(Minghui.org) متوجه شده‌ام که مردم اغلب بعد از آگاه شدن به حقایق فالون دافا و آزار و شکنجه احساس خوشایندی دارند. یک بار در یکی از مراکز خرید، دستفروشی حدود 40 ساله را دیدم که افسرده به‌نظر می‌رسید، ازاین‌رو از فرصت برای روشنگری حقیقت برای او استفاده کردم. او گوش داد و سپس ماجرای خود را با من درمیان گذاشت.

خانواده‌اش از مالکان مزرعه بودند که در طی انقلاب فرهنگی حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) مورد هدف قرار گرفتند. مادرش تحت آزار و شکنجه قرار گرفته طوری‌که دچار فروپاشی ذهنی شده بود. او می‌خواست مدرک دانشگاهی بگیرد تا به خانواده‌اش کمک کند که زندگی بهتری داشته باشند. وقتی وارد دانشکده شد به‌شدت درس می‌خواند. آنگاه در سال 1989 اعتراض میدان تیان‌آن‎من اتفاق افتاد و همه چیز تغییر کرد.

او و یکی از هم‌کلاسی‌هایش برای همسر یک مقام ارشد سابق ح.ک.چ که از دانشجویان معترض حمایت می‌کرد، ناهار می‌بردند. متأسفانه در میدان تیان‌آن‎من فیلمش به‌وسیلۀ دوربین مداربسته دولتی گرفته و مجبور شد به‌خاطر ایمنی‌اش پکن را ترک کند.

او رفت و با یکی از بستگانش در تیانجین اقامت کرد. روز بعد، ارتش دانشجویان را به رگبار بست و تعداد زیادی از آنها را به قتل رساند. خویشاوندش وحشت‌زده شد و از او خواست تا آنجا را ترک کند. او نمی‌توانست به خانه برگردد زیرا پلیس به دنبالش بود. بعد از آن مجبور بود مرتب نقل‌مکان کند.

به او گفتم: «فالون دافا در بیش از 100 کشور پذیرفته شده و واقعاً تمرین خوبی است. اگر به این حقیقت باور بیاوری برکت خواهی گرفت.»

او پاسخ داد: «اکنون هیچ فایده‌ای ندارد. من چیزی برای ازدست دادن ندارم. حتی اگر از ح.ک.چ خارج شوم، کمکی نخواهد کرد.»

او آنقدر دلسرد بود که نمی‌خواستم درباره کناره‌گیری از حزب و سازمان‌های وابسته به آن به او فشار بیاورم. دو بروشور اطلاع‌رسانی دافا را به او دادم و گفتم: «آنها را بادقت بخوان. فالون دافا یک تمرین تزکیه است. آن برای تو برکت و خوشبختی به‌ارمغان می‌آورد.»

چند روز بعد به غرفه‌اش رفتم، از دفعه قبل شادتر به‌نظر می‌رسید. از او پرسیدم که آیا بروشورها را خوانده است یا نه و حقیقت را بیشتر به او توضیح دادم. وقتی از او پرسیدم که آیا مایل است از حزب خارج شود یا نه، به‌راحتی موافقت کرد.

مدت‌ها بعد باز هم از غرفه‌اش دیدن کردم. او کاملاً تغییر کرده بود. لبخند می‌زد و آرام و پر انرژی بود. پرسیدم: «کسب و کار چطور است؟»

گفت: «خیلی بهتر شده است. اکنون معمولاً بین 300 الی 500 یوآن در روز و گاهی اوقات بالای 1000 یوآن درآمد دارم.» وقتی اولین بار او را دیدم، گفت فقط کمتر از 100 یوآن کسب می‌کند.

به او گفتم از لطف دافا برکت گرفته است و عبارات «فالون دافا خوب است. حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است» را به‎خاطر بسپارد.