(Minghui.org) ادامۀ قسمت اول
عبور از موانع
معجزات یکبهیک اتفاق افتادند. در آزمون تمام بوردهای تخصصی قبول شدم و تعداد گواهینامههایی که اخذ کرده بودم، از گواهینامههای تمام افراد در بخشم بیشتر بود. یک کمیته علمی بینالمللی، از من دعوت کرد جزء اعضای آن شوم. یک جامعه پزشکی ملی از من، یک پزشک تازهکار، دعوت کرد تا در نوشتن چارچوبی برای دستیاران پزشکی با آنها همکاری کنم. جامعه حرفهای پزشکی بهخاطر نگارش بانفوذترین مقاله سال جایزه معتبری را به من اهداء کرد. علاوه بر کار درزمینه روشنگری حقیقت و ترویج شنیون، هر سال 3 یا 4 مقاله منتشر میکردم.
این دستاوردها همگی فراتر از تواناییهایم بودند. میدانم استاد بودند که آنها را امکانپذیر میساختند. آنچه من انجام میدادم، داشتن نگرشی درست نسبت به هر جنبه از زندگیام بود.
اما درخصوص پیشرفت در تزکیه، نقطه پایانی وجود ندارد. درحقیقت مسئولیتهای بیشتری را احساس میکردم که به تلاشهای بیشتری نیاز داشتند، مانند بهبود کیفیت تلاشهایم در روشنگری حقیقت، روشنگری حقیقت برای قشر سطح بالای جریان اصلی جامعه، پیشگام شدن در زمینههای جدید و غیره. درکم این است که استاد طرح و برنامه خودشان را دارند و همه، از جمله مردم در سطوح بالای جامعه، باید نجات یابند.
استاد این را نیز بیان کردهاند که هر شغلی، معبد ما است. برداشتم این است که وقتی با سختکوشی و وجدان در حرفهام کار میکنم، موجودات ذیشعور از طریق من به دافا متصل میشوند و میتوانند نجات یابند. در نتیجه آنها نیز درحال کمک به من هستند.
همکاران ارشدم میگفتند که همه آنها مراقب کار کردنِ من هستند، اما هیچ کدام از آنها مرا تحت فشار قرار نمیداد و من با سختکوشی کار میکردم. هرکسی میتوانست آن را ببیند. همکارانم میدانستند که من در ترویج شنیون خیلی فعالم و همچنین در سایر فعالیتهای روشنگری حقیقت مشارکت دارم. ازآنجا که عملکردم در محیط کار الگو بود، هیچ شکایتی نداشتند.
بیش از نیمی از همکارانم شنیون را دیدند. بهطور مداوم شنیون را در سیستم مراقبتهای سلامت و بهداشت، از جمله در چند بیمارستان، توصیه میکردم و ترویج میدادم. بهآرامی، پاسخ آنها از «نه» به «بله» و از ارسال ایمیل یا پیامهای گروهی ناخواسته برای فروش بلیط به اینکه خودشان در داخل بیمارستانها به فروش بلیط بپردازند، تغییر کرد. همچنین شنیون را به رئيس بیمارستان، رئیس دانشکده پزشکی و رئيس دانشگاه توصیه میکردم. در یکی از سالها رئيس دانشگاه پاسخ داد که نظرات بسیار مثبتی درباره شنیون شنیده است.
افکار مثبت آنها درباره دافا، بهطور مثبتی بر آیندهشان تأثیر خواهد گذاشت. هنگامی که خانواده یا شغل روزمرهمان را رها میکنیم، در حال از بین بردن فرصت آن موجودات ذیشعوری هستیم که قرار است از طریق ارتباطات خانوادگی و شغلیشان با ما، نجات یابند. نباید از نزدیکترین افراد به خودمان، غفلت کنیم. آنها در واقع بزرگترین رابطه تقدیری را با ما دارند. وقتی رهایشان میکنید، آنها با شما مبارزه خواهند کرد و این خود را مانند رنجی مداوم نمایان میکند.
