(Minghui.org) من در یک منطقه روستایی دورافتاده در مرکز چین زندگی میکنم. قبل از اینکه فالون دافا را تمرین کنم، همیشه سعی میکردم جادههای کوچک را برای سفر انتخاب کنم تا از مردم دوری کنم. بعدهاً به آنجا رفتم که برای افراد زیادی حقیقت را روشن کنم- سوار بر دوچرخه خود به فروشگاهها و بازارهای کشاورزان میرفتم و هر روز با مردم در مورد فالون دافا صحبت میکردم. هر روز میتوانستم چندین نفر را ترغیب کنم که از حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) و سازمان جوانان وابسته به آن خارج شوند.
روشنگری حقیقت رو در رو
مطالعه فا و تزکیهام برای بیش از ده سال، شالودهای برای روشنگری حقیقت بهتر برای موجودات ذیشعور ایجاد کرده است.
یک بار با یکی از آشنایان درباره ح.ک.چ صحبت کردم و اینکه چگونه باعث مرگ بسیاری از تمرینکنندگان فالون دافا شده است. او گفت: «تو از ح.ک.چ متنفر هستی.» مکث کردم و به این فکر افتادم «استاد به من تذکر میدهند که هنوز وابستگی به نفرت دارم.» به درون نگاه کردم و برای از بین بردن عقاید و تصورات بشری افکار درست فرستادم.
از آن زمان روش خود را برای روشنگری حقیقت تغییر دادهام. با برخی از وقایع تاریخی شروع میکنم که نشان میدهد ح.ک.چ همیشه اصول اساسی خود را تغییر میدهد. این امر باعث میشود تا مردم بدانند که ح.ک.چ غیرقابل اعتماد است و این به مردم کمک میکند تا حقایق مربوط به آزار و شکنجه فالون دافا را بپذیرند.
یک بار با مردی ملاقات کردم که بالای 60 سال سن داشت و درباره آزار و شکنجه فالون دافا و واقعه خودسوزی به او گفتم. او نتوانست آن را درک کند. گفتم: «در طول انقلاب فرهنگی، لیو شائوچی برداشته شد و آنها گفتند وانگ گوانگمی جاسوس شماره یک است. بعداً، احیای اعتبار سیاسی لیو شائوچی انجام شد. آیا شما هنوز هم اعتقاد دارید که وانگ گوانگمی جاسوس بود؟» سپس آن مرد فهمید: «این جعلی است!»
سپس با مرد دیگری صحبت کردم، که او نیز بالای 60 سال داشت. او به من گفت که دبیر ح.ک.چ در شهرکها، و یک عضو قدیمی حزب کمونیست چین است.
گفتم: «یک مقام رسمی بودن در یک منطقه روستایی کار سادهای نیست، زیرا سیاستها دائماً درحال تغییر هستند. شما هنوز هم مجبور بودید بگویید که این سیاستها خوب هستند و افرادی که این سیاست ها را اجرا نمیکردند بهعنوان افراد خطاکار محسوب میشدند. شما مجبور بودید مردم را اذیت کنید.» او سرتکان داد و گفت: «درست است.»
پس از آن به او گفتم که تمرینکنندگان فالون دافا در هنگامی که مورد حمله قرار میگیرند تلافی نمیکنند یا وقتی توهین میشوند جواب نمیدهند. آنها میخواهند افراد خوبی باشند و سلامتی خود را حفظ کنند. در سراسر جهان تمرینکنندگان فالون دافا وجود دارند. این جیانگ زمین بود که آزار و شکنجه را آغاز کرد.
با صحبت درباره رژیم کمونیستی ادامه دادم: «شش نفر از هفت عضو کمیته ثابت دفتر سیاسی کمیته مرکزی ح.ک.چ، اعضای خانوادهشان تمرینکنندگان فالون دافا بودند. جیانگ زمین نتوانست برای آزار و شکنجه جلب حمایت کند، بنابراین رژیم چین از طریق رسانههای دولتی این کشور تبلیغات منفی مداوم را شروع کرد. در نتیجه، مردم حقیقت را نمیدانند.»
سرانجام، آن مرد از ح.ک.چ خارج شد. او مرا در مسیر همراهی کرد تا درباره دافا بیشتر بداند. او حتی حدود یک کیلومتر اضافی پیادهروی کرد.
استاد بیان کردند:
«چرا به تقوا اهمیت زیادی میدهیم؟ چه نوع رابطهای در تبدیل تقوا وجود دارد؟ برخی از مذاهب عقیده دارند که با تقوا، شخص چیزی را که در این زندگی ندارد در زندگی بعدی کسب میکند. چه چیزی را کسب خواهد کرد؟ با تقوای بسیار، احتمالاً شخص صاحب یک مقام بالا شده یا ثروت زیادی بدست میآورد. شخص هرچه را که بخواهد میتواند بدست بیاورد، تمام اینها در مقابل چنین تقوایی مبادله میشوند. عقیده دیگر در برخی از مذاهب این است که اگر شخص هیچ تقوایی نداشته باشد، هردوی جسم و روح او ازبین خواهند رفت. روح اصلی او ازبین خواهد رفت و بعد از مرگ شخص کاملاً میمیرد و چیزی باقی نمیماند. اما در اجتماع تزکیهکنندگان، ما معتقدیم که تقوا میتواند مستقیماً به گونگ تبدیل شود.» (سخنرانی اول، جوآن فالون)
روشنگری حقیقت
درک من این است که فقط وقتی انسان تقوا داشته باشد، برکت داده خواهد شد و ثروت دارد.
