(Minghui.org) بهتازگی مقالات تزکیه زیادی را در وبسایت مینگهویی خواندم که کمکم کردند در تزکیهام خیلی رشد کنم. در اینجا مایلم چیزهایی را که آموختهام، به اشتراک بگذارم.
یاد گرفتم هنگام مطالعه فا تمرکز کنم
در مقاله یک تمرینکنندۀ فالون دافا به نام «رها کردن خودمان از وابستگیها و افکار و تصورات اکتسابی پس از تولد» نویسنده دربارۀ درکی نوشت که پس از دیدنِ تصویری برای شعر استاد «بازسازی کیهان» در هنگ یین 3، به آن دست یافت. این تصویر (که فقط در نسخه چینی موجود است) تزکیهکنندهای را نشان میدهد که کتابی را در یک دستش و لامپی را در دست دیگرش دارد. چشمانش روی متن کتاب متمرکز هستند که با نور درخشان لامپ تابناک است.
نویسنده بهطور اتفاقی چراغ قوهای داشت، بنابراین وقتی فا را مطالعه میکرد، از آن استفاده میکرد تا به تمرکزش کمک کند. او نوشت که این رویداد برایش تجربه شگفتانگیزی بود، زیرا توانست این جریان را تجربه کند که مردم در دوران باستان چطور متون مقدس را میخواندند و توانست هر کلمه را جذب کند.
بهتازگی شروع به ازبر کردن و ازبر خواندن فا کردم، خوشحال بودم که میتوانم سخنرانی اول را ازبر بخوانم. سپس بهعلت تنبلی مدتی این کار را کنار گذاشتم. میخواستم بر آن غلبه کنم، بنابراین شروع به ازبر کردن سخنرانی دوم و سپس سایر سخنرانیها کردم.
سالها پیش کل کتاب جوآن فالون را ازبر کرده بودم، بنابراین این بار کار چندان دشواری نبود و احساس میکردم جذب شدن در اصول فا آسانتر است.
اصلاح حرکات تمرینم
سال گذشته بهلطف یادآوریهای برخی از تمرینکنندگان در مقالات تبادل تجربه، متوجه شدم که باید حرکات تمرینم را بهبود ببخشم. آنها را به آن آرامی یا نرمی که باید انجام نمیدادم.
برخی تمرینکنندگان درباره نیاز به تمرکز صحبت میکردند. اگر حرکات تمرینمان بیشازحد سریع یا درهم و برهم باشند، بیاحترامی به استاد و فا محسوب میشود.
استاد بیان کردهاند که حرکاتمان باید «بدون عجله، آرام و نرم» باشند. تصمیم گرفتم به نحوه حرکتم همراه با موسیقی تمرین توجه بیشتری داشته باشم.
وقتی حرکات را بهدرستی انجام دادم، بدنم خیلی احساس سبکی کرد.
گشتوگذار در اینترنت
بسیاری از تمرینکنندگان درباره خطرات گشتوگذار در اینترنت صحبت کردهاند. سالها پیش بعد از اینکه توانستم این وابستگی را رها کنم، افکارم آرام و متمرکز شد.
اگر چه نمیتوانم چیزی را در بُعدهای دیگر ببینم، معمولاً پس از گشتوگذار در اینترنت و تماشای اخبار، احساس ناراحتی داشتم. حتی مغزم بیحس بود.
ارزیابی هر فکر
پس از خواندن مقالات مربوط به وابستگی به راحتی و ترس، متوجه شدم که خودم نیز همان وابستگیها را دارم. تقریباً به نظر میرسید که آنها بخشی از من باشند و متوجه نبودم که مسبب بسیاری از افکار منفیام هستند.
با خواندن این مقالات متوجه شدم که باید سعی کنیم از دیدگاه متفاوتی وابستگیهایمان را ببینیم. برای نمونه وقتی فکر «من خیلی خوب هستم» ظاهر میشود، باید بلافاصله متوجه شویم که این فکر از منیتمان میآید و باید بلافاصله آن را نفی کنیم.
نباید افکار منفیمان را تصدیق کنیم، زیرا آنها از خود واقعیمