(Minghui.org) یک تزکیه‌کننده معروف دائوئیستی به نام چن توآن (989-781 پس از میلاد) در اواخر سلسله تانگ و اوایل سلسله سونگ شمالی می‌زیست که نام محترمش [نامی که به کسی در دوره بزرگسالی‌اش داده می‌شود] تو نان بود. برخی اسم مستعار «فو یائو زی» را به او دادند. گفته شده که او می‌توانست «به‌مدت سه سال بخوابد.»

نسل‌های بعدی از روی احترام، او را «استاد بزرگ چن توآن» یا «موجود الهی خفته» نامیدند و او را یک استاد بزرگ دائوئیستی می‌دانستند.

از آنجا که او زمانی به کوه اِمی سفر کرده بود، به نام مستعار «شخص حقیقیِ اِمی» نیز معروف بود. چند امپراطور نیز عناوینی به او دادند، از جمله عنوان «آقای شی‌یی» که امپراطور تایزونگ از سلسله سونگ به او داد. عبارت «شی‌یی» از کتاب لائوذی (لائوتسه) می‌آید: «شی به معنی نگاه کردن بدون دیدن با چشم و یی به معنی گوش دادن بدون شنیدن با گوش است.» بنابراین نسل‌های بعدی نیز او را «استاد بزرگ شی‌یی» یا «چن شی‌یی» نامیدند.

چن نویسنده‌ای بود که آثار فراوانی داشت. یکی از آثار معروفش تحت عنوان شین شیانگ پیان منتقل‌کنندهاین معنا بود که «ظاهر از ذهن (قلب) نشأت می‌گیرد.» این اثر چارچوب متعارف و معمول پیشگویی را شکست و توضیح داد که شکل ظاهری صورت شخص شامل هم مهربانی و هم شرارت است، اما عامل تعیین‌کنندۀ آنچه متجلی می‌شود، بیشتر در قلب فرد است. سرنوشتِ فرد را قلبش تعیین می‌کند و رفتار شخص نیز آینۀ قلب او است. بنابراین می‌توانیم از طریق رفتار شخص، سرنوشتش را بگوییم. در حقیقت، تمام روش‌های غیب‌گویی یک قانون اجتناب‌ناپذیر را دنبال می‌کنند که خوبی و شرارت همیشه به‌موقع خود پاداش و جزا داده خواهد شد.

برای نمونه، او در شین شیانگ پیانِ چن توآن، توضیح داد که بعضی از مردم ناگهان براثر بیماری می‌میرند؛ زیرا آنها غرق شهوت می‌شوند و همه انرژی حیاتی و جوهر زندگی خود را از بین می‌برند و دلیل اینکه مردم از یک عفونت بدخیم می‌میرند، این است که بیش‌از‌حد به غذاهای چرب علاقه دارند و دچار اضافه وزن می‌شوند.

یک خط در شین شیانگ پیان پیام بسیار مهمی برایم داشت: «آیا از روی بداقبالی است که مردم براثر بیماری‌ها می‌میرند؟ به‌خاطر گناهان‌شان است، اما آنها به آسمان و زمین لعنت می‌فرستند.»

در فرهنگ‌های غربی و شرقی ما، پان گو (غول افسانه‌ای در فرهنگ چینی که زندگی خود را برای خلق جهان فدا و بدن خود را برای غنی و زیبا ساختن آن مصرف کرد) یا یهوه آسمان و زمین را خلق کرد، که به‌ترتیب- هر دوی آنها موجوداتی الهی در سطوح بالا در نظر گرفته می‌شدند. در فرهنگ سنتی چین، اصطلاح «آسمان و زمین» نه تنها به طبیعت یا قلمرو خاصی اشاره دارد؛ اصطلاحی کلی برای اشاره به همه موجودات الهی در جهان نیز است. برای نمونه، کلمه «آسمان» در زبان چینی معنای ضمنی پروردگار متعال را دارد. بنابراین اغلب می‌شنویم که مردم از «آسمان» درخواست کمک می‌کنند.

