کردم. نتایج مرا شوکه کردند: نه تنها سرطان مثانه‌ام برگشته بود، بلکه در سیستم لنفاوی‌ام پخش شده بود. سرطان غدد لنفاوی در مرحله پیشرفته‌ای بود، بنابراین عمل جراحی کمک نمی‌کرد.

به‌منظور دریافت یک نظر کارشناسانه دیگر به بیمارستان بسیار معتبری در پکن رفتم. تشخیص آنها نیز همان بود. پزشکان گفتند که هیچ درمانی برای سرطانم وجود ندارد و مرا به خانه فرستادند.

در راه برگشت به خانه، برای پرتودرمانی و شیمی‌درمانی به یک بیمارستان محلی رفتم. هزینه‌اش بیش از ۱۰۰ هزار یوآن یعنی برابر با تمام پس‌اندازم بود. شدیداً ضعیف شده بودم و به‌خاطر سیستم ایمنی ضعیفم، دچار تب‌های پی‌درپی می‌شدم.

در طول این زمان، مادرم همچنان مرا تشویق می‌کرد تا تمرین فالون دافا را شروع کنم. می‌گفت درحال‌حاضر فقط استاد دافا می‌تواند به من کمک کند. هیچ چیزی برای ازدست دادن نداشتم، بنابراین موافقت کردم که آن را امتحان کنم.

با پیروی از پیشنهاد مادرم، شیمی‌درمانی را متوقف کردم. کتاب جوآن فالون را از ابتدا تا انتها به‌دقت خواندم و در زمان لازم احساس می‌کردم که نیرومندتر شده‌ام. سپس مصرف همه داروها را متوقف کردم و مطالعه فا و انجام تمرین‌ها را همراه مادرم شروع کردم.

سلامتی‌ام دائماً بهبود می‌یافت. دو سال بعد، کاملاً شفا یافتم و توانستم به کارم روی کشتی برگردم.

هر کسی که مرا می‌شناخت، می‌دانست آن یک معجزه است.

زمانی که به‌نظر می‌رسید زندگی‌ام به پایان رسیده، دافا مرا به زندگی بازگرداند. بسیار خوشبختم که راه درستی را انتخاب کردم. از رحمت استاد بسیار سپاسگزارم.

بهبود از سرطان پیشرفته معده

مردی حدود ۵۰ ساله به ‌نام وِن، در رستوارانی، واقع در شهر بنشی کار می‌کرد. ون در آوریل ۲۰۱۳ به‌تدریج احساس بیماری کرد. درد معده و مدفوع خونینش شروع شد و گاهی اوقات ازهوش می‌رفت.

وِن تنها زندگی می‌کرد و توان مالی برای رفتن به بیمارستان را نداشت، بنابراین فقط مقداری دارو برای معده‌اش مصرف می‌کرد.

اما شرایطش بهبود نیافت و سه ماه بعد به‌قدری ضعیف شد که نمی‌توانست سرکار برود.

خانواده‌اش متوجه شدند که چقدر حالش بد است و او را به بیمارستان بردند. در آنجا تشخیص دادند که وی به سرطان پیشرفته معده مبتلا است، همراه با زوال ستون فقرات، سنگ کلیه و آرتریت روماتوئید. پزشکان به او گفتند هیچ درمانی برایش وجود ندارد.

بعد از برگشتن به خانه، دستان و پاهایش متورم شدند. او نمی‌توانست از خودش مراقبت کند و کاملاً ناتوان شده بود.

مادر وِن که یک تمرین‌کننده فالون دافا است به منزل وی نقل‌مکان کرد تا از او مراقبت کند. مادرش به او گفت که ممکن است دافا تنها امیدش باشد.

وِن سابقاً اغلب مطالب دافا را می‌خواند و به دافا باور داشت، اما باور نداشت که خودش شایسته این تمرین باشد.

در نهایت در قلبش با استاد دافا صحبت کرد و گفت: "استاد، اگر مرا می‌خواهید، لطفاً مرا نجات دهید!"

سرانجام وِن تمرین فالون دافا را شروع کرد. هر روز مادرش جوآن فالون را برایش می‌خواند و شب‌ها با یکدیگر به سخنرانی‌های شنیداری استاد گوش می‌دادند.

درست یک هفته بعد وِن توانست بنشیند.

سه ماه بعد نتایج معاینات بیمارستان نشان داد که وِن دیگر به سرطان معده مبتلا نیست. حتی آرتریت روماتوئیدی که به‌مدت ۳۰ سال به آن مبتلا بود، درمان شد.

بهبود ون همه دوستان و بستگانش را حیرت‌زده کرد. آنها دیگر به تهمت‌های رژیم کمونیستی چین درباره فالون دافا باور ندارند.