(Minghui.org) استاد تأکید کردند که فرستادن افکار درست یکی از سه کاری است که تمرینکنندگان فالون گونگ باید انجام دهند. بهجز فرستادن افکار درست همراه با سایر تمرین کنندگان چهار مرتبه در روز در مقیاس جهانی و در مطالعه فا، به ندرت خودم این کار را انجام میدادم. چند تجربه تزکیه در سالهای اخیر مرا به این حقیقت آگاه کرد که فرستادن افکار درست در تزکیه ما بسیار مهم است.
ثابتقدم ماندن در فالون دافا
یک شب در تابستان 2014، وقتی دراز کشیدم که بخوابم، بهسختی میتوانستم نفس بکشم. تغییر موقعیت بدنی و نشستن هم کمکی نکرد. آنقدر شدید شد که در تلاش برای نفس کشیدن خیس عرق شدم.
چرا این اتفاق افتاد؟ با چه کسی برای کمک باید تماس بگیرم؟ دیروقت شده بود و تمرینکنندهای که در نزدیکترین فاصله از من زندگی میکند، هنوز 20 دقیقه با اتوبوس فاصله داشت. علاوه بر این، میدانستم که نباید کمکهای خارجی را درخواست کنم، بلکه باید برای یافتن علت درون خودم را جستجو کنم.
استاد بیان کردند:
«برای یک تزکیهکننده، نگاه به درون ابزاری جادویی است.» (آموزش فا در کنفرانس بینالمللی فای واشنگتن دیسی ۲۰۰۹)
با نگاه به تمام اتفاقاتی که در چند روز گذشته رخ داده بود، متوجه نقطهضعفم شدم. در حالی که اوایل آن روز در حال تمیز کردن اتاق نوهام بودم، کتابی با عنوان کوهها و دریاهای باستان توجه مرا به خود جلب کرد. با قضاوت براساس عنوان کتاب، فکر کردم که این کتاب احتمالاً یک کتاب تزکیه است. از روی کنجکاوی، شروع به خواندن آن کردم و کاملاً جذب داستانهای کتاب شدم. خواندنش را یکجا تمام کردم.
استاد در جوآن فالون بیان کردند:
«حتی کتابهای قدیمی که قبلاً ذکر کردم، یا کتابهای قدیمی دیگر شبیه آنها، معمولاً بهتر است آنها را هم مطالعه نکرد چراکه موضوع ثابتقدم بودن در یک روش وجود دارد.»
خواندن آن کتاب اشتباه بود. بیش از 20 سال است که در حال خواندن جوآن فالون بودهام. چرا از سخنان استاد پیروی نکردم؟ نه تنها فراموش كردم كه در فالون دافا ثابتقدم باشم، بلکه به استاد و فا احترام نگذاشتم. شیطان میخواست از کنجکاویام برای از بین بردنم استفاده کند.
بلافاصله از استاد درخواست کمک کردم و شروع کردم افکار درست بفرستم تا هرگونه نظم و ترتیبات نیروهای کهن را نفی و ازبین ببرم.
بعد از یک ساعت فرستادن مداوم افکار درست، کاملاً بهبود یافتم.
داشتن افکار درست قدرتمند
قبل از تمرین فالون دافا، نسبت به نور ماورای بنفش حساسیت داشتم. در تابستان مجبور بودم تمام بدنم را از نور آفتاب محافظت کنم. در غیراین صورت به جوش خارشدار مبتلا میشدم. این وضعیت پوستی بعد از شروع تمرین فالون دافا در سال 1995 از بین رفت.