رفتارمان میتواند سایرین را نجات دهد
آنچه مریدان دافا میگویند و چگونگی رفتارمان، مؤثرترین راهی است که میتوانیم ازطریق آن حقیقت را روشن کنیم. همکاران، بستگان و دوستانم همواره در حال مشاهده رفتار و گفتار من بودهاند. سالها بعد از دوره کارآموزی در بیمارستان، یکی از همکاران سابقم گفت که مرا تحسین میکند، زیرا حتی تحت فشار زیاد، میتوانم لبخند را بر چهرهام حفظ کنم.
حتی با اینکه بسیاری از بستگان و دوستانِ من و همسرم هنوز دافا را درک نمیکنند، اما با مشاهده ما دیدگاه بسیار مثبتی نسبت به مریدان دافا پیدا کردهاند. مسیرمان کماکان هموارتر و بهتر میشود. بعدها، زمانی که کار دیگری به من پیشنهاد شد، متوجه شدم که برای من چالش بسیار بزرگی است. متوجه شدم که موجودات ذیشعور در زمینه کاری جدید از من میخواهند تا برای نجاتشان به استاد کمک کنم، بنابراین این پیشنهاد کاری را قبول کردم. همه چیز بسیار خوب پیش رفته است.
همتمرینکنندگان اغلب میگویند اینطور نیست که آنها نمیخواهند به همه چیز بهخوبی رسیدگی کنند، بلکه وقت و انرژی برای مراقبت و توجه به همه چیز را ندارند. با توجه به تجربیاتم، مسئله نداشتن وقت و انرژی نیست، مسئله این است که آیا شما به آنها توجه میکنید یا نه. آیا واقعاً اعضای خانواده و شغلتان را به عنوان بخشی از تمرینِ تزکیۀ اصلاح فا بهشمار میآورید؟ برداشت من این است که دافا و کمک به استاد برای نجات مردم مهمترین است، اما در عین حال خانواده و کارم را نیز بهطور جدی بخشی از تمرین تزکیهام بهحساب میآورم. اینها با یکدیگر در تضاد نیستند.
خیلی اوقات چالشهای متعددی همزمان با هم ظاهر میشوند. سعی میکنم به تمام مسائل رسیدگی کنم، نه اینکه فقط به برخی از آنها بپردازم. بارها با چالشهایی در روشنگری حقیقت یا ترویج شنیون روبرو شدهام، در حالی که مسائل دیگری در محل کار و با خانواده نیز وجود دارند. سعی میکنم بر این انگیزهام که میخواهم به برخی از مسائل بهطور سطحی رسیدگی کنم و تمرکزم را روی چیزهای دیگر بگذارم، غلبه کنم. در عوض، سعی میکنم با صبر و حوصله و بر اساس شایستگی هر کدام از آن مسائل، به حل آنها بپردازم. زمانی که به یکی از مسائل بهخوبی رسیدگی میشود، بهنظر میرسد مسائل دیگر نیز حلوفصل میشوند.
از سوی دیگر، برخی از تمرینکنندگان بهافراط میروند و مردم نمیتوانند آنها را درک کنند. رفتار ما باید زیبایی تزکیه را منعکس کند، طوری که آنها بهخوبی درباره ما فکر کنند. رفتار غیرعادی این تمرینکنندگان ممکن است برای سایرین سوءتفاهم ایجاد کند و باعث شود مردم بهسختی ما را درک کنند یا بپذیرند. این ممکن است موانعی برای تزکیه آیندهشان ایجاد کند. مریدان دافا باید «فوق طبیعی» باشند نه «غیر طبیعی»!
دافا بسیار عمیق است، اما جوآن فالون به زبان ساده نوشته شده است. خدایانِ کیهان کهن فکر میکردند که درک فا ممکن است بسیار دشوار باشد. این همان اصل است، بدون توجه به اینکه تا چه سطوح بالایی تزکیه میکنیم. هرچه تا سطوح بالاتری تزکیه میکنیم، آرامتر، خالصتر، مهربانتر و نوعدوستتر میشویم. هر کسی میخواهد با ما دوست شود.
همتمرینکنندگان اغلب بحث و گفتگو میکنند که آیا برخی از نظم و ترتیبات، متعلق به نیروهای کهن است یا استاد. نیروهای کهن چیزی از دافا نمیدانستند. دافا از استاد آمد. اگر بتوانیم دافا را دنبال کنیم، آن نظم و ترتیبات استاد خواهد بود؛ اگر دافا را دنبال نکنیم، پس ممکن است در حال دنبال کردن نظم و ترتیبات نیروهای کهن باشیم.
