(Minghui.org) من و خانوادهام در اکتبر 2018 با یک تور مسافرتی به کانادا رفتیم. از یک پارک ملی و موزۀ بِل دیدن کردیم. در راه بازگشت از موزه، دو مأمور پلیس خودرویمان را متوقف کردند. باید خودرو را کنار جاده میبردیم تا آنها بتوانند ببینند که آیا کمربند ایمنیمان را بستهایم یا نه. من در صندلی عقب نشسته بودم و کمربند ایمنیام را نبسته بودم، زیرا فکر میکردم که نیازی به آن نیست.
یکی از مأموران پلیس را دیدم که با عروسم مؤدبانه صحبت میکرد، هرچند متوجه صحبتهایشان نمیشدم زیرا انگلیسی نمیفهمم. پس از پایان صحبتهایشان، عروسم برگشت و به من گفت: «آنها میخواهند که شما کمربند ایمنیتان را ببندید.» بلافاصله کمربند ایمنیام را بستم.
علاوه بر این، اگر پلاک خودرویمان از کشور دیگری نمیبود، بهخاطر این تخلف کوچک جریمه میشدیم. آنها بعد از اینکه کمربند ایمنیام را بستم اجازه دادند برویم.
کمی بعد، در حال رانندگی در جادهای ناهموار و شیبدار بودیم. از پنجره به بیرون نگاه میکردم، و آنچه اتفاق افتاد را مرور میکردم. آنها را تحسین کردم که با شهروندان و گردشگران بهطور یکسانی با مهربانی رفتار میکنند و نسبت به آنها احساس مسئولیت میکنند.
در حالی که هنوز در خودرو بودیم، عروسم شروع به گله و شکایت کرد: «قبلاً به شما گفته بودم که قوانین راهنمایی رانندگی در اینجا لازم میداند که تمام سرنشینان خودرو باید کمربند ایمنی ببندند. شما به من گوش ندادید!»
به این فکر کردم که وقتی در چین هستم اصلاً نگران بستن کمربند ایمنی در صندلی عقب خودرو نیستم و در کانادا هم اینگونه فکر میکردم. همچنین به این فکر کردم که بهعنوان یک تمرینکننده فالون دافا، با داشتن استاد لی و فا، بدون توجه به اینکه چه کاری انجام میدهم با چیز بدی مواجه نخواهم شد. سپس ناگهان، کلمات استاد به ذهنم آمد:
«اما باید مثل یک تزکیهکننده واقعی رفتار کنید و فقط در آن هنگام قادر خواهید بود موفق شوید. شخصی وجود داشت که کتاب مرا در دستش گرفته بود، در خیابان قدم زده و داد میزد که، "با حفاظت معلم لی، میدانم که ماشینها نمیتوانند به من بزدند". آن تضعیف دافا بود، و ما چنین شخصی را حفاظت نخواهیم کرد. حقیقت این است که، مریدان حقیقی به این شکل عمل نمیکنند.» (جوآن فالون)
شوکه شدم. 20 سال است که فالون دافا را تمرین کردهام و نمیتوانم بشمارم که چند بار جوآن فالون را خواندهام، پس چرا به این فکر نکرده بودم؟ بیشتر به آن فکر کردم و با خودم گفتم: «تفاوت بین آن شخص که در جوآن فالون ذکر شده و من چیست؟ آیا وجهه دافا را خراب نکردم؟»
احساس پشیمانی کردم که برای مدت طولانی مطالعه فا به قلبم نفوذ نکرده بود. فقط در حال انجام آن کار بدون درک کامل از آنچه مطالعه میکردم بودم. بنابراین، انگار به اصول آموزش داده آگاه نشده بودم. در نتیجه نتوانستم در تمام اوقات مطابق با الزامات فا باشم، که منجر به تأثیر منفی بر دافا شد.
پس از درک این موضوع، با چشمانی اشکآلود از عروسم معذرتخواهی کردم. احتمالاً بهخاطر اینکه مرا در حال گریه دید، سعی کرد مرا آرام کند: «واقعاً از شما گله و شکایت نمیکنم، نگران نباشید، فقط از این به بعد کمی بیشتر مراقب باشید. این برای ایمنی شماست.»
«ایرادی ندارد اگر مرا سرزنش کنی. من در واقع به این خاطر گریه میکنم که به استاد گوش ندادم، و فا را بهخوبی مطالعه نکردم. از اینکه نتوانستم کارها را مطابق با الزامات فا انجام دهم ناراحت هستم.» عروسم بعد از آن دیگر چیزی نگفت.
از آن روز به بعد، هر وقت در خودرو هستم، بدون توجه به اینکه در کجای خودرو نشستهام، کمربند ایمنی را میبندم.
این موضوع همچون ترکه بیدارشو برایم بود که فا را در قلبم جذب نمیکنم. متوجه نقاط ضعفم در تزکیه شدم و میخواهم سایر تمرینکنندگان را تشویق کنم که اگر با مسئله مشابهی روبهرو هستند، قلبشان را بر روی مطالعه خوب فا معطوف کنند.
همچنین میخواهم از مأموران پلیس کانادایی برای فداکاری و وجدان کاریشان تشکر کنم.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه رشد و اصلاح خود