«آیا از روی بداقبالی است که مردم براثر بیماری‌ها می‌میرند؟ به‌خاطر گناهان‌شان است، اما آنها به آسمان و زمین لعنت می‌فرستند»- این خط به‌روشنی بیان می‌کند که کفر و توهین بشر به موجودات الهی دلیل ریشه‌ای بلاهای جهان‌گیر است. اینکه شخص بتواند از این فاجعه زنده بماند یا خیر، هیچ ارتباطی به سرنوشتش ندارد، بلکه به نگرشش درباره موجودات الهی و الهیات بستگی دارد.

تعداد بی‌شماری از چنین مواردی در تاریخ وجود داشته است. بارزترین نمونه‌ها چهار بلای بزرگی بود که به دنبال آزار و شکنجه مسیحیان به‌دست امپراتوری روم در تاریخ غرب رخ داد. همانطور که در زیر تعریف می‌شود، آن درسی دردناک بود.

عیسی در سال 33 پس از میلاد به مرگ محکوم شد و پونتیوس پیلاطس، والی رومی استان یهودی جودائی حکم داد که او بر صلیب آویخته شود. برخی گفته‌اند که پیلاطس عیسی را محکوم کرد، نه از روی اجبار و تعهد به پیروی از دستورات امپراطور روم، بلکه چون بیش‌ازحد ضعیف بود و تسلیم نیروهای محلی یهودی شد که با مسیحیت دشمن بودند.

آزار و شکنجه مسیحیت به‌دست امپراتوری روم با نرون، امپراتور پنجم امپراتوری روم، آغاز شد. نرون در طول سلطنتش، ولخرج و بی‌رحم بود. او مادر، چند همسر و نیز تعدادی از سناتورهایش را کشت. بنابراین «نرون خون‌آشام» لقب گرفت.

در شب 19 ژوئیه سال 64 پس از میلاد، به گفته بعضی به دستور نرون آتش‌سوزی برای سوزاندن و نابود کردن خانه‌های شخصی مردم در اطراف کاخش آغاز شد تا بتواند نقشه‌اش برای گسترش کاخش را با موفقیت به جلو پیش ببرد، اما این آتش از کنترل خارج شد و برای شش روز و هفت شب ادامه یافت. سه منطقه از 14 منطقه روم نابود و هفت ناحیه تا حدودی تخریب شد. فقط چهار ناحیه سالم باقی ماند.

پس از مدت کوتاهی شایعاتی پخش شد، مبنی بر اینکه نرون دستور آتش زدن شهر را صادر کرد. نرون برای سرپوش گذاشتن بر مشارکت خود، مسیحیان را به‌خاطر این فاجعه سرزنش و دستور دستگیری آنها را صادر کرد. او برای آرام کردن توده مردم، قربانیان را شکنجه کرد، آنها را به صلیب آویخت، به‌عنوان غذا به شیرها داد، به تیرها میخ کرد و به‌عنوان شمع‌های انسانی سوزاند. خشونت و رفتار وحشیانه نرون تاریک‌ترین فصل از امپراطوری روم باستان را گشود؛ آزار و شکنجه مسیحیان چند صد سال طول کشید.

تحت حکومت نرون، بسیاری از شهروندان رومی این دروغ‌ها درباره مسیحیان را باور کردند. به‌تدریج قلب‌شان مملو از نفرت درباره عیسی و مسیحیان شد.

درست همانطور که چن توآن در شین شیانگ پیان توضیح داد، بی‌احترامی و طرد کردن عیسی و مریدانش از سوی مردمِ روم منجر به بلای همه‌گیر سال بعد شد. در سال 65 پس از میلاد، تعداد زیادی از مردم از تمام اقشار جامعه طی یک بلای مرگبار جان خود را ازدست دادند. سه سال بعد، در سال 68 پس از میلاد، شورشی در رم آغاز شد. نرون خودکشی کرد و در نهایت آنچه سزاوارش بود را دریافت کرد.

نرون احتمالاً غرق در شرم و ننگ مُرد، اما نسل‌های بعدیِ امپراطوران روم هنوز بر آن بودند که مسیحیان را تحت آزار و شکنجه قرار دهند. مردم روم که فریب دروغ‌های حاکمان‌شان را خورده بودند نیز به دشمنی با مسیحیت ادامه دادند. به این ترتیب، در سال‌های بعد چند بلای دیگر را هم تجربه کردند.

دومین بلای بزرگ در طول حاکمیت اوریول (که به‌صورت آورلیوس نیز ترجمه شده است، 161تا 180 پس از میلاد) رخ داد. آن به «بلای آنتونی» نیز معروف شد.

پس از آنکه اوریول در سال 161 پس از میلاد بر تخت سلطنت نشست، موضع خصمانه‌ای را نسبت به باور مسیحیت برگزید و دورِ دیگری از آزار و شکنجه را آغاز کرد که طی آن بسیاری از مسیحیان شکنجه و کشته شدند.

حوالی این زمان، طاعون از میان مقامات ارتش در مرز شرقی امپراطوری آغاز شد و پس از دو سال به روم و بسیاری از مناطق دیگر گسترش یافت. تعداد بی‌شماری از مردم براثر این طاعون جان باختند؛ شهرها و مناطق روستایی ویران و خالی از سکنه شدند.

فقط در سال‌های 166 تا 167 تعداد بیشتری از مردم براثر طاعون مردند تا اینکه براثر جنگ درحال وقوع بمیرند. شهر روم هر روز 2هزار نفر را از دست می‌داد، از جمله بسیاری از اشراف را. این طاعون به آسیای صغیر، مصر، یونان و سایر نقاط نیز گسترش یافت و درکل باعث مرگ تعداد بی‌شماری از مردم شد. امپراطور اوریول نیز براثر این طاعون درگذشت.

سومین بلای بزرگ در نوشته‌های مورخ زوسیموس ثبت شده است. آن در سال 250 پس از میلاد شروع شد و 20 سال طول کشید، و در مقایسه با دو بلای دیگر باعث ویرانی بیشتری شد. ازآنجا که بیشاپ سیپریان (258-200 پس از میلاد) شاهد این بلا بود و آن را در مجموعه‌ای از گزارش‌ها شرح داد، آن بلای سیپریان نام گرفت.

درست مانند قبل، این بلا پس از آزار و شکنجه مسیحیان رخ داد. امپراطور وقت، دسیوس دستور داد که مسیحیان باید باور خود را تا تاریخ مشخصی رها کنند. اگر از رها کردن باور خود خودداری می‌کردند، محاکمه می‌شدند، اموال‌شان مصادره می‌شد و یا به بردگی گرفته یا اعدام می‌شدند. تعداد زیادی از محراب‌ها نابود شدند. سومین بلای بزرگ در همان سال رخ داد.

طی آن طاعون برای مدت چند هفته، هر روز حدود ۵ هزار نفر جان خود را از دست می‌دادند. مردم در نوشته‌های خود ابراز درماندگی می‌کردند:

«این بیماری همه‌گیر ناگهانی مانند گلوله‌ای ناگهان به ما برخورد کرد. این واقعاً... وحشتناک‌تر از هر چیزی در تاریخ است.»

«جمعیت بشر به‌طور قابل توجهی کاهش می‌یابد و جهان به سوی نابودی پیش می‌رود!»

«مردم نمی‌توانند بگویند که چرا موجودات الهی چنین بلای بزرگی را بر آنها نازل کرده‌اند و فقط سرشان را تکان می‌دهند و آه می‌کشند.»