استاد بیان کردند:
«دافای جهان (فای بودا)، از بالاترين تا پايينترين سطح، منسجم و کامل است. بايد بدانيد اجتماع مردم عادی نيز سطحی از فا را تشکيل میدهد. اگر هر کسی که دافا را مطالعه میکند شغلش را در جامعه رها میساخت، اجتماع مردم عادی و در نتيجه اين سطح از فا از بين میرفت. اجتماع مردم عادی جلوهای از فا در پايينترين سطح بوده و همچنين شکلی از وجود زندگی و ماده برای فای بودا در اين سطح است.» («تزکيه و کار» از نکات اصلی برای پيشرفت بيشتر۱)
«همچنین، افرادی که اینجا هستید، خواه محصل هستید یا شغلی دارید، هیچ یک نمیتوانید در نقشی که در جامعه مردم عادی ایفاء میکنید کوتاهی کنید. همگی باید در هر کاری که باید انجام دهید خوب عمل کنید، و در عین حال این کار، کار اعتباربخشی به دافا و روشنگری حقیقتتان را راحتتر میکند.» (آموزش فا طی جشن فانوس سال ۲۰۰۳ در کنفرانس فای غرب ایالات متحده)
«هر چیزی که امروز انجام میدهید تمرین واقعیای است که در آینده به عنوان سرمشق استفاده میشود، [ از جمله این جنبۀ] قادر بودن به تزکیه به هنگام انجام کار افراد عادی. اگر به افراط و تفریط بروید این مسیر را خراب میکنید، پس نمیتوانید به افراط و تفریط بروید. باید صرفاً بهطور باز و باوقار کاری را که در جامعه باید انجام دهید بهخوبی انجام دهید، و سپس تزکیه کنید. آنگاه قطعاً میتوانید به استانداردی که تزکیهکنندگان باید به آن برسند، به استاندارد کمال، برسید چون این مسیری است که مردم آینده برمیگزینند.» (آموزش فا طی جشن فانوس سال ۲۰۰۳ در کنفرانس فای غرب ایالات متحده)
استقبال از چالشها
احساس میکنم که اکثر همتمرینکنندگان نیت خوبی دارند و سعی دارند امور را بهخوبی اداره کنند. اما وابستگیهایشان سد راهشان میشود. برای مثال، وابستگی به زمان. برخی از تمرینکنندگان ممکن است فکر کنند که همه چیز بهزودی تمام خواهد شد، بنابراین چرا خودم را بهزحمت بیندازم تا به مسائل مردم عادی رسیدگی کنم؟
برخی دیگر مانند این گفته عمل میکنند: «تا زمانی که فرد یک راهب است، باید همچنان زنگ را بهصدا درآورد.» بدین معنی که آنها نگرشی بسیار منفعلانه درخصوصِ زندگیشان برمیگزینند و منتظر آمدن روز موعود هستند. برخی از تمرینکنندگان تمام طول روز را صرف کار کردن روی پروژهها میکنند، انگار که در حال گذراندن وقت در یک کافه هستند. بسیاری فکر میکنند که کار کردن در پروژهها مسیر رفتن به سوی کمال است، بجای اینکه فکر کنند مسیر این است که حین کار کردن روی پروژهها باید تزکیه کنند و وابستگیها را ازبین ببرند.
دلیل دیگرِ اینکه ممکن است بهافراط برویم، عدم تمایل ما برای روبرو شدن با چالشها است. بسیاری از ما تمایل داریم راه میانبر را برگزینیم. در تمرین تزکیهام، متوجه شدهام که وقتی با مشکلات یا چالشها مواجه میشویم، باید آنها را حل و فصل کنیم. استاد بیان کردهاند که نمیتوانیم چالشها را دور بزنیم.
