(Minghui.org) در طول چند سال گذشته شاهد پدیدهای تکراری بودهام: برخی از تمرینکنندگان نتوانستند وابستگی به منافع شخصی و پول را رها کنند که باعث شد نیروهای کهن شکافهایی پیدا کنند، آنها را بهطور نامحسوسی پایین بکشند و آنها را دچار بدبختی کنند. این تمرینکنندگان نتوانستند سه کار را انجام دهند و بهویژه در موارد بدتر، حتی تزکیه را رها کردند.
اصلاح فا به مرحله پایانی خود رسیده است و حتی تمرینکنندگان جوان میتوانند بگویند در چنین مواردی مشکل از کجا است. در نهایت نیروهای کهن از وابستگی این تمرینکنندگان استفاده کردند و آنها را از لحاظ اقتصادی تحت آزار و اذیت قرار دادند. ما باید نسبت به این شکل از آزار و شکنجه هشیار باشیم.
ریشه این وابستگی
ما در میان مردم عادی و محیطی زندگی میکنیم که منافع شخصی همیشه مقابلمان قرار دارند. ثروت یک تمرینکننده فالون گونگ میتواند گواه توان و لیاقت او باشد و اعتبار بخشیدن به فا با ثروت ممکن است به خودی خود اشتباه نباشد. برخی از تمرینکنندگان در چین صاحب شرکتهای بزرگی هستند که احتمالاً رابطه تقدیریشان این است که با آن ثروت به فا اعتبار بخشند. آنها با ارتباطاتشان در دنیای تجارت، افراد زیادی را نجات دادهاند.
سابقاً فکر میکردم: اگر پول داشتم، میتوانستم خیلی کارها را بهراحتی انجام دهم و رابطه بهتری با خانواده و دوستانم داشته باشم که به روشنگری حقیقت برایشان کمک میکرد. یک بار شنیدم تمرینکننده دیگری گفت: «من یک تمرینکننده هستم، پس باید ثروتمند باشم. باید درآمد زیادی داشته باشم تا به اطرافیانم نشان دهم یک تمرینکننده نه تنها میتواند فرد خوبی باشد، بلکه میتواند ثروتمند هم باشد.»
این موضوع برایم روشن شده که ما تمرینکنندگان نباید مسائل را به میل و اراده خودمان تغییر دهیم یا تلاش بیشازحدی را وقف کسب درآمد کنیم. باید با مسائل بهطور طبیعی برخورد کنیم. اگر بیشازحد به آن فکر کنیم، ممکن است تبدیل به وابستگی و شکافی در تزکیهمان شود. باید نسبت به کسبوکار، کسب درآمد و تزکیه با شیوهای درست و منطقی برخورد کنیم.
برخی از موارد آزار و شکنجه مالی در منطقهمان
در ذیل برخی از نمونههای آزار و شکنجه مالی که در منطقهمان اتفاق افتادهاند را ارائه میدهم.
یک تمرینکننده و شوهر معمارش صاحب یک شرکت معماری بودند. آنها پروژههای زیادی را قبول میکردند و بعد قرارداد آن کارها را با سایر شرکتها میبستند. وابستگی قوی او به منافع شخصی باعث شد شرکتشان دچار بدهی سنگینی شود. اغلب طلبکاران برای وصول طلبشان به خانه آنها میآمدند و این موضوع مانع بزرگی در تزکیهاش شد.
تمرینکننده دیگری صاحب فروشگاهی بود که یک نوع کالا را به فروش میرساند. این تمرینکننده پس از چند سال ضرر و زیانِ مداوم، تصمیم گرفت اجناس را بهصورت عمده مستقیم به مصرفکنندگان بفروشد. سایر تمرینکنندگان سعی کردند مانعش شوند، اما او گوش نکرد. او حالا به شهر دیگری نقلمکان کرده است. شنیدهایم که بهندرت فا را مطالعه میکند یا تمرینات را انجام میدهد و زمانش را صرف پیدا کردن راههایی برای کسب درآمد میکند.
تمرینکننده دیگری پول اهدایی برای اداره یک پروژۀ دافا را صرف کار خودش کرد. چون میخواست آن را فوراً بازگرداند، وارد بازار سهام شد. نهایتاً همه سرمایهاش را از دست داد و شدیداً مقروض شد. مجبور شد برای کار به شهرهای جنوبی برود، به این امید که پول بیشتری کسب کند تا بدهی و وامهایش را بپردازد.