حاکمان دوباره شایعاتی را پخش کردند: «این مسیحیان بودند که خدایان روم را تحقیر و آنها را عصبانی کردند و این سبب شیوع این طاعون شد.» یک بار دیگر تعداد بی‌شماری از مسیحیان براثر آزار و شکنجه جان باختند. طاعون حتی گسترده‌تر و وحشتناک‌تر شد.

در سال 270 پس از میلاد، امپراطور کلاودیوس (268 تا 270 پس از میلاد) براثر طاعون جان باخت. او نیز از عاملان آزار و شکنجه مسیحیان بود.

بلای بزرگ چهارم در تاریخ کلیسای اوسبیوس (260 تا 340 پس از میلاد) ثبت شد. امپراطوری روم قبلاً تقسیم شده بود و هم‌زمان شش امپراطوری وجود داشت. یکی از امپراطورهایی که در شرق حاکم بود، ماکسیمینوس دازا (305 تا 313 پس از میلاد) بود.

او آزار و شکنجه‌ای را در قلمروی خود آغاز کرد که بلافاصله طاعون وحشتناکی را به دنبال داشت. اوسبیوس ثبت کرد: «کتاب‌های ثبت‌نام که زمانی پر از اسامی بودند، حالا دوباره اسامی‌شان حذف شده‌اند. نبود جیره غذایی و طاعون شدید تقریباً همه مردم را ازبین برده است. ... اجساد [برهنه] همه جا دیده می‌شدند و برای روزها نمی‌توانستند دفن شوند و گاهی طعمه سگ‌ها می‌شدند. چنین صحنه غم‌انگیزی بود! ماکسیمینوس دازا در نبردی برای قدرت درگذشت.»

امپراطوری روم باستان علاوه بر بلاهای بزرگی که در بالا به آنها اشاره شد، همانطور که به آزار و شکنجه مسیحیان ادامه می‌داد، چند بلای کوچک‌تر را نیز تجربه کرد. این شیوع مکرر طاعون ویرانگر بود. وقتی یک طاعون شیوع می‌یافت، «شخص [در] روم نمی‌تواند هیچ نشانه‌ای ببیند دال بر اینکه هوا با طاعون آلوده شده است، اما خانه‌ها پر از اجساد و خیابان‌ها پر از مراسم تشییع جنازه هستند. مردم از هر جنسیت و هر سنی- هیچ تضمینی وجود ندارد که آلوده نشوند؛ برده‌ها و مردان آزاد به‌طور یکسان بر زمین می‌افتادند و بلافاصله می‌مردند. همسران و فرزندان گریان‌شان در همان آتش حاصل از هیزمِ مراسم تشییع آنها سوزانده و خاکستر می‌شدند.»

مردم چنان وحشت‌زده بودند که «وقتی شیوع طاعون شروع می‌شد، افراد مبتلا به طاعون را از خانه‌ها به بیرون پرت می‌کردند. حتی اگر آنها از خویشاوندان‌شان بودند، ترک‌شان می‌کردند. آنها را درحالی که هنوز زنده بودند، کنار جاده‌ها می‌انداختند. این بدن‌های دفن‌نشده مانند لجنی کثیف پیش چشم‌‌شان بودند.»

این شیوع مکرر طاعون سرنوشت امپراطوری روم را نیز تغییر داد. تعدادی از امپراطورها براثر طاعون جان باختند، تلاش‌های‌شان برای گسترش و تثبیت قلمرو امپراطوری‌شان هدر رفت. امپراطوری قدرتمند رومِ باستان به‌تدریج تنزل یافت، تقسیم و در نهایت ناپدید شد.

امپراطوری روم باستان باور مسیحیان را تحت آزار و شکنجه قرار داد و با هر دور از آزار و شکنجه، طاعون ویرانگری ظاهر شد. این واقعیت‌های تاریخی شاهدی هستند بر آنچه چن توآن در نوشته‌هایش اظهار کرد- آن قطعاً تهدیدی جعلی نیست، بلکه حقیقتی تاریخی است که او از طریق تزکیه آموخت.