در سال 2012 متوجه شدم که پوست بازوی راستم دوباره علائم این واکنش آلرژیک را نشان داده است. روزی در تابستان سال 2014، خارش در بازوی راستم غیرقابل تحمل شد، بهخصوص هنگامی که زیر آفتاب بودم. این امر باعث مزاحمت بسیاری میشد بهخصوص زمانی که با مردم درباره فالون دافا و آزار و شکنجه صحبت میکردم. آستینهای پیراهن خود را بالا کشیدم و به بازوی خود گفتم: «من یک تمرینکننده دافا هستم، خورشید دوست من است، بر تو میتابد تا جوشها را ازبین ببرد!» خارش بلافاصله از بین رفت و دیگر برنگشت. دقیقاً همانطور که استاد در «پیوند استاد و مرید» از هنگ یین 2 بیان کردند:
«وقتی افکار مریدان به اندازه کافی درست باشد
استاد نیروی آسمانی را برمیگرداند»
اصلاح طرز فکرم
تمرینکنندهای را میشناختم که در سال 2017 درگذشت. به جای اینکه به دنبال علت اصلی مرگش باشم: بهعنوان مثال، آیا او وابستگیهایی داشت یا شاید در کلِ گروه محلی ما شکافهایی وجود داشته است، وضعیت او را با خودم مرتبط کردم. من چند سال از او بزرگتر بودم، آیا همین اتفاق برای من رخ خواهد داد؟ این فکر در ذهنم جاری شد و توسط نیروهای شیطانی مورد سوءاستفاده قرارگرفت.
پس از آن، دائماً گرسنه و تشنه میشدم. بهعنوان پزشک، اینها را بهعنوان علائم دیابت تشخیص دادم. اما میدانستم که چون تمرینکننده هستم، نباید این نوع مشکلات را داشته باشم. بنابراین، این علائم باید ناشی از شینشینگم باشد.
ازآنجاکه نمیدانستم چگونه باید شینشینگم را بهبود بخشم، آرزو کردم که بتوانم با سایر تمرین کنندگان صحبت کنم. تمرینکنندگانی که معمولاً وقت خود را با آنها میگذرانم سرشان شلوغ بود.
استاد در «شرح دادن فا در نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر» بیان کردند:
«همچنين بايد براي شما روشن باشد كه "طبيعي" وجود ندارد و در پشت "اجتنابناپذیر" دلایلی هست.»
فهمیدم که نیاز به بهبود سطح تزکیه خود دارم. وابستگیهایم به علاقه شخصی، ترس و تمایل به یافتن راه حلی آسان، همگی چیزهایی بود که باید ازبین میرفت. میترسیدم سلامتیام را از دست بدهم و میخواستم تمرینکنندگان دیگر به من کمک کنند. تمام این افکار با فا منطبق نبودند. نیروهای شیطانی از آنها استفاده کردند تا به من آسیب برساند.
روز بعد، با برخی از تمرینکنندگان محلی مواجه شدم. درآن زمان، دیگر نیازی به کمکشان نداشتم. در عوض، روند فکری خود را با آنها در میان گذاشتم. نگاه به درون قدرت معجزهآسایی دارد! علائم بیماریام تا حد زیادی برطرف شد، اما کاملاً از بین نرفت. به فرستادن افکار درست ادامه دادم تا مداخلات را بهطور کامل از بین ببرم.
