(Minghui.org) باور دارم که وقتی یک تزکیهکننده فکر بدی را در ذهنش نگه میدارد، نیروهای کهن این را بهعنوان شکافی میبینند و توهمی ایجاد میکنند، که باعث رشد وابستگیها میشود و باعث میشوند که این تمرین کننده از تزکیه خارج شود. آنها سعی میکنند باور درست یک تمرینکننده را تضعیف میکنند.
معلم بیان کردند:
«آنچه میتوانید انجام دهید این است که نیروهای کهن را نفی کنید و وجودشان را نپذیرید. واقعاً نمیتوانید این سیستم امور را که آنها برنامهریزی کردند تغییر دهید. استاد میتواند، اما نباید این کار را انجام دهم، زیرا اگر در این مرحله این کار را انجام میدادم، این نابودیِ سیستمشان همه چیز را نابود میکرد؛ تکتک چیزها نابود میشد. بنابراین سعی میکنم آنها را در بازی خودشان مغلوب کنم—روش انجام آن اینگونه است. آنها قادر نیستند چیزهای بنیادی را تحتتأثیر قرار دهند. بنابراین بهعنوان مریدان دافا فقط باید افکار درستتان را مستحکم کنید و در آنچه باید انجام دهید، بهخوبی عمل کنید. اگر بتوانید از عهدۀ این برآیید تا در همۀ این سه کار واقعاً بهخوبی عمل کنید، هیچ کسی جرأت نمیکند به شما نزدیک شود.» («آموزش فا در کنفرانس فای ۲۰۱۵کرانۀ غربی»)
«پرسش: ... به نظر میرسد که نظم و ترتیبهای نیروهای کهن در اصل خیلی واقعی نیستند. آیا این درک درست است؟
معلم: نصفش درست است، زیرا آنها را به رسمیت نمیشناسم. اما میدانستم که امور را اینطور انجام میدهند، بنابراین انتخابی جز این نداشتم که با نقشههایشان همراهی کنم و نقشههایشان را به خودشان برگردانم. وضعیت این است.» («آموزش فا طی جشن فانوس سال ۲۰۰۳ در کنفرانس فای غرب ایالات متحده»
کارمای بیماری
بیماری در نتیجه بدهیهای کارماییمان از زندگیهای متعدد گذشته است. نیروهای کهن به بهانه ازبینبردن کارما، نظم و ترتیب دادند تا این کارماها در زمان خاصی به سطح بیایند، بهطوری که بتوانند باعث مرگ و میر تمرینکنندگان دافا شوند.
برخی از تمرینکنندگان زمانی که با کارمای بیماری یا آزار و شکنجه مواجه شدند، فوت کردند. به غیر از چیزی که معلم درمورد شرایط ویژه بیان کردند، مانند آن افرادی که با نیروهای کهن قرارداد امضا کردند، اکثر این تمرینکنندگان احتمالاً آگاه نبودند که چطور نیروهای کهن باعث مرگشان شدند.
سختی مرگ و زندگی
پلیس مرا دستگیر کرد، بیش از ده ساعت تحت بازجویی بودم. در اواسط بازجویی بیهوش شدم و مانیتور نشان داد که ضربان قلبم متوقف شده است.
سپس به بازداشتگاهی منتقل شدم که از پذیرشم خودداری کرد. ازآنجاکه مسئولین در بازداشتگاه حاضر به پذیرشم نشدند، پلیس مرا درمقابل درِ ورودی بازداشتگاه رها کرد. نیمه شب بود و دچار مشکل تنفسی شده بودم.
اعتقاد داشتم که اگر نظم و ترتیب معلم به موازات اقدامات نیروهای کهن پیش برود و طرح و نقشه نیروهای کهن را علیه خودشان تغییر دهد، نتیجه نهایی توسط معلم نظم و ترتیب داده خواهد شد. تا زمانی که در مسیر معلم گام بردارم، خوب خواهم شد. بنابراین هرگز کارمای بیماری را چیزی غیر از یک توهم درنظر نگرفتم. همچنین به نفی نیروهای کهن فکر نمیکردم. با این وجود، معلم بیان کردهاند که چگونه با یک توهم برخورد کنیم. اینکه چگونه درکمان را در تزکیه خود اعمال میکنیم کاملاً به ما مربوط است.
وقتی نیمه هوشیار بودم، میتوانستم بشنوم که چه صحبتهایی گفته میشد، اما نمیتوانستم حرکت کنم. هنگامی که به بازداشتگاه منتقل شدم، میدانستم که پزشک برگه نوار قلبم را که قبلاً چاپ کرده بود، پاره کرده است. در آمبولانس، پرستار به دکتر گفت که نمیتواند فشار خونم را اندازه بگیرد. هنگامی که مرا درمقابل در ورودی بازداشتگاه رها کردند، روح اصلیام بدنم را ترک کرد و میتوانستم جسمم را روی زمین ببینم. در آن زمان، فکری به ذهنم خطور کرد:«شاید من فوت کردهام.»
