(Minghui.org) درود استاد! درورد همتمرینکنندگان!
بیش از 20 سال است که فالون دافا را تمرین میکنم. هر زمان با مشكلات و مصائب روبرو شدهام، نیکخواهی استاد را احساس کردهام. یاد گرفتهام تا زمانی که فا را در قلبم داشته باشم، موفق میشوم.
استاد بیان کردند:
«فا ميتواند تمام وابستگيها را درهم شكند، فا ميتواند تمام شيطانها را منهدم كند، فا ميتواند تمام دروغها را متلاشي كند و فا ميتواند افكار درست را نيرومند كند.» (مداخله را دور کنید، نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر ۲)
حدود 10 سال پیش در 45سالگی از شغلم استعفاء کرده و خودم را وقف کمک به استاد در اصلاح فا و نجات موجودات ذیشعور کردم.
همکاری مانند بدنی واحد
طی سالهای گذشته به روستاهای دورافتاده در منطقه خود رفتهایم، نخست در خیابانها مطالب را توزیع و سپس حقیقت را درباره دافا روشن و بعداً خانهبهخانه با ساکنان آن منطقه دیدار کردهایم. مایه افتخار است که دافا را برای مردم به ارمغان میآوریم و اطمینان حاصل میکنیم که به تبلیغات انزجارآمیز حزب کمونیست چین (حکچ) باور نداشته باشند. با توجه به این تجربیات، بهخوبی همکاری و مانند بدنی واحد نیز رشد کردهایم.
وقتی برای نخستین بار بهصورت گروهی به روستاهای دورافتاده رفتیم و مطالب را توزیع کردیم، همگی بسیار مضطرب و نگران بودیم. آخرین تمرینکنندهای که به ما ملحق شد، بهطور خاصی عصبی بود. با او احوالپرسی کردم که حالش را بهتر و ذهنش را آرام کرد.
جادههای کوهستانی پر پیچوخم بود و سگهای زیادی در روستاها بودند، اما با کمک استاد، مطالب را توزیع کردیم و در کمال امنیت به خانه بازگشتیم. آن تمرینکننده بعداً به من گفت که در اتومبیل تحت فشار زیادی بود، گویا برایش آزمون مرگ و زندگی باشد. او از من تشکر کرد که با گفتگویی کوتاه به آرامشش کمک کردم. متوجه شدیم تا زمانی که برای انجام کارهای مقررشده قدم پیش بگذاریم، وابستگی ترس کاهش مییابد و افکار درستمان تقویت میشود.
سپس، هفتهای یک بار چنین سفرهایی را ترتیب میدادیم. به دو گروه تقسیم میشدیم و «درباره دافا» و چند سخنرانی از استاد مانند «تزکیه حقیقی» از نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر ۱ و نیز «شکوه مریدان» و «مریدان دافای دوره اصلاح دافا» از نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر ۲ را با هم ازبرمیخواندیم. این کمکمان میکرد تا افکار درست قویتری بفرستیم. در ابتدا تعداد کمی از تمرینکنندگان به ما ملحق میشدند و بعداً تعداد بیشتری از آنها تحت تأثیر تمرینکنندگان کوشا انگیزه یافتند و به ما پیوستند.
ما دو مکان مطالعه گروهی فا و در هر مکان حدود پنج تمرینکننده داریم و همه آنها بین 40 تا 50 سال دارند. هرچند که سطح درآمدهای مختلفی داریم، اما همه روی تزکیه و انجام خوب سه کار تمرکز داریم. علاوهبراین، هر یک از ما یک کامپیوتر و چاپگر در خانه داریم و میتوانیم مطالب دافا را برای توزیع چاپ کنیم.