آنچه که استاد در «شرح دادن فا » در نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر بیان کردند را بهیاد آوردم:
«براي مدت زمان طولاني موجودات زنده در دافا، مخصوصاً مريدان، فهم نادرستي از فا در سطوح گوناگون در رابطه با رشد شينشينگ داشتهاند. هر وقت كه رنجي ميآيد، آن را با جنبه سرشت اصليتان نميبينيد بلکه كاملاً با جنبه انسانيتان به آن نگاه ميكنيد. سپس شيطانهاي خبيث از اين نقطه استفاده ميكنند و آسيب و تداخل بیپاياني را تحميل ميكنند، شاگردان را در رنجهاي درازمدت قرار ميدهند. درحقيقت اين از دركي ناكافي از فا بهوسيله جنبه انسانيتان ناشي ميشود. شما بهطور انساني جنبه خداييتان را محدود كردهايد؛ بهعبارت ديگر قسمتهايي را كه بهطور موفقيتآميز تزكيه شدهاند محدود كردهايد و از اينكه آنها اصلاح فا را انجام دهند، جلوگيري كردهايد. چگونه جنبه تزكيه نشده شما ميتواند افکار اصليتان يا جنبهاي را كه درحال حاضر فا را به دست آورده است محدود كند؟ درحالي كه بهطور انساني شيطانهاي خبيث را پروراندهايد، به آنها اجازه ميدهيد كه از راههاي گريز در فا استفاده كنند. وقتي رنجي وارد ميشود، اگر شما، يك مريد، بتوانيد بهطور واقعي آرامشي تکاننخوردني را حفظ كنيد يا براي رسيدن به شرايط مختلف در سطوح مختلف مصمم باشيد، بايد اين براي شما كافي باشد كه امتحان را بگذرانيد .اگر آن بهطور بيپايان ادامه پيدا كند و اگر مشکلات ديگري در شینشینگ يا رفتارتان وجود نداشته باشد، بايد اينطور باشد كه شيطانهاي خبيث درحال استفاده از نقاط ضعف شما ناشي از عدم كنترلتان هستند. هر چه باشد، يك تزكيهكننده يك انسان عادي نيست. بنابراين چرا جنبهاي از شما كه سرشت اصليتان است فا را اصلاح نميكند؟»
احساس کردم آن عبارات از فا بهطور مستقیم به وضعیتم اشاره میکند. بعد از گذشت حدود 5 ماه در این مرحله، عروسم سرانجام به من گفت: «مامان، چرا همیشه این روزها گرسنه هستی؟ من همیشه تو را میبینم که در حال غذا خوردن هستی، مگر تو همین الان شام نخوردی؟»
پاسخ دادم: «تو متوجه شدی؟»
«من مدتها پیش متوجه شدم اما چیزی نگفتم.»
«خوب پس، آن افکار را پیش خودت نگه دار و درباره آن به کسی نگو. من یک تمرینکننده دافا هستم، بنابراین بیمار نمیشوم. یک لحظه درست فکر نکردم و شیطان از من سوءاستفاده کرد. من استاد و فا را دارم، فردا خوب خواهم شد.»
مثل جادو، علائم بیماریام روز بعد کاملاً از بین رفت. استاد به من کمک کردند تا نیروی شیطانی را از بین ببرم.
اتفاق مشابهی دوباره در سال 2018 رخ داد. در حین خواندن مقالهای درباره تمرینکنندهای بودم که کارمای بیماری را تجربه میکرد و فکر تجربه کارمای بیماری دوباره به ذهنم خطور کرد. احساس سرگیجه و حالت تهوع کردم و مجبور شدم روی مبل دراز بکشم. طولی نکشید که استفراغ کردم و اسهال داشتم. سایر تمرینکنندگان از گروه مطالعهام به دیدنم آمدند و به من کمک کردند تا در ذهنیتم شکاف را پیدا کنم. بعد ازمقداری افکار درست قدرتمند، بهبود یافتم.
دو بار خودم را با سایر تمرینکنندگانی که از کارمای بیماری رنج میبردند مقایسه کردم و دو بار تحت تأثیر نیروهای شیطانی قرار گرفتم.
مانند آنچه که استاد در شعر «بودن مانع» در هنگ یین 2 بیان کردند:
«مسیرهای تزکیه متفاوت هستند
با این حال همه در داخل دافا هستند
با وابستگی نداشتن به هیچ چیزی
مسیر زیرپا بهطور طبیعی هموار است»
هر تمرینکننده مسیر تزکیه متفاوتی دارد. ما باید در مسیر خودمان بمانیم و خودمان را با دیگران مقایسه نکنیم. آنچه در هنگام خواندن مقالههای تمرینکنندگان دیگر باید به آنها توجه کنیم این است که چگونه سایر تمرینکنندگان با اعتقاد به استاد و دافا سه کار را بهخوبی انجام میدهند و از این طریق تشویق میشویم که کوشاتر باشیم. ما باید آگاه باشیم که همه چیز در زندگی ما بر اساس فا اتفاق میافتد و نباید اجازه دهیم قلبهای بشری ما، افکارمان را به گمراهی بکشانند.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه فرستادن افکار درست