زوج تمرینکنندهای همیشه فرزندشان را لوس میکردند و هرچه او میخواست در اختیارش قرار میدادند. در نتیجه پسرشان وامی با سود بالا گرفت و سرانجام چند میلیون یوآن بدهکار شد. این زوج زمانی متوجه این موضوع شدند که خیلی دیر شده بود. آنها مجبور شدند دو ساختمانشان را بفروشند تا بدهی را بپردازند، اما هنوز کافی نبود. حالا شوهر بهندرت تزکیه میکند. او میداند که دافا خوب است، اما نمیتواند قلبش را در تزکیه بگذارد و همسرش هم مجبور شده به سر کار بازگردد.
همگی ما افکارمان را با این زوج بهاشتراک گذاشتیم: وضعیت آنها بهخاطر آزار و شکنجه از سوی نیروهای کهن بود. ما باید در تزکیه خودمان جدی باشیم و نباید فرزندانمان را لوس کنیم. هرگاه وضعیت بدی رخ میدهد، نباید تزکیه را رها کنیم و بهجای آن باید فا را بیشتر مطالعه و وابستگیهایمان را پیدا کنیم تا ارتقاء یابیم. اگر تزکیه را رها کنیم، از نظموترتیبات نیروهای کهن پیروی میکنیم. زمانی که در بدترین وضعیت هستیم، باید به استاد فکر کنیم. با توجه به زمان محدود باقیمانده، همه باید خودمان را بهخوبی تزکیه کنیم و نسبت به انجام سه کار کوشاتر باشیم.
پس از این تبادل تجربه، این زن و شوهر توانستند منطقیتر فکر کنند.
هنوز تمرینکنندگان مشابهی در منطقهمان هستند، اما میترسند اعتبارشان را از دست دهند و نمیخواهند با همتمرینکنندگان تبادل تجربه کنند.
تجربه خودم
خانوادهام طی 10 سال گذشته تحت آزار و شکنجه مالی قرار گرفت. در آن زمان من و همسرم برای اجتناب از آزار و شکنجه مجبور شدیم خانهمان را ترک کنیم، حقوقمان متوقف شد و دخترمان در خانه تنها ماند.
روزی همسرم به خانه بازگشت. وقتی در نیمهشب بیدار شد که افکار درست بفرستد، متوجه شد که دخترمان نیست و در یادداشتی برایمان نوشته است: «مادر از آنجا که شما و پدر هیچ درآمدی ندارید، تصمیم گرفتم شغلی پیدا کنم. تا زمانی که مقداری پول بهدست نیاورم، به خانه بازنمیگردم.» همسرم بیاختیار گریه میکرد.
بعداً همسرم مرا مطلع کرد و من نیز او را به خانه بازگرداندم. فکر کردیم که چرا دخترمان بدون خداحافظی خانه را ترک کرده است. هر اتفاقی که برای تمرینکنندگان رخ میدهد، تصادفی نیست. متوجه شدیم که حتماً مطابق با حقیقت، نیکخواهی، بردباری رفتار نکردهایم. چرا همسرم تا این حد درباره این موضوع ناراحت بود؟ فهمیدیم که احساساتش نسبت به دخترمان، یک وابستگی است که تحت استفاده نیروهای کهن قرار گرفته است. فوراً تصمیم گرفتیم احساساتمان را رها کنیم و افکار درست فرستادیم. چند روز بعد دخترمان به خانه بازگشت.
ما از او توضیحی نخواستیم، اما به دنبال مشکلات در تزکیهمان گشتیم. استاد بیان کردند:
«اگر در زندگي روزمره تمام رفتار شما استاندارد يك تزكيهكننده را برآورده سازد و ذهنيت يا عقايد بشري را براي درك فا بكار نبريد، آنوقت با خردمندی و با شيوه ذهني آرام و هوشيار و مسئول بودن در برابر خود در حال درك كردن فا هستيد.» (آموزش فا در کنفرانس غرب ایالات متحده)
با اینکه این اتفاق کوچکی بود، اما اگر آن را با دافا نسنجیده بودیم، حلوفصل نتایج آن سخت میبود و میتوانست بهشدت بر تزکیهمان تأثیر بگذارد.
در مواجهه با آزار و شکنجه مالی، باید براساس اصول دافا به آن رسیدگی کنیم، نه براساس افکار و عقاید مردم عادی. باید به دنبال ریشه آن باشیم و بفهمیم چرا چنین اتفاقی رخ داده است. وقتی وابستگی را پیدا کردیم، باید آن را رها کنیم.
