(Minghui.org) وقتی خردسال بودم با پدر و مادرم فالون دافا را تمرین میکردم اما پس از شروع آزار و شکنجه در سال 1999 تمرین را متوقف کردم.
با اینکه در سال 2018 مجدداً تمرین را شروع کردم، اما کوشا نبودهام. وابستگی به راحتی دارم. صبحها بیدار شدن از خواب برایم بسیار مشکل است و شبها وقتی کتابهای دافا را میخوانم خوابآلوده میشوم.
چند روز پیش رؤیایی دیدم که آن را بهوضوح به خاطر میآورم.
تابستان بود و من و مادرم در حیاط در حال استراحت بودیم. با هم صحبت میکردیم که برای رفع عطشمان هنداونهای بخوریم.
وقتی هندوانه را قاچ کردم؛ ترسیدم. بهجای یک میوۀ قرمز آبدار، داخلش پر از حشرات سیاهی مانند مورچه بود که پاهای بسیاری داشتند. آنها از هندوانه بیرون خزیدند و روی پاها و شکمم رفتند. از ترس از خواب بیدار شدم.
نصفه شب بود. بلند شدم و نشستم و نمیتوانستم بخوابم. افکار درست فرستادم و نمیدانستم که چرا چنین رؤیای وحشتناکی داشتم.
فکر کردم که احتمالاً استاد، بنیانگذار فالون دافا، موردی را به من تذکر میدهند بنابراین به درون نگاه کردم.
فهمیدم که بسیار تنبل هستم. دوست دارم شوهای تلویزیونی را تماشا کنم و در شبکههای اجتماعی و صفحات گفتگوی آنلاین وقتگذرانی میکردم. به ندرت افکار درست میفرستادم، تمرینها را اغلب اوقات انجام نمیدادم و مواظب حفظ شینشینگم نبودم.
به این درک رسیدم که آن حشرات سیاه مواد فاسدی بودند که در میدان بعدیام جمع شده بودند. اگر آنها را پاکسازی و خودم را اصلاح نمیکردم، تبعات آن خطرناک میبود. قبلاً در رؤیا میدیدم که به ارتفاع چند طبقۀ ساختمان پرواز میکنم یا در هوا شناور میشوم. اما اکنون به جای آن رؤیای این حشرات را دیدم که بسیار هولناک و بازتابی از وضعیت تزکیهام بود.
امیدوارم که تجربهام به تمرینکنندگان یادآوری کند که صرفنظر از اینکه چقدر مشغول هستند، به فرستادن افکار درست توجه کنند. بیایید سه کاری که از ما انتظار میرود را بهخوبی انجام دهیم.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه رشد و اصلاح خود