وقتی با چند خانم بازنشسته حدوداً 60 ساله ملاقات کردم، آنها گفتند که ح.ک.چ در ماه 3هزار الی 4هزار یوآن به آنها میدهد. برای همین، آنها تمایل داشتند که به ح.ک.چ اعتماد کنند. به آنها گفتم که هیچ کسی بدون هیچ دلیلی پولی به شخص دیگری نمیدهد. این برکتی مقدر شده بهخاطر کارهای خوب آنها در زندگی گذشته است.
آنها خندیدند و از شنیدن توضیحات مربوط به روشنگری حقیقتم خوشحال شدند. مردم مناطق روستایی تمایل دارند که به بودا اعتقاد داشته باشند، اما الحاد که توسط ح.ک.چ ترویج داده میشود، آنها را گیج میکند.
سپس به خانم دیگری گفتم که فالون دافا خوب است و حادثه خودسوزی جعلی است. او نتوانست آن را بپذیرد، زیرا گفتههایم با آنچه او از رسانههای دولتی دیده و شنیده بود متفاوت بود. گفتم: «شاید شما ندانید که عیسی در امپراطوری روم باستان به صلیب کشیده شد.» او سپس فهمید و گفت: «این زمانی است که بودیساتوا دچار مشکل میشود.»
آگاه شدم که اگرچه ما حقیقت را روشن میکنیم، اما در حقیقت این استاد هستند که این کار را انجام میدهند. استاد قبلاً همه چیز را برای ما نظم و ترتیب دادهاند، و ما فقط نیاز داریم تا برای روشنگری حقیقت به موجودات ذیشعور، قدم پیش بگذاریم.
روشنگری حقیقت پس از تصادف با خودرو
سالهاست که سوار دوچرخه میشوم تا حقیقت را روشن کنم. خیلی سریع میرانم و افرادی که مرا میشناسند میگویند مانند شخصی حدوداً 40 ساله بهنظر میرسم. اتفاقات خطرناکی برایم رخ داده است، اما استاد از من محافظت کردند.
هنگام راه رفتن در حالی که دوچرخه خود را هل میدادم، خودرویی به من برخورد كرد و یكی از چرخهای آن از روی پای چپم عبور كرد. مجبور شدم زانو بزنم، اما دردی را احساس نمیکردم. میدانم که استاد از من محافظت کردند.
رهگذران احساس کردند که این کار ناعادلانه است و یکی به راننده گفت که او مسئول این حادثه است، خصوصاً که من روی شانه جاده قدم میزدم. به راننده گفتم: «دفعه بعد به دیگران ضربه نزن. این بار شما به من زدی. مشکلی نیست چون من یک تمرینکننده فالون دافا هستم.»
ادامه دادم: «اما لطفاً بخاطر بسپار که فالون دافا خوب است، حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است.»
بار دیگر برای روشنگری حقیقت در یک شهر محلی سوار بر دوچرخهام به آنجا رفتم. وقتی برگشتم، موتور سیکلتی به من زد. مجروح شدم و صورتم با خون پوشیده شده بود. بسیاری از مردم شهر مرا میشناختند، و فردی مهربان آنجا بود و به من کمک کرد که بنشینم.
افراد زیادی مرا احاطه کردند و از راننده خواستند که مرا به بیمارستان ببرد. گفتم ازآنجاکه فالون دافا را تمرین میکنم حالم خوب است. پولی درخواست نکردم، گرچه بسیاری گفتند که باید چند هزار یوان از راننده پول بگیرم. به بیمارستان نرفتم و روی تخت هم استراحت نکردم. آنقدر سریع بهبود یافتم که فرزندان و نوههایم فکر کردند باور نکردنی است.
مقامات دولتی روستا از حقیقت آگاه میشوند
حقیقت را برای مأموران دولتی در دهکده خود روشن کردم. همه آنها از ح.ک.چ و سازمانهای وابسته به آن خارج شدهاند.
مسئول فعلی در دهکده ما بالای 50 سال دارد. او گفت: «تو و فلانی (او به من اشاره کرد) هنوز هم فالون دافا را تمرین میکنید؟ اگر دستگیر شوی، دچار مشکل خواهی شد.»
وقتی این را شنیدم، فرصتی را برای روشنگری حقیقت برای او پیدا کردم. یک ماه پیش او را ملاقات کردم و پیشنهاد کرد که مرا تا ایستگاه اتوبوس برساند.
به او گفتم که فالون دافا را تمرین میکنم و بعد حقیقت را برایش روشن کردم. او موافقت کرد که از ح.ک.چ خارج شود.
هنگام جدا شدن از او گفتم كه اعضای خانوادهاش در زمانهای مشکلات باید بهخاطر داشته باشند، که «فالون دافا خوب است»، «حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است».
اکنون همه افراد منطقه ما میدانند که فالون دافا را تمرین میکنم و میدانند که فالون دافا خوب است.
یکی از بستگان فردی که در روستای ما سکونت دارد، استاد دانشکده پزشکی است و انواع بیماریها را دارد. در آن زمان او به فالون دافا اعتقادی نداشت، اما شنید افرادی درباره من صحبت میکنند که فالون دافا را تمرین میکنم و از آن بهرهمند شدهام. او بعداً به دیدن همان قوم و خویشش رفت و با من ملاقات كرد. او احساس کرد آن باور نکردنی است.
حقیقت را برایش روشن کردم و او هر بار که مرا میبیند با صدای بلند میگوید: «زنده باد فالون دافا!»
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه روشنگری حقیقت