مایلم آنچه استاد بزرگ چن توآن گفت را به مردم یادآوری کنم، زیرا امروزه بشریت در لحظه‌ای بحرانی برای سرنوشت آینده خود به سر می‌برد.

ما حالا در دوره‌ای‌ هستیم که بودیسم به‌عنوان «دوره پایان دارما» به آن اشاره می‌کند. آن در واقع مرحله نهایی این دوره، لحظه‌ای حیاتی، است که در آن جهان قدیم با جهان جدید جایگزین می‌شود.

فالون دافا یا همان فالون گونگ یک تمرین تزکیه است که به‌طور گسترده‌ای در سراسر جهان تمرین می‌شود. آن یک تمرین تزکیه سطح بالا است. به‌طور ساده، فالون دافا مجموعه‌ای از اصول جهانی است و انتشار فالون دافا در این لحظه بحرانی به‌خاطر نجات مردم است. نگرش مردم نسبت به دافا تعیین می‌کند که آیا آنها آینده‌ای خواهند داشت یا خیر و اینکه آیا می‌توانند طی تغییرات بسیار بزرگ کیهان حفظ و نگه داشته شوند یا خیر.

در این لحظه حیاتی تاریخ، حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) تصمیم گرفت فالون گونگ را تحت آزار و شکنجه قرار دهد، درحالی که همان اشتباهات رومیان باستان را تکرار کرد. در ژوئیه 1999، حزب کمونیست چین تحت رهبری جیانگ زمین، آزار و شکنجه وسیع فالون گونگ را آغاز کرد و طی آن به‌طور نظام‌مندی به فالون گونگ افتراء زد و با دروغ‌هایی روشن و آشکار آن را بدنام کرد. آنها خودسوزی در میدان تیان‌آن‌من را صحنه‌سازی کردند تا فالون گونگ را بدنام کنند و انزجار نسبت به این تمرین را میان مردم برانگیزانند. این نقشه مانند همان آتش بزرگ روم بود که نرون از آن علیه مسیحیان استفاده کرد.

حزب کمونیست چین در پی آزار و شکنجه فالون گونگ سه سیاست را به اجرا درآورد: اعتبار آنها را ازبین ببرید، ازنظر مالی آنها را ورشکسته کنید و از نظر جسمی نابودشان کنید. بیش از صد روش شکنجه روی تمرین‌کنندگان فالون گونگ استفاده می‌شد و هنوز مورد استفاده قرار می‌گیرد.

در یک دوره، حزب کمونیست چین یک‌چهارم بودجه ملی خود را صرف آزار و شکنجه فالون گونگ کرد. آنها از کل دستگاه تبلیغاتی دولت و نیروهای مسلح برای آزار و شکنجه فالون گونگ استفاده کردند. تعداد زیادی از تمرین‌کنندگان فالون گونگ نیز قربانی برداشت اجباری اعضای بدن شدند. اعضای بدن‌شان در حالی که هنوز زنده بودند، برداشته شد، بدن‌های‌شان نابود شد یا به‌منظور کسب سود برای تهیه نمونه‌های کالبدشناسی به فروش رسید. افرادی که برای عدالت ایستادگی و از آن دفاع می‌کنند، این جنایت را «شکلی از شرارت که تاکنون در این سیاره دیده نشده بود» خواندند.

هیچ چیزی نمی‌تواند از آسمان و زمین پنهان شود. بنابراین اینکه در برابر چنین قساوت‌های بی‌سابقه‌ای چه موضعی را برمی‌گزینیم، بسیار مهم است. گفته می‌شود: «یک خانواده که کارهای خوب انجام می‌دهد، ناگزیر پیشرفت خواهد کرد، در حالی که فردی که کارهای بد انجام می‌دهد، قطعاً عواقب اعمالش گریبانگیرش خواهد شد.» نگرش‌های مختلف نتایج متفاوتی را به دنبال خواهند داشت.