نجات تمرینکنندگان
برخی از تمرینکنندگان دستگیر و بازداشت شدند و بیشتر حوادث به هنگام روشنگری حقیقت بهصورت رودررو رخ دادند، اما این ما را مرعوب نمیکند. در حقیقت، درحین نجات تمرینکنندگان بازداشتشده، به توزیع مطالب ادامه دادهایم و طی این روند به درک عمیقتری از این صحبتهای استاد رسیدهایم: «تزکيه به تلاش خود شخص بستگي دارد، درحالي كه گونگ به استاد شخص مربوط است.» (سخنرانی اول، جوآن فالون)
روز یکشنبه با دو خودرو رفتیم. یک خودرو به سمت روستایی کوهستانی، در فاصله حدود 50کیلومتری به سمت شرق رفت، در حالی که خودروی دیگر به منطقه دشت، در فاصلهای مشابهی، به سمت غرب رفت. خودروی ما بهسلامت برگشت، اما دو تمرینکننده در خودروی دیگر، خانم وانگ و خانم بای، پس از اینکه کسی گزارش آنها را به پلیس داد، دستگیر شدند.
ما با شوهران این دو تمرینکننده تماس گرفتیم و به اداره پلیس محلی رفتیم و درخواست کردیم آنها را آزاد کنند. بهمحض ورود، متوجه شدیم که عوامل اداره610 و مأموران پلیس آنجا هستند. همانطور که درباره این حوادث پرسوجو میکردیم و امیدوار بودیم که این دو تمرینکننده بتوانند به خانه برگردند، مأموری گفت نمیتواند این کار را انجام دهد و خواست کارت شناساییمان را بررسی کند. برای جلوگیری از آزار و اذیت بیشتر، آنجا را ترک کردیم، در حالی که شاهد بودیم آن دو تمرینکننده را به بازداشتگاهی منتقل میکردند. من و خانم وانگ نگاهی به هم کردیم و میتوانستم عزمش را ببینم.
به دلیل اینکه خانم وانگ از دادن نمونه خون امتناع کرد و حاضر نشد تحت معاینه جسمی قرار گیرد، علاوه بر اینکه خراشهایی روی بدنش ایجاد شد، بازداشتگاه از پذیرش او نیز اجتناب کرد و خانم وانگ آن شب به خانه بازگشت. از طرف دیگر، خانم بای متوجه توطئه پلیس نشد و موافقت کرد بهمدت 15روز در بازداشت بماند. رئیس اداره پلیس ادعا كرد: «ما میدانیم. خانم وانگ را به بازداشتگاهی در شهر دیگری بردهاند و او را درنهایت به زندان خواهند فرستاد.»
با وجود این، ما تمرینکنندگان دوره 15روزه بازداشت او را تصدیق نکردیم. مادر سالخورده خانم بای که بهندرت آپارتمانش را ترک میکرد، همراه پسرش برای ملاقات با خانم بای به بازداشتگاه رفت. من و سایر تمرینکنندگان علاوه بر فرستادن افکار درست، اطلاعات شخصی تماس فردی را که گزارش خانم بای را داده بود، جستجو کردیم. سپس مطالب اطلاعرسانی را توزیع و این رویداد را در آن روستا افشا کردیم. یکی از دوستان آن شخص با او تماس گرفت و گفت: «سلام رفیق، چرا دست به کاری اینقدر احمقانه زدی؟»
از آنجا که ما تمرینکنندگان مانند بدنی واحد با هم کار میکنیم و شینشینگ خود را رشد میدهیم، خانم بای نیز در روز پنجم، 10 روز قبل از پایان دوره بازداشتش، به خانه بازگشت. این جریان اعتماد به نفس زیادی به ما داد.
استاد بیان کردند:
«فرقي نميکند چه وضعيتي است، با درخواستها و دستورات شيطان يا آنچه که تحريک ميکند همکاري نکنيد. اگر همه اين کار را انجام دهند، محيط به اين شکل نخواهد بود.» (افکار درست مریدان دافا قدرتمند است، نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر ۲)
وقتی تمرینکننده خانم کای در شهر دیگری دستگیر شد، بلافاصله به اداره پلیس رفتیم و خواستار آزادی او شدیم. اما زمان این را نداشتیم که با خانوادهاش تماس بگیریم. وقتی عروس خانم کای ما را در اداره پلیس دید، درحالی که تحت تأثیر تبلیغات افتراءآمیز ح.ک.چ گمراه شده بود، به پلیس گفت که ما نیز تمرینکننده هستیم. این منجر به دستگیری خانم دان شد، در حالی که باقی ما توانستیم فرار کنیم.
