(Minghui.org) بیش از 20 سال پیش، تمرین فالون دافا را در سال 1996 شروع کردم، و از آن زمان سعی کرده‌ام تغییر کرده و فرد بهتری شوم و از سلامتی برخوردار شده‌ام. به‌طور پیوسته در اصول حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری جذب شده‌ام. اگرچه 82 سال دارم، بسیار پر انرژی هستم.

بیشتر با تمرین‌کنندگان در حومه شهر تعامل دارم. یک موتورسیکلت سوار می‌شوم و هر روز به راه دور سفر می‌کنم اما هرگز احساس خستگی نمی‌کنم.

یک روز برفی، نوه‌ام از شهر با من تماس گرفت و از من خواست که به‌دنبالش بروم. علی‌رغم سوءتفاهمات یکی از اعضای خانواده، تصمیم گرفتم که به دنبالش بروم و بدون هیچ مشکلی به خانه برگشتم. همسرم دامادمان را سرزش کرد. او احساس می‌کرد که ازآنجاکه دامادمان جوانتر است، و من 82 ساله هستم، او باید دنبال نوه‌مان برود. من به او گفتم که موضوع مهمی نیست، به ویژه از اینکه دامادمان مانند یک فرد سالخورده با من رفتار نمی‌کرد، راضی بودم.

در واقع، سلامتی‌ام برکتی است که از تزکیه در دافا کسب کردم. می‌توانم در پروژه‌های دافا شرکت داشته باشم و هر کاری را که یک تزکیه‌کننده دافا باید انجام دهد، انجام می‌دهم.

دافا می‌بایست خوب باشد چراکه یک فرد 80 ساله مانند فردی 60 ساله به‌نظر می‌رسد

دو سال پیش به خانه‌ای قدیمی رفتم تا دوستانم را ببینم. در راه آنجا با زوجی میانسال ملاقات کردم، سعی کردم آنها را ترغیب کنم که از حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) خارج شوند. آن آقا از من پرسید که آیا فالون دافا تمرین می‌کنم و اینکه چند سال دارم.

گفتم: «فالون دافا یک روش تزکیه برای بهبود بدن و ذهن است. وقتی حقیقتاً تزکیه کنی، جوان‌تر خواهی شد. به همین دلیل است که خیلی جوان‌تر از سنم به‌نظر می‌رسم.

او پاسخ داد: «من یکی از اعضای حزب کمونیست چین هستم از حزب خارج خواهم شد!» سپس از همسرش خواست که از حزب خارج شود و او نیز این کار را انجام داد.

آن مرد زیرلب گفت: «فردی 80 ساله مانند 60 ساله‌ها به‌نظر می‌رسد. فالون دافا مطمئناً خوب است!»

امید برای خارج شدن مردم از ح.ک.چ

دو سال پیش دخترم را در شهر دیدم. با گروهی از افراد مسن مواجه شدم که کارت بازی می‌کردند، بنابراین اتومبیل خود را پارک کردم و به سمت آنها رفتم. آنها پرسیدند قصد دارم کجا بروم، و گفتم که می‌خواهم به دیدن دخترم بروم. یکی از آنها سنم را پرسید و به او گفتم که من 80 ساله هستم.

آن خانم سالخورده از من خواست که راز جوانی‌ و تناسب اندامم را به‌اشتراک بگذارم. گفتم «راز من تمرین فالون دافا است».

آنها برایشان سؤال بود که چگونه است حزب کمونیست چین مانع تمرین من نمی‌شود و مرا دستگیر نکرده‌اند. برخی نیز اظهار کردند که فالون دافا علیه حزب است.

از گفته‌های آنها ناراحت شدم. می‌دانم که مردم فریب خورده‌اند و دیگر نمی‌توانند تشخیص دهند که چه چیزی خوب و چه چیزی بد است.

به آنها گفتم: «در واقع اینکه حزب اجازه نمی‌دهد مردم فالون دافا را تمرین کنند، نشان می‌دهد که چقدر اهریمنی است.»