استاد بیان کردند:
«آنچه به شما تعلق داشته باشد، از دست نخواهد رفت، در عين حال آنچه به شما تعلق ندارد، نميتواند بهدست آورده شود. اگر آنها بهدست آورده شوند اجباراً به ديگران برگردانده خواهند شد.» (فالون گونگ)
با وجود چنین اصل جهانیای که از ما محافظت میکند، چرا هنوز اینقدر راحت تحت تأثیر قرار میگیریم؟ چرا برای بهدست آوردن پول هنوز اینقدر سخت تلاش میکنیم؟
چند فکر
بسیاری از تمرینکنندگان با وابستگی به پول و احساسات مداخلاتی را تجربه کردهاند و گاهی این مداخلات برای زمان زیادی طول کشیدهاند.
والدین همیشه بهترین را برای فرزندانشان میخواهند و برخی حتی میخواهند ارثی برای آنها به جای بگذارند، اما پول دوامی ندارد. شخص پولدارِ بدون تقوا فاجعه است؛ شخص باتقوا با سلامتی و شادمانی پاداش داده میشود.
اصول درون سه قلمرو مستقیماً در تضاد با اصول کیهان هستند. اینجا مردم به همه چیز وابسته هستند. در سه قلمرو شهرتطلبی، منافع شخصی، شادی، ثروت و جایگاه اجتماعی همگی چیزهای خوبی هستند، اما براساس اصول درست کیهان، سختیها، محنتها و مشکلات هستند که در حقیقت چیزهای خوبی هستند. موجودات الهی در سطوح بالا دوست دارند ببینند که مردم رنج و سختی را تحمل میکنند و کارمایشان به تقوا تبدیل میشود.
محیط عینی و ملموسِ اینجا بهندرت واقعی است: یک میلیونر پس از مرگ نمیتواند ثروتش را همراه خود ببرد. بنابراین یک تزکیهکننده نباید بهطور سطحی به مسائل نگاه کند. ما باید ذهنیتمان را تغییر دهیم و همه وابستگیهایمان را رها کنیم تا گم نشویم. استاد بیان کردند:
«بیشتر اینکه، مریدان دافا درحال تزکیه در این دنیای "حقیقی"هستند که سرشار از وسوسه است، بنابراین حتی مشکلتر میشود ـ و حتی مهمتر ـ که آن عقاید و تصورات را تغییر داد.» («هر چه به انتها نزدیکتر میشود باید کوشاتر باشید» از نکات اصلی برایپیشرفت بیشتر3)
وقتی وابستگیهایمان را رها میکنیم، به این معنی نیست که همه چیز را ازدست میدهیم، بلکه بیشتر کسب میکنیم. در این صحنه پایانی باید از خودمان بپرسیم: چرا به این دنیای بشری آمدیم؟ اگر نتوانیم وابستگیهایمان را رها کنیم، چطور میتوانیم همراه استاد به خانه برگردیم؟
مطالب بالا فقط درکهایم در سطح کنونیام هستند. لطفاً به هر مطلب نادرستی اشاره کنید.
در انتها مایلم مقالهام را با این سخنان استاد به پایان برسانم:
«شخص مطلقاً نمیتواند زندگی دیگران را تغییر دهد. شما حتی نمیتوانید زندگی خودتان را کنترل کنید، چهرسد به زندگی دیگران. بدون توجه به اینکه شخص چقدر سخت تلاش میکند، صرفاً مسیر هستی خود را میپیماید. شاید بهنظر برسد چیزی را با تلاش خود بهدست آوردهاید، درحالی که درواقع آن اجتنابناپذیر بوده است.» (آموزش فا در کنفرانس در اروپا)
«آیا میدانید آنها چه مقدار کارما دارند، و چگونه قرار است مسیر زندگی خود را طی کنند؟ آیا این چیزی است که شما بتوانید برای دیگران کنترل کنید؟ نمیتوانید. برخی افراد ممکن است فکر کنند: "من به آن باور ندارم. اگر پول زیادی بدست آورم و ثروتمند شوم، فرزندانم آن را به ارث میبرند."من در این مورد خیلی مطمئن نیستم. یک بلای طبیعی، یک مصیبت، یا یک آتشسوزی میتواند آن را از بین ببرد، یا ممکن است آنها در قمار یا به روشهای دیگر آن را ببازند. سخت است که بگوییم چه اتفاقی ممکن است رخ دهد. بستگی به این دارد که آیا آنها بخت و اقبال خوبی دارند یا خیر. اگر بخت و اقبال خوبی نداشته باشند، نمیتوانند چیزی به ارث ببرند. فقط در حال ارائۀ ایدهای به شما هستم. هر شخصی سرنوشت خود را دارد. اینطور نیست که هر کسی بتواند زندگی شخص دیگر را تغییر دهد. آن عملی نیست.» (آموزش فا و پاسخ به پرسشها در گوآنگجو)
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه رشد و اصلاح خود