(Minghui.org) در سال ۱۹۹۶، تمرین فالون دافا را شروع کردم. ازآنجاکه فکر می‌کردم می‌تواند بیماری‌هایم را درمان کند، می‌خواستم آن را تمرین کنم و در آن زمان مشکلات زیادی داشتم مانند برونشیت مزمن، آلرژی و بیماری‌های قلبی، اما اینها فقط چند نمونه از بیماری‌هایم بود.

زندگی‌ام آکنده از درد و رنج بود. نه تنها وضعیت سلامتی‌ام وخیم بود، بلكه شوهرم بسیار بددهنی می‌كرد و اغلب من و فرزندمان را کتک می‌زد. اعتقاد داشتم که مسبب تمام درد و رنج‌هایم شوهرم است.

یک روز عصر هنگامی که بعد از ناهار به پیاده‌روی رفتم، عمه‌ام را دیدم که می‌خواست برای انجام تمرینات فالون دافا به محل تمرین برود. وقتی از او پرسیدم که آیا این تمرین می‌تواند بیماری قلبی‌ام را بهبود بخشد، پاسخ داد: «این تمرین می‌تواند هر نوع بیماری را درمان کند.»

روز بعد محل تمرین را پیدا کردم و تمرینات را یاد گرفتم. هنوز نمی‌دانستم که تزکیه چیست و فقط به‌خاطر درمان بیماری و حفظ سلامتی آنجا بودم. هرگز نمی‌توانستم تصور کنم که پس از انجام تمرین چه تغییرات عظیمی در من رخ خواهد داد.

به‌عنوان مثال، در گذشته زمانی که از پله‌های آپارتمان‌مان بالا می‌رفتم، مجبور می‌شدم نرده‌های حفاظ را نگه دارم. وقتی به طبقه خودمان می‌رسیدم، به سختی می‌توانستم نفس بکشم به‌طوری که مجبور می‌شدم برای استراحت دراز بکشم. اما پس از آغاز تمرینات فالون دافا، طولی نکشید که بدنم مثل هوا احساس سبکی می‌کرد. همچنین از زمانی که شروع به تمرین کردم، حتی یک قرص یا داروهای مکمل مصرف نکرده‌ام. حدوداً ۵۵ ساله هستم و می‌توانم بدون اینکه از نفس بیفتم یک کیسه آرد ۲۰ کیلویی را به طبقه هفتم ببرم.

خلق و خویم نیز بهبود یافته است. پس از آنکه سعی کردم براساس اصول حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خودم را اداره کنم، اگر با هر گونه اختلافی مواجه ‌شوم، به‌جای آنکه دیگران را سرزنش کنم، به درونم نگاه می‌کنم. کم‌کم اعضای خانواده‌ام نیز تغییر کردند و نسبت به یکدیگر رفتاری حاکی از محبت و دوستی دارند. همکاران همسرم به او می‌گویند که بسیار خوش‌شانس است که همسری مثل من دارد.

پسرم تغییر کرد

شوهرم و من اغلب با هم در جدال بودیم و این رفتار ما روی پسرمان تأثیر بسیاری گذاشت. او خصوصیات اخلاقی بدی را در خودش رشد داد و در مدرسه به‌خوبی عمل نمی‌کرد. بعد از اینکه شروع به تمرین فالون دافا کردم، کتاب جوآن فالون را برایش خواندم و به او کمک کردم تا براساس اصول حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری دافا رفتار کند. اخلاقش به‌تدریج تغییر کرد و نسبت به بزرگسالان احترام قائل می‌شد. در انجام کارهای مدرسه‌اش پیشرفت کرد و به فردی بسیار مهربان تبدیل شد. او بعدها در یکی از بهترین دبیرستان‌ها در منطقه ما پذیرفته شد.

وقتی از کالج فارغ‌التحصیل شد، تمام همکلاسی‌هایش درحال تلاشی سخت بودند تا برای تحصیلات تکمیلی پذیرش بگیرند. درست در آن زمان بود که آزار و شکنجه فالون دافا به دست دیکتاتور سابق چین، جیانگ زمین آغاز شد. من به‌طور غیرقانونی دستگیر شدم، و پسرم برای آزادی‌ام به‌شدت تلاش می‌کرد، که به این معنی بود که زمان زیادی نداشت تا برای تحصیلات تکمیلی پذیرش بگیرد. اما، همچنان در یک مدرسه عالی با امکانات کامل از جمله اتاق و غذا، پذیرفته شد.

وقتی از کالج فارغ التحصیل شد نرخ بیکاری بسیار بالا بود. اما از سوی بسیاری از شرکت‌هایی که به آنها تقاضای کار داده بود، پذیرفته شد. دو سال بعد تحصیلات دکترایش را آغاز کرد. همه خانواده و دوستان‌ او را به‌عنوان یک الگو در نظر می‌گرفتند. پسر عموی کوچکش از او پرسیده بود که چگونه در مدرسه به‌خوبی کار کند. او پاسخ داد: «هنگامی که بدانی چگونه فرد خوبی باشی، هر چیز دیگر ساده می‌شود.»

ناپدید‌شدن سرطان کبد

شوهرم درخصوص وضعیت سلامتی‌اش مشکلات زیادی داشت. وقتی جوان بود، دستگاه گوارش ضعیفی داشت. به‌عنوان یک بزرگسال، بسیار بداخلاق و اغلب افسرده بود. هر زمان که در خانه حضور داشت، حال و هوای خانه سرد به نظر می‌رسید. در سال ۲۰۰۴ تشخیص داده شد که دچار سرطان کبد است. این موضوع منجر به اضطراب شدید او شد به‌طوری که نمی‌توانست بخوابد یا چیزی بخورد.

بعد از مشاهده تغییراتی که در من به‌خاطر تمرین دافا ایجاد شده بود، تصمیم گرفت که این تمرین را انجام دهد تا ببیند آیا می‌تواند به او کمک کند یا خیر. بلافاصله سیگار را ترک و  زندگی پایدار و باثباتی را آغاز کرد. تقریباً بعد از گذشت نیمی از سال، در اواسط شب مرا از خواب بیدار کرد و گفت: «استاد لی، سرطان را از بدنم بیرون کشیدند.» او به من گفت که سرطان از پشت بدنش به سمت بیرون خارج شد.

پشتش را لمس کردم و متوجه هفت نقطه برجسته به بزرگی گردو شدم که هنوز وجود داشتند. اندک زمانی بعد برای انجام آزمایش به بیمارستان رفت و پزشکان به او گفتند که سرطانش به‌طور کامل از بین رفته است.

نوه‌ام یکی دیگر افراد برخوردار از مزایای دافا است

عروسم قبل از اینکه با پسرم ازدواج کند، دچار آندومتریوز (رشد نابجای بافت داخل رحم به‌ویژه در تخمدان) بود و به‌خاطر آن برای باردارشدن مشکل داشت. اما پس از ازدواج، طولی نکشید که باردار شد. هنگامی که برای انجام آزمایش به بیمارستان رفت، پزشک معالجش به او گفت که احتمال دارد نوزادش مشکل قلبی داشته باشد. سپس بیست روز قبل از موعد مقرر برای زایمان به بیمارستان رفت و همه درخصوص زایمان زودهنگام او نگران بودند. من نگران نشدم، زیرا می‌دانستم که استاد فالون دافا، آقای لی هنگجی، از ما مراقبت می‌کنند و هیچ رویداد بدی اتفاق نمی‌افتد.

درواقع استاد بیان کردند:

«... با تمرین یک نفر، کل خانواده نفع می‌برند...» (آموزش فا در کنفرانس فا در استرالیا)

البته زایمان، بدون مشکل پیش رفت. نوه‌ام اکنون تقریباً دو ساله و بسیار پر جنب و جوش، خوش‌اخلاق و باهوش است.

فالون دافا و استاد سرنوشتم را تغییر دادند و خانواده‌ای شاد و هماهنگ را به من ارزانی داشتند. کلمات نمی‌توانند قدردانی مرا بیان کنند. سپاسگزارم، استاد. امیدوارم که مردم چینی بیشتر از مزایای دافا بهره‌مند شوند.