مردم در روم باستان دروغ‌های افتراءآمیز درباره مسیحیان را باور کردند و قلب‌شان مملو از نفرت و افکار شیطانی درباره عیسی و مسیحیان شد. رفتار آنها خشم آسمان را برانگیخت و منجر به مجموعه‌ای از طاعون‌های ویرانگر شد.

امروزه اگر مردم همچنان فریبِ دروغ‌های ح.ک.چ را بخورند، اگر با آزار و شکنجه فالون گونگ موافق باشند و این فای بزرگ را نپذیرند، واقعاً با خطر نابودی- نه فقط از لحاظ جسمی بلکه همچنین از لحاظ زندگی ابدی‌شان- در دوره گذار کیهان مواجه خواهند شد.

چرا تمرین‌کنندگان فالون گونگ همچنان حقایق را برای مردم روشن می‌کنند؟ دلیلش این است که دروغ‌های حزب کمونیست چین برای اهریمنی جلوه دادن فالون گونگ ذهن موجودات ذی‌شعور بی‌شماری را مسموم کرده است که با خطر واقعی انهدام و نابودی زندگی‌شان مواجه هستند. هدف نهایی حزب کمونیست این است که اساساً بشر را نابود کند. آن این کار را نه فقط از طریق مرگ جسمی انجام می‌دهد، بلکه هدفش این است که همۀ بشریت را در جنایات علیه فای بزرگ همدست و درگیر و در نهایت آنها را نابود کند.

تمرین‌کنندگان فالون گونگ امیدوارند مردم سراسر جهان بتوانند از واقعیت‌ها آگاه شوند و به ماهیت دروغ‌های ح.ک.چ پی ببرند تا بتوانند از این رنج و محنت‌ها نجات یابند، همراستا با ویژگی‌های جهان- حقیقت، نیک‌خواهی و بردباری- و حقیقتاً افرادی خوب با آینده‌ای شاد و روشن شوند. فالون گونگ مردم را راهنمایی می‌کند که به خود حقیقی‌شان و متعاقباً به جهان‌های آسمانی خود بازگردند. به عبارت دیگر، فالون گونگ راهی را برای نجات اساسی مردم ارزانی می‌دارد.

حزب کمونیست طی بیش از صد سال گذشته مرتکب جنایات غیرقابل بخشش فراوانی شده است و باید قطعاً برای آن پاسخگو باشد.

در ژوئن 2002، سنگ بسیار بزرگی که 500 سال پیش شکسته شده بود، در شهرستان ژانگبو، بخش پینگتانگ، حوزه چیاننان، استان گوئیژو پیدا شد. در مقطع عرضی این سنگ شش کلمه چینی دیده می‌شد: «حزب کمونیست چین نابود می‌شود.» دانشمندان برای تحقیق به آنجا رفتند و به این نتیجه رسیدند که این کلمات کاملاً طبیعی هستند و 270 میلیون سال قبل شکل گرفته‌اند. آیا این یکی از تجلیات اراده آسمان در دنیای بشری نیست؟

متأسفانه تعداد زیادی از مردم فریب خورده‌اند یا مجبور شده‌اند به ح.ک.چ و سازمان‌های جوانان آن ملحق شوند. وقتی آنها به این سازمان‌ها پیوستند، متعهد شدند که جان خود را برای ح.ک.چ بدهند. بنابراین اگر از آن کناره‌گیری نکنند، وقتی آسمان این روح شیطانی را نابود می‌کند، همراه آن نابود خواهند شد.

