(Minghui.org) من تمرینکننده 62 ساله فالون گونگ هستم. در ژوئن 2014 روشنگری حقیقت را درباره فالون گونگ آغاز کردم و به مردم توصیه میکردم که از حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) و سازمانهای جوانان آن خارج شوند.
در ابتدا، فقط از روی نسخههای دستنویس آماده شده میخواندم و اکثر افراد تلفن را قطع میکردند. اما، نومید نشدم. در عوض، فا را بیشتر مطالعه کردم افکار درست بیشتری فرستادم و مقالات تبادل تجربه بیشتری را در وبسایت مینگهویی مطالعه کردم. پس از مدتی، دیگر از نسخههای دستنویس استفاده نکردم و روشم را مطابق شیوه تفکر مردم تغییر دادم.
با مشکلات بسیاری مواجه شدم، اما هیچ چیز نمیتوانست مرا از تماسهای تلفنی باز دارد.
متقاعد کردن مردم با خوبیهای فالون گونگ
یکبار مردی به تماسم پاسخ داد و به من گفت که نه فقط عضو ح.ک.چ است، بلکه شهردار نیز هست. گفتم نه فقط فرمانداران، بلکه شهرداران نیز از ح.ک.چ خارج میشوند. درحالیکه او اسامی آنها را میخواست، به او گفتم که بهخاطر حفاظت از هویت این افراد، نمیتوانم اسامی آنها را بهاشتراک بگذارم. او فوراً پرسید، آیا از هویت او نیز حفاظت میکنم و او را متقاعد کردم که اگر مایل باشد مورد حفاظت قرار میگیرد. او با نام مستعار از ح.ک.چ خارج شد.
زمانی دیگر با یک پلیس ارشد تماس گرفتم. او به من گفت: «میدانم حزب کمونیست تا چه حد اهریمنی و بد است. آن محکوم به فنا است.»
اطلاعاتم را درباره ح.ک.چ با او بهاشتراک گذاشتم. درباره جنبشهای سیاسی بیشمار و اینکه چگونه هزاران نفر از مردم در هر جنبشی کشته شدند، برایش صحبت کردم. حتی درزمان صلح، بیش از 80 میلیون نفر کشته شدند، بیشتر از کل تعداد کشته شدگان در دو جنگ جهانی.
آنگاه درباره جیانگ زمین صحبت کردم که در سال 1999 آزار و شکنجه علیه تمرینکنندگان فالون گونگ را آغاز کرد. حزب تحت حمایت جیانگ بدتر شده است و حتی برداشت اجباری اعضای بدن تمرینکنندگان زنده برای پیوند و فروش آن برای بهدست آوردن سود.
گفتم: «بنابراین افراد بسیاری به دست حزب کمونیست کشته شدند. فکر میکنید حزب چه مدت میتواند زنده بماند؟» او پاسخ داد: «شما بسیار خوب صحبت می کنید، خواهش میکنم ادامه ندهید زیرا خطرناک است.» به او گفتم کاری را که انجام میدهم تماسی مقدس است. طولی نکشید که موافقت کرد از ح.ک.چ خارج شود.
مرد دیگری به تماسم پاسخ داد و وقتی شروع به روشنگری حقیقت کردم او گفت: «من منتظر بودم این صحبتها را از خودت بشنوم!» او و دو تن دیگر از افراد خانوادهاش از حزب خارج شدند.
مردم به حقیقت آگاه میشوند
مردم بیشتر و بیشتری به حقیقت آگاه میشوند. پس از اینکه بهطور خلاصه با یک مقام مسئول دولت صحبت کردم، او از ح.ک.چ خارج شد. صدای سایر افراد را در اتاقش شنیدم و با 4 نفر از آنها نیز صحبت کردم. هر 4 تن از حزب خارج شدند. مرد پنجمی هم از راه رسید که او نیز از حزب خارج شد و شماره تماسش را به من داد که اگر بخواهم موردی را پیگیری کنم، با او تماس بگیرم.
زمانی خانمی به تماسم پاسخ داد، او از من پرسید، اگر خسته نیستم، توضیح دهم که چرا در این مسئله درگیر شدهام.
پاسخ دادم: «بله، خسته هستم. من نهتنها خسته هستم، بلکه برای تماس با شما پول نیز پرداختهام. من چیزی از شما نمیخواهم، اما وقتی فجایع رخ میدهد، میخواهم به شما امید بدهم.» او خندید و تشکر کرد. از ح.ک.چ نیز خارج شد.
مردی از من خواست برای خروج از ح.ک.چ، 500 یوآن به او بدهم.
گفتم: «خروج از حزب آخرین فرصت برای نجات مردم است که قدرت الهی اعطاء کرده است. چگونه هنوز میتوانید معامله کنید؟ آیا زندگی شما فقط 500 یوآن ارزش دارد؟» او صحبتی نکرد.
طی 2 سالی که تماس تلفنی برقرار میکردم، شینشینگم را رشد دادم و بسیاری از وابستگیهایم را مانند ترس، حسادت و ذهنیت خودنمایی را ازبین بردم. تا قبل از اینکه حزب نابود شود، هیچ چیز نمیتواند مانع برقراری تماس با مردم و دادن امید به آنها شود.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه روشنگری حقیقت