درحالی که بابت نداشتن نیکخواهی برای نجات خانواده خانم کای و مأموران پلیس افسوس میخوردم، تسلیم نشدم و همراه سایر تمرینکنندگان نزد پدر خانم دان رفتم که قبول کرد با ما همکاری کند. اگرچه وقتی به خانه برگشتم، تقریباً ساعت 3 صبح بود، روز بعد با سایر تمرینکنندگان برای نجات خانم دان رفتم و به ما گفته شد که او به بازداشتگاهی در شهری دیگر منتقل شده است. پدرش موافقت کرد وکیلی استخدام کنیم. بعد از اینکه وکیل با خانم دان ملاقات کرد، دوباره با پدر و مادر خانم دان و وکیلش به اداره پلیس رفتیم و خواستار آزادی او شدیم. خانم دان 6 روز بعد به خانه بازگشت.
دفاع از تمرینکنندگان براساس قانون
طی 8 سال گذشته 14 بار وکلایی را برای نجات تمرینکنندگانِ بازداشتشده استخدام کردهایم. این جریان کمک زیادی به سرکوب شرارتهای پلیس کرده و سطح آگاهی مردم را در این خصوص بالا برده است.
یکی از دشوارترین اقدامات، متقاعد کردن اعضای خانواده تمرینکنندگان بازداشتشده است. اداره 610 آنها را تهدید میکرد که اگر دست به این کار [استخدام وکلا از مناطق دیگر] بزنند، منجر به دورههای حبس طولانی عزیزانشان خواهد شد. در نتیجه آنها از ملاقات با ما خودداری میکردند، به ما دشنام میدادند یا تمایلی نداشتند هزینههای حقوقی را بپردازند.
اما با درنظر گرفتن تمرینکنندگان مانند بدنی واحد، دچار تزلزل نمیشدیم، زیرا در حالی که تمرینکنندگان بازداشت و شکنجه میشوند، نمیتوانیم فقط اینجا بنشینیم. در عین حال، باخبریم که اعضای خانواده این تمرینکنندگان چقدر از سوی اداره 610 و پلیس تحت فشار هستند. بنابراین دوباره به سراغ آنها میرفتیم و دوباره امیدوار بودیم بتوانیم با آنها ملاقات کنیم. وقتی یکی از اعضای خانواده امتناع میکرد، به شخص دیگری در خانواده مراجعه میکردیم. افراد زیادی تحت تأثیر صبر و مهربانی ما، قبول میکردند که در این زمینه کمک کنند.
پس از دستگیری تمرینکنندهای به دلیل روشنگری حقیقت درباره فالون دافا، شوهرش منفعل بودن را کنار گذاشت و فعالانه شروع به همکاری کرد. او وکیلی استخدام کرد و با همکاری سایر اعضای خانواده، نامههایی را به مسئولان نوشت تا درباره تغییرات مثبت همسرش پس از شروع روش تزکیه دافا به آنها بگوید. مأموران درگیر تحت تأثیر قرار گرفتند و پرونده او از دادستانی به اداره پلیس بازگردانده شد. این تمرینکننده 30 روز بعد به خانه بازگشت.
برای کاهش بار مالی خانوادههای این تمرینکنندگان، بیشتر هزینههای حقوقی از محل کمکهای مالی داوطلبانه تمرینکنندگان پرداخت میشد. عزممان بر این بود که به دلیل کمبود پول، استخدام وکلا را برای نجات تمرینکنندگان به تأخیر نیندازیم. ماجراهای بسیاری از این قبیل وجود داشت. پس از اینکه شنیدیم تمرینکنندهای به دلیل روشن کردن حقیقت درباره دافا دستگیر شده است، تمرینکننده دیگری بلافاصله 10هزار یوآن برای کمک به استخدام وکیل، پیشنهاد داد. این مبلغ تقریباً معادل با کل درآمد سالانه او بود. او هنوز در خانه ییلاقی سادهای زندگی میکرد و پسرش هنوز ازدواج نکرده بود. آن تمرینکننده بازداشتشده تحت تأثیر کمک فداکارانه او، نخستین کاری که پس از آزادی انجام داد، پرداخت هزینههای حقوقی بود.