ادامه دادم: «خودسوزی در میدان تیان‌آن‌من توسط نوکران رهبران حزب صورت گرفت. یک ترفند رایج ح.ک.چ، استفاده از فریب به‌منظور برانگیختن نفرت در مردم است. این حادثه افراد بی‌شماری را فریب داد و نفرت علیه فالون دافا را در میان مردم به‌وجود آورد. آیا شما به آنچه که حزب به شما می‌گوید باور دارید؟ مردم باید بتوانند خودشان درست را از اشتباه و خوب را از بد تشخیص دهند. شما نباید به حزب شیطانی گوش دهید و آن را کورکورانه دنبال کنید.»

«اگر در سمت حزب بایستید، به خودتان آسیب می‌رسانید. مگر نشنیده‌اید که خوبی پاداش داده خواهد شد و کسانی که بد هستند مجازات خواهند شد؟ این یک اصل است آیا شما دیده‌اید که سیاستمدارانی مانند بو شیلای و ژو یونگ‌کانگ و غیره همگی زندانی شده‌اند؟ شما باید بین خیر و شر انتخاب کنید.»

هنوز هم یکی از این افراد سالخورده را ملاقات می‌کنم و اغلب شنیده‌ام که به دیگران می‌گوید که من دافا را تمرین می‌کنم و 80 ساله هستم. لحنش مهربانانه بود. احساس کردم که به سلامتی‌ام غبطه می‌خورد.

سپس با تمرین‌کننده‌ای به خانه دخترم رفتم که حقیقت را برای فرد مسنی در آنجا توضیح دهم. آن تمرین‌کننده گفت که حزب یک روز سقوط خواهد کرد، و اگر از آن خارج شود، گرفتار آن نخواهد شد. آن شخص بیان کرد که قبلاً درباره این موضوع شنیده و آماده است تا از حزب کمونیست چین خارج شود. ما کتابی تحت عنوان «هدف نهایی کمونیسم» را به او دادیم.

هنگامی که دوباره ملاقات کردیم، شنیدم که او به همسایگان خود می‌گوید: «فالون دافا واقعاً خیلی خوب است.»  او به من گفت: «کتابی که به من دادی بسیار عالی است». همسایگانش نیز از او نسخه‌ای از این کتاب را درخواست کرده‌اند. او گفت: «یک فرد 80 ساله هنوز می‌تواند رانندگی کند. شما خیلی خوب به‌نظر می‌رسی. فالون دافا فوق العاده است!»

مردم عادی باید نیکخواهی ما را احساس کنند

در راه دیدار با هم‌تمرین‌کننده‌ای، یک مرد میانسال برایم دست تکان داد. ماشین را متوقف کردم و او به من گفت که لاستیک چرخش صاف شده است و باید با طناب کشیده شود. او پیشنهاد کرد که هزینه‌اش را به من بپردازد، اما به او گفتم که بدون هزینه به او کمک خواهم کرد.

حقیقت درباره دافا و خروج از ح.ک.چ و سازمان‌های جوانان وابسته‌اش را روشن کردم. او به من گفت که در مدرسه ابتدایی دستمال‌گردن قرمز پیشاهنگان جوان حزب را پوشیده است، اما آن را فراموش کرده بود. به او گفتم که همچنین قسم خورده است که زندگی خود را وقف خدمت به حزب کند. توضیح دادم که اگر به این عهد متعهد باقی بماند، در زمانی که دیگر حزب در قدرت نیست، در ظلم‌هایی که توسط ح.ک.چ انجام شده است، شریک می‌شود. او موافقت کرد که از حزب خارج شود.

سپس همسرش یک تایر ماشین آورد. از او خواستم که حزب را ترک کند و بعد از اینکه شوهرش به او گفت: «همین حالا ترک کن.  این مرد فالون دافا را تمرین می‌کند و 82 سال دارد. او چنین بدن سالمی دارد! آیا فالون دافا فوق‌العاده نیست؟» همسرش نیز از حزب خارج شد.

قبل از پایان مقاله‌ام می‌خواهم بگویم که ما تمرین‌کنندگان باید شفقت و شایستگی خود را نشان دهیم تا مردم عادی احساس کنند که ما با دیگران متفاوتیم.