در این لحظه بحرانی، تمرین‌کنندگان فالون گونگ با به خطر انداختن زندگی خود به‌منظور روشنگری حقیقت برای مردم قدم پیش گذاشته‌اند و به آنها می‌گویند که فالون دافا خوب است و آنها را تشویق می‌کنند از سازمان‌های ح.ک.چ خارج شوند تا به این ترتیب دست به انتخاب درستی بزنند و نجات یابند. تمرین‌کنندگان فالون گونگ در روشنگری حقیقت هیچ گونه هدف سیاسی ندارند. فقط می‌خواهند به مردم کمک کنند تا با ح.ک.چ شیطانی قطع ارتباط کنند و بتوانند نجات یابند.

بعضی از مردم به این نکته اشاره کرده‌اند که در دوره روم باستان، هر بار که آزار و شکنجه‌ای آغاز می‌شد، پس از مدت کوتاهی طاعون مرگباری شیوع می‌یافت. چرا حتی اگرچه حزب کمونیست چین برای سال‌های بسیار زیادی فالون گونگ را تحت آزار و شکنجه قرار داده است، هیچ گونه بیماری همه‌گیر وجود نداشته است؟

در حقیقت، برای آسمان بسیار آسان است که حزب کمونیست چین و آن عاملان آزار و شکنجه را با یک بیماری همه‌گیر نابود کند. سارس در سال 2003 تقریباً مانند یک هشدار بود، اما هنوز هم افراد بسیار زیادی وجود دارند که فریب دروغ‌های ح.ک.چ را خورده‌اند، هنوز باید از سازمان‌های ح.ک.چ خارج شوند و هنوز به افکار واهی و پوچ خود درباره ح.ک.چ چسبیده‌اند. آسمان مهربان است و بارها و بارها به مردم فرصت‌هایی داده است تا به حقیقت فالون گونگ آگاه و از ح.ک.چ خارج شوند.

اینکه آسمان ح.ک.چ را نابود خواهد کرد، مسئله‌ای اجتناب‌ناپذیر است، اما از آنجا که مسئله فالون گونگ یکی از مسائلی است که از اهمیت بسیار زیادی برخوردار و به سرنوشت تعداد بی‌شماری از موجودات ذی‌شعور مرتبط است، پروردگار مهربان دوباره و دوباره این محدوده زمانی را طولانی کرده‌اند و شروع این فاجعه و بلای همه‌گیر را به‌تعویق انداخته‌اند.

برخی ممکن است فکر کنند: «پیشگویان درباره طول عمرم، فرصت‌هایم برای بخت و اقبال خوب و شادی به من گفته‌اند و اینکه زندگی ایمن و در صلح و آرامشی خواهم داشت.»

واقعیت این است که بدون توجه به اینکه یک پیشگو ممکن است چقدر خوب و ماهر باشد، فقط می‌تواند چیزهایی را براساس زندگی گذشته فرد بگوید. وقتی بیماری همه‌گیری شیوع یابد، آن خوش‌اقبالیِ گذشته شما را به‌رسمیت نمی‌شناسد، بلکه فقط براساس نگرش مردم درباره موجودات الهی در آسمان و نگرش‌شان درباره فای بزرگ، آنها را قضاوت می‌کند. اگر فرد واقعاً معتقد باشد که فالون دافا خوب است و با ح.ک.چ قطع ارتباط کند، مورد محافظت قرار خواهد گرفت. در غیر این صورت، ممکن است با خطر نابودی مواجه شود.

امیدوارم مردم دنیا بتوانند از واقعیت‌ها آگاه شوند و دست به انتخاب درستی بزنند. امیدوارم به خوبی فالون دافا باور بیاورند و از حزب کمونیست چین خارج شوند تا همگی آینده روشنی داشته باشند. این مهم‌ترین و خالصانه‌ترین آرزوی همه تمرین‌کنندگان فالون گونگ است!

منابع:
شین شیانگ پیان، چن توآن
وقایع سالیانه، کرنلیوس تاسیتوس
زندگی زناشویی در روم باستان، اُتو کیفر (آلمان)
تاریخچه مختصری از مسیحیت، جی‌اِف مور