اگرچه ادارات 610 از روشهای مختلف زیادی استفاده میکردند تا مانع شوند وکلایی را استخدام کنیم، اما هرگز موفق به انجام این کار نمیشدند. در حقیقت، هر بار آن نبردی بین خیر و شر بود.
دقیقاً مانند آنچه استاد بیان کردند:
«همانطور که اصلاح فا بهطور پیوسته به پیش میرود، این پدیده مشهودتر خواهد شد، چراکه همانطور که قدرت شیطان کم میشود قدرت شما افزایش خواهد یافت. ولی در زمانهایی که وابستگیهای بشری شما شدید است و مداخله از طرف شیطان و عوامل بد وجود دارد، درعوض، اینطور خواهد بود که وقتی شما قویتر میشوید آن ضعیفتر میشود، و وقتی شما ضعیفتر میشوید آن قویتر میشود.» (آموزش فا در کنفرانس بینالمللی فای واشنگتن دی سی 2009)
ماجراها: نجات تمرینکنندگان
«چطور وارد شدید؟»
نخستین باری که وکیلی را استخدام کردیم در سال 2012 بود. به شهری دیگری رفتیم تا دنبال این دو وکیل برویم تا از آقای لیو دفاع کنند. در آن زمان تجربه زیادی نداشتیم، اما وقتی دیدیم این دو وکیل به جای گرفتن تاکسی، از دوچرخه استفاده میکنند تا هزینههای حقوقی را کاهش دهند، تحت تأثیر قرار گرفتیم.
وقتی این وکلا برای ملاقات با آقای لیو، در بازداشتگاه ثبتنام کردند، من و تمرینکننده وانگ تصمیم گرفتیم آنها را همراهی کنیم. برای ثبتنام از دو درِ مختلف وارد شدیم، اما هیچ کسی جلویمان را نگرفت یا کارت شناساییمان را نخواست. وکلا وقتی دیدند ما بدون هچ مشکلی جلویشان راه میرویم، شگفتزده شدند. یکی از آنها پرسید: «چطور وارد شدید؟» وقتی وکلا درخواست ملاقات دادند، من و خانم وانگ در همان اتاق انتظار افکار درست میفرستادیم. مأموری در بازداشتگاه پس از تماس با اداره 610 ، گفت که درخواست ملاقات رد شده است.
اگرچه این جلسه طبق برنامه پیش نرفت، این تجربه خیلی به ما اعتمادبهنفس داد. علاوه بر این، با نگاه به درون و بررسی خودمان، متوجه وابستگی به ترس و فقدان افکار درستمان شدیم. درکم این بود که تا زمانی که قلبی صالح و افکار درست را حفظ کنیم، قدرت دافا را خواهیم دید. بعد از درخواستهای مکرر وکلا، آنها در بعدازظهر با آقای لیو ملاقات کردند و توانستند سخنرانیهای جدید استاد را به او بدهند.
آقای لیو بهطرز بدی شکنجه و مجروح شده بود، اما به دلیل حمایت از بیرون، وضعیتش در بازداشتگاه بهبود یافت.
اداره 610 همچنان به تهدید اعضای خانوادهاش ادامه میداد و میگفت که استخدام وکلا از پکن منجر به دوره زندان طولانیتری خواهد شد. اگرچه این پرونده را دادستانی دو بار به اداره پلیس بازگرداند، اما طبق دستورالعمل اداره 610 این جریان ادامه یافت. درحالی که پرونده به مرحله دادگاه رسیده بود، دیگر نمیتوانستیم با مسئولان تماس بگیریم و اعضای خانواده نیز برای پیش رفتن مردد شده بودند. در پایان، آقای لیو به پنج سال حبس محکوم شد، اما این شکست مانع ادامه کارمان روی نجات تمرینکنندگان نشد.
یک عضو خانواده: تمرینکنندگان بیگناه هستند
تمرینکنندهای حدوداً 70ساله، در سال 2017 به دلیل چسباندن تعدادی پوستر دستگیر شد. او در حومه شهر زندگی میکند و قبلاً سه بار بازداشت شده بود. هر بار تا منتقل کردن او به زندان خبری از او نداشتیم. هر محکومیت مانند محاکمهای نمایشی بود- حداکثر 10 دقیقه و اعضای خانواده اجازه حضور در محاکمه را نداشتند.