برخی نیز از روش دیگری برای اداره چالشها استفاده میکنند و آن این است که از چالشها فرار میکنند. براساس تعالیم استاد میدانیم که اختلافات راهی برای پیشرفت در تزکیه هستند که با کیهان جدیدمان مطابقت دارد. اگر از اختلافات و مسئولیتها فرار کنیم، آنگاه در حال فرار کردن از رشد و پیشرفت هستیم. اگر تمام مسیر تا پایان به فرار کردن از اختلافات و چالشها ادامه دهیم، جهان جدیدمان ممکن است معیوب و ناقص شود.
زمانی که جامعه نسبت به ما دچار سؤتفاهم میشود، آیا نباید رفتارمان را بررسی کنیم تا ببینیم که آیا کار اشتباهی انجام دادهایم؟ استاد بهدفعات درباره این موضوع صحبت کردهاند. برای مثال در آموزش فا در کنفرانس در سنگاپور. آن سخنرانی تأثیر عمیقی بر من گذاشت. محافظت از نیکنامی و اعتبار دافا مسئولیت هر مرید دافاست.
اکنون درک بهتری دارم که چرا استاد در جوآن فالون بیان کردند: «تمرین کردن در یک روش شیطانی.» استاد بیان کردند که ممکن است ناخواسته در روشی شیطانی تزکیه کنیم. استاد در «بیکنشی» در هنگ یین نوشتند که «استفاده نامناسب از ذهن، کنش است؛ تمرکز بر کارهای خیر و نیکوکاری نیز هنوز کنش است.»
در ظاهر، همه ما زمانی که حقیقت را روشن میکنیم، نیت خوبی داریم، اما اگر بهافراط برویم، آن عملی نخواهد بود. اگر تمرینکنندگان بهطور افراطی رفتار کنند، ممکن است شهرت دافا را خدشهدار کرده و در مسیرِ تزکیۀ آینده موجودات ذیشعور موانعی را ایجاد کنند.
این تجربه شخصی من است که مأموریت ما در کمک به استاد برای نجات مردم، با مسئولیتهای عادیمان در مراقبت و اداره خوب خانواده و شغلمان در تضاد نیستند. در عوض، خانواده، شغل و بخشهای دیگر زندگیمان خط مقدمی هستند که باید در آن حقیقت را روشن کنیم و مردم را نجات دهیم. خط مقدم به روشنگری حقیقت بهصورت رودررو یا تماسهای تلفنی با مردم در چین محدود نمیشود.
مردمی که هر روز با آنها در تعامل هستیم، موجوداتی هستند که با ما رابطه تقدیری دارند و کسانی هستند که با استاد عهد و پیمان بستهاند. تعامل ما با آنها نیز «روشنگری حقیقت» درباره دافا است. به این ترتیب، این نوع از روشنگری حقیقت میتواند حتی سختتر باشد، چراکه به تعامل طولانیمدت نیاز دارد و در هر ثانیه آنها در حال تماشای ما هستند. این مسئولیت ما است که با حضورمان در این دنیا، عمق و وقار دافا را نشان دهیم.
امسال بیست و پنجمین سالروزِ اولین آموزش عمومی استاد است. تقریباً ۲۱ سال از زمانی که خواندن جوآن فالون را شروع کردهام، میگذرد. راهنمایی استاد را در هر مرحله از مسیر احساس کردهام. از تمرین شخصی گرفته تا روشنگری حقیقت بعد از شروع آزار و شکنجه، و از توزیع مطالب برای روشنگری حقیقت در ادارات دولتی، جامعه و رسانهها گرفته تا ترویج شنیون، در تمام اینها ژرفا و جامع بودن دافا را احساس و تجربه کردهام.
هرچه این سفر طولانیتر میشود، بیشتر و واضحتر به آسیبهای ناشی از بهافراط رفتن پی میبرم. پیش آمدن تا این مرحله همراه با استاد کار آسانی نبوده و این تنها فرصت ما است. باید مأموریتهایمان را بهانجام برسانیم.
امیدوارم که با حرکت رو به جلو، بهتر عمل کنم و احساس پشیمانی کمتری برای خودم باقی بگذارم.
استاد، سپاسگزارم! همتمرینکنندگان، سپاسگزارم!
(ارائه شده در کنفرانس تبادل تجربه فالون دافای نیویورک ۲۰۱۷)
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.