(Minghui.org) تمرین فالون دافا را در سال ۱۹۹۵ آغاز کردم. اخیراً رویدادی شگفت انگیز برایم رخ داد.

در محل کارم، در نزدیکی ترانسفورماتورِ کنارِ ساختمان اشکالی ایجاد شده بود. کابل موربی که تیر برق را به زمین متصل می‌کرد آسیب دیده بود. تیر با ولتاژ بالا در انتهای سیم برق قرار داشت. می‌خواستم کابل اتصال را تعمیر کنم تا از وقوع حوادث جلوگیری شود.

مقداری ابزار جمع‌آوری کردم و یکی از همکاران نیز با من به محل مورد نظر در نزدیکی ترانسفورماتور آمد. فکر کردم کابلی که شل بود دارای جریان برق نیست. هنگامی که آن را بلند کردم، جریان برقی با ولتاژ بالا به من اصابت کرد و باعث شد هشیاری‌ام را از دست بدهم.

همکارم از یک بیل برای کنارزدن کابل به طرف دیگر استفاده کرد. صدایم کرد تا متوجه شود که پاسخش را می‌دهم. چشمانم را باز کردم و متوجه شدم چه اتفاقی افتاده است. همکارم پیشنهاد کرد که با شرکت برق شعبه فرعی تماس بگیریم.

شرکت مزبور به‌محض اینکه شنید چه اتفاقی افتاده، هشت تکنسین فرستاد. وقتی مرا دیدند، بسیار متحیر شدند. به آنها گفتم که فالون دافا را تمرین می‌کنم و استاد لی (بنیانگذار) مرا از آسیب محافظت کردند.

آنها بسیار شگفت‌زده شدند و گفتند: «شما خوش‌شانس هستید که فالون دافا را تمرین می‌کنید. اگر این اتفاق برای دیگران رخ می‌داد، زندگی‌شان را از دست می‌دادند. این سیم برق ۱۰۰ هزار دارد!»

در یکی از زانوهایم دو سوراخ ایجاد شد. کف پایم کمی سوخته بود. باسنم در یک طرف تقریباً مانند یک غربال به نظر می‌رسید. همه کسانی که در اطرافم بودند خوشحال بودند و می‌گفتند: «فالون دافا شگفت‌انگیز است!»

این حادثه باعث شد کارکنان ایستگاه فرعی و بسیاری از افراد دیگر، بتوانند شگفتی‌های فالون دافا و شفقت و نیک‌خواهی استاد را شاهد باشند.