ما با دو دختر این تمرینکننده تماس گرفتیم و درباره استخدام وکیل با آنها صحبت کردیم، اما هر دوی آنها بیتمایل بودند. مادرشان در تمام این سالها ،بیشتر اوقات در زندان بود و از نوجوانی در ترس زندگی کرده بودند. آنها انواعواقسام بهانهها را میآوردند.
اما تسلیم نشدیم و با برادر جوان این تمرینکننده ملاقات کردیم. او تحت تأثیر خلوص ما قرار گرفت، اما نجات را بسیار دشوار میدانست. به او گفتم: «خیلی خوشاقبال هستید که خواهری دارید که باور صالحی دارد. در واقع او از روی نیکخواهی بسیار زیاد درباره دافا به سایرین گفت. بیرون آوردن او از زندان کار شرافتمندانهای است.»
همچنین به او گفتیم که تلاش کرده و هزینه حقوقی را نیز پرداخت میکنیم. او فقط باید بهعنوان یک رابط همکاری میکرد. او خیلی تحت تأثیر قرار گرفت و موافقت کرد که کمک کند. او گفت: «تمرینکننده جوانی قبلاً در زندان فالون دافا را به من یاد داد. خیلی خیلی تمرینکنندگان را تحسین میکنم.» در ادامه اظهار کرد که این روش تزکیه را رها کرد، زیرا نمیتوانست درک کند چرا افراد بیگناه زندانی میشوند.
بهخاطر این پرونده بارها و بارها بین سازمانهای مختلف دولتی در رفتوآمد بودیم. برادرش نیز مطالبی را به اداره پلیس، دادستانی و دادگاه ارائه کرد. با او همکاری میکردیم و افکار درست میفرستادیم که عمیقاً او را تحت تأثیر قرار میداد.
وکیل در دادگاه دفاعیهای قوی ارائه داد و باعث شد دادستان سرش را پایین بیاورد و قادر به پاسخگویی نباشد. این تمرینکننده با وجود سنش و بازداشتش بسیار پرانرژی بود. برادرش تحت تأثیر همه اینها، بعداً با علامت دست تأییدمان کرد. او گفت: «آنچه وكیل گفت درست است- تمرینکنندگان بیگناه هستند و مسئولان هستند كه مرتكب جرم شدهاند.» او گفت كه خواهرش بدون فالون دافا نمیتوانست از این جریان به سلامت عبور كند. تلاشهای فداکارانه تمرینکنندگان در مجموع او را تغییر داد. او در ادامه گفت: «اگر دوباره خواستید این کار را انجام دهید، لطفاً روی من نیز حساب کنید، چراکه من نیز میخواهم کمک کنم.» بعداً او نیز روش تزکیه دافا را ازسر گرفت.
دو دختر این تمرینکننده نیز تغییر کردند. آنها نه تنها از حقایق دافا مطلع شدند، وقتی روی نجات تمرینکننده دیگری کار میکردیم، پیشنهاد دادند ما را با اتومبیلشان به این طرف و آن طرف ببرند. در حالی که بابت درد و رنج این تمرینکننده احساس بدی داشتیم، از اینکه خانوادهاش زندگیشان را تغییر میدادند، احساس خوبی داشتیم.
استاد بیان کردند:
«اغلب میگویم که درباره نتیجه نهایی زیاد نگران نیستم، چراکه آنچه باید در اصلاح فا تکمیل شود اجتنابناپذیر و حتمی است. مهم نیست در طول اصلاح فا ممکن است امور چقدر پرزحمت و دردناک باشند، نتیجه مشخص است. بنابراین با توجه به اینکه موفقیت آن حتمی است زیاد به آن توجه نمیکنم. آنچه که بیشترین ارزش را برای آن قائل هستم روند است. فقط با کل روندی که یک موجود از میان آن میگذرد هستی و موجودیت کاملی را دارید که آن موجود است. کل روند اصلاح فا باارزشترین است- آن تمامیت کیهان است و فوقالعادهترین تعهد است. چیزی که مرکزی است روند اصلاح فا است، بنابراین نیروهای کهن نمیتوانند اجازه یابند که همانطور که میخواهند، شرکت کنند.» («آموزش فا در پایتخت ایالات متحده»
ایشان بیان کردند:
«گفتهام که صحنه تاریخ برای مریدان دافا چیده شده و به آنها داده شده است برای هدف اعتباربخشی به فا و نجات موجودات ذیشعور. با تمام [کارهایی] که انجام دادهاید، آینده، بدون توجه به اینکه چه چیزی باشد، چیزی باشکوه خواهد بود. امیدوارم که واقعاً قادر باشید بهتر عمل کنید، بهتر همکاری کنید، و بهتر با یکدیگر کار کنید.» (آموزش فای ارائه شده در جلسه انتیدی تیوی)
چهار دادرسی: نبردهای بین نیکی و پلیدی
دو تمرینکننده در حومه شهر، خانم لی و خانم ون در اواخر سال 2018 به دلیل روشنگری حقیقت درباره فالون دافا دستگیر شدند. خانواده خانم لی موافقت كردند وكیلی استخدام کرده و اعلام بیگناهی کنند. از طرف دیگر، خانواده خانم ون ارتباطاتی داشتند و بیش از 10هزار یوآن به مسئولان رشوه دادند، اما کمکی نکرد و اداره 610 بعداً وکیلی محلی را برای دفاع از او منصوب کرد، اما آن وکیل از جانب خانم ون اعلام گناهکار بودن کرد.
با فکر کردن به اینکه این جریان مانع میشود مردم در جلسه دادرسی واقعیتهای دافا را بشنوند، باید برای تصحیح این جریان تمام تلاش خود را به کار میگرفتیم.
استاد بیان کردند:
«باید یک چیز را بخاطر داشته باشید. امروز، مکان و صحنه بشری برای مریدان دافاست که در آن نمایش دهند، و قطعاً نه برای آن اهریمنان!» (آموزش فا در کنفرانس فای نیویورک 2007)
ما با شوهر خانم ون شروع کردیم. قبل از آن، چند بار با او دیدار کرده بودم، حدود 35 كیلومتر در یک مسیر با هم بودیم، اما او همیشه سرد بود، حتی گرچه هدایایی برایش میبردم. این بار من و تمرینکننده دیگری با دو بسته غذای نوزاد پیشش رفتیم. او به ما لبخند زد و متوجه شدم كه كار درستی را انجام دادهایم.
توضیح دادیم که اداره 610 میخواهد مردم را درباره مسئله فالون دافا فریب دهد. این آزار و شکنجه اشتباه است و وکلای اهل پکن این را میدانند. او از ما خواست با پسر بزرگ خانم ون تماس بگیریم. ما تشویقش کردیم به مادرش کمک کند، زیرا او بیگناه بود. با توجه به نگرانیاش درباره پول، به او اطمینان دادیم که هزینهاش را خودمان پرداخت خواهیم کرد و در پایان او قراردادی را برای استخدام وکیلی از پکن امضا کرد.
اما مسائل بهراحتی پیش نرفت. نخستین جلسه دادرسی لغو شد، چراکه وکیل خانم ون که از سوی اداره 610 منصوب شده بود، در جلسه حاضر نشد. درست قبل از جلسه دادرسی دوم، مأموران اداره 610 شنیدند که وکلایی را از پکن استخدام میکنیم و دادرسی را بدون هیچ توضیحی لغو کردند. علاوه بر این، مأموران با هدایایی به دیدار خانواده خانم ون رفتند تا آنها را تحریک و تهدید کنند. پسر خانم ون از ترس اضافه شدن دوره زندان مادرش، از قرارداد بستن با ما خودداری کرد، اما جرئت نکرد دربارهاش به ما بگوید. با وجود این، ما افکار درست فرستادیم تا از نظموترتیبات شریرانه جلوگیری کنیم.
پس از آن مسائل بیشتری پیش آمد. سه روز قبل از جلسه سوم دادرسی، وكیل پكنیِ خانم ون تماس گرفت و گفت که خانواده خانم ون قرارداد را فسخ كرده است. با دو روز آخر هفته قبل از جلسه دادرسی، دیگر فرصتی برای ملاقات با خانم ون یا خانوادهاش وجود نداشت، اما نمیخواستیم تسلیم شویم. به وکیل گفتم: «لطفاً به هر حال بیایید.» او قول داد كه بیاید و به ما یادآوری كرد كه درست و صالح باشیم.