سپس آنچه را که استاد بیان کردند، بهخاطر آوردم:
«اگر بتوانید مرگ و زندگی را رها کنید، یک خدا هستید؛ اگر نتوانید مرگ و زندگی را رها کنید، یک انسان هستید - تفاوت این است.» («آموزش فا در نیویورک» - از آموزش فا در ایالات متحده)
اما باور داشتم که معلم اجازه نمیدهند که تمرینکنندهای بمیرد. من فا را بهخوبی مطالعه نکرده بودم، بنابراین تمام آنچه که در آن زمان میتوانستم بهیاد بیاورم، خلاصه کلی از این فا بود. نمیتوانستم نقل قول دقیق معلم را ازبربخوانم. وقتی که به خانه رسیدم و به دنبال آن آموزههای فا گشتم، یکی از نقل قولهای استاد را یافتم:
«من از تمام سختیهای مريدانم آگاه هستم. حقيقت اين است كه من بيشتر از آنچه شما خودتان را گرامی میداريد، گرامیتان میدارم! » («آخرين وابستگی(های)تان را از بين ببريد» از نکات اصلی برای پيشرفت بيشتر ۲)
معلم با استفاده از این فا بود که مرا تشویق کردند تا از این سختی مرگ و زندگی عبور کنم.
وقتی اعمال نیروی کهن را ارزیابی کردم، متوجه شدم که آنها مرگ ناگهانی مرا برنامهریزی کرده بودند. معلم به ما آموختند که همه چیز را با نیکخواهی حل و فصل کنیم. من به نظم و ترتیباتشان فکر نکردم، و نه فرصتی برای فکر کردن به آن داشتم. فقط میدانستم که معلم قطعاً برایم نظم و ترتیب ندادهاند که در این وضعیت باشم. علاوه براین، معلم شخصی هستند که تصمیم نهایی را میگیرند. اما بسیار مهم است که تمرینکنندگان اصول فا را بهخاطر بسپارند. اگر در آن زمان نمیتوانستم زندگی و مرگ را رها کنم، مطمئناً مرده بودم.
بهیاد دارم که برخی از مأموران پلیس در حال لگد زدن به من بودند، اما ازآنجاکه بدن فیزیکیام پیش از آن بیهوش شده بود، هیچ دردی را احساس نکردم. فکر کردم: «به من بیشتر لگد بزن بهطوری که بتوانم بدهیهایم را بپردازم.» اما آنها متوقف شدند.
معلم بیان کردند:
«حتی تعداد دفعاتی که وقتی مورد آزار و شکنجه قرار میگرفتید جیغ میکشیدید و با چه تعداد ضربه مواجه میشدید، توسط آنها نظم و ترتیب داده شدند.» («آموزش فای ارائه شده در کنفرانس فای سان فرانسیسکو ۲۰۱۴»)
اگر نیروهای کهن در آن زمان مرا مجبور به پرداخت همه بدهیها و کارماهایم میکردند، و آن در واقع تمام بدهیها و کارماهایم میبود، آن قطعاً دیگر یک توهم نمیبود. هدف نیروهای کهن این بود که وقتی نمیتوانستم «آزمون»شان را پشت سربگذارم، برای جبران آن زندگی مرا بگیرند. آنها فکر میکنند که تنها زمانی که شما آزمونشان را پشت سرمیگذارید میتوانید باقی بمانید. اگر نه، فقط باید بمیرید. اما من حتی به نظم و ترتیبات نیروهای کهن فکر نمیکردم_ فقط به تعالیم فای معلم فکر میکردم. این خود نشان میدهد که نظم و ترتیبات نیروهای کهن را به رسمیت نمیشناختم.
معلم بیان کردند:
«زمانی که در طول تزکیهتان با آزمونهای سخت مواجه میشوید، مجبورید خودتان را تزکیه کنید و به خودتان نگاه کنید - آن به معنی تصدیق آزمونهای سختِ نظم و ترتیب داده شده توسط نیروهای کهن و سعی در خوب عمل کردن در بین آزمونهای سختی که آنها نظم و ترتیب دادهاند نیست؛ ما حتی وجودشان را تصدیق نمیکنیم.» («آموزش فا در کنفرانس فای شیکاگو ۲۰۰۴»)
وقتی که ما در بحبوحه تزکیه هستیم باید درک روشنی از ماهیت نیروهای کهن داشته باشیم و سپس همه چیز را بر اساس فای معلم انجام دهیم. بیایید همگی خودمان را براساس فا و بر اساس استانداردهای فا، اصلاح کنیم. این درکم از پیمودن مسیر تزکیه مریدان دافا و نفی نظم و ترتیبات نیروهای کهن است.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه سفرهای تزکیه