در روز دادرسی طوفان سنگینی در شهر بود. ازآنجا که قطارها کار نمیکردند، وکیل خانم لی نمیتوانست بیاید، اما او دو روز زودتر آمده بود، اما هر دوی ما در شک و تردید بودیم، زیرا نمیدانستیم که آیا جلسه دادرسی برگزار میشود یا خیر و اینکه اداره 610 چقدر خانواده خانم ون را درخصوص این پرونده کنترل میکند. در این زمان، مقاله تازه چاپشدهای را از استاد دیدم:
«فعالانه ادامه دهید و مانند مریدان دافا در آمریکای شمالی باشید، که در برابر مشکلاتی که با آنها روبرو میشوند عقبنشینی نمیکنند. نگذارید محدودیتهای بشری مانع شما شوند. مرعوب شیطان نشوید، چراکه این روزهای تاریخی به شما تقدیم شده است.» (به کنفرانس فا در فرانسه)
این باعث بیدار شدنم شد و خیلی قدردان نیکخواهی استاد بودم.
ما به موقع به دادگاه رسیدیم، قاضی و عوامل اداره 610 در دادگاه بودند و خانواده خانم ون و سایر تمرینکنندگان برای حمایت آمده بودند. بازداشتگاه ساعت 9 صبح باز شد، اما بهنوعی وکیل خانم ون اجازه یافت 30 دقیقه قبل از آن با او ملاقات کند. خانم ون که نمیدانست بیرون چه اتفاقی افتاده است، قراردادی را با وکیل بست که بعداً به قاضی ارائه شد. تا آن زمان قاضی نیز مطلع شده بود كه وكیل خانم لی بهخاطر طوفان نمیتواند بیاید. بنابراین جلسه دادرسی بهرغم تلاش اداره 610 برای مداخله با اقدامات قانونی، به تعویق افتاد.
در جریان دادرسی چهارم، هر دو وکیل دفاعیههای محکمی را ارائه دادند. خانوادهها، همینطور مسئولان در اتاق دادگاه متقاعد شدند. هر دو تمرینکننده نیز از بیگناهی خود دفاع کرده و افشاء کردند که چگونه ح.ک.چ از قوانین برای آزار و شکنجه تمرینکنندگان بیگناه سوءاستفاده کرده است. قاضی بدون فکر کردن گفت: «از آنجا که [فالون دافا] خوب است، میتوانید آن را در خانه انجام دهید.»
نتیجه
با نگاهی به آنچه از میانش گذشتهایم، هیچ گامی، بدون مراقبت نیکخواهانه استاد امکانپذیر نمیبود. بسیار سپاسگزارم و در مسیر باقیمانده تزکیهام بهخوبی عمل خواهم کرد.
میخواهم مقاله تبادل تجربهام را با نقل قولی از سخنرانیهای استاد به پایان برسانم:
استاد بیان کردند:
«اغلب میگویم که درباره نتیجه نهایی زیاد نگران نیستم، چراکه آنچه باید در اصلاح فا تکمیل شود اجتنابناپذیر و حتمی است. مهم نیست در طول اصلاح فا ممکن است امور چقدر پرزحمت و دردناک باشند، نتیجه مشخص است. بنابراین با توجه به اینکه موفقیت آن حتمی است زیاد به آن توجه نمیکنم. آنچه که بیشترین ارزش را برای آن قائل هستم روند است. فقط با کل روندی که یک موجود از میان آن میگذرد هستی و موجودیت کاملی را دارید که آن موجود است. کل روند اصلاح فا باارزشترین است- آن تمامیت کیهان است و فوقالعادهترین تعهد است. چیزی که مرکزی است روند اصلاح فا است، بنابراین نیروهای کهن نمیتوانند اجازه یابند که همانطور که میخواهند، شرکت کنند.» (آموزش فا در پایتخت ایالات متحده )
سپاسگزارم استاد! سپاسگزارم همتمرینکنندگان!
(ارائه شده در شانزدهمین کنفرانس تبادل تجربه تزکیه فالون دافا در وبسایت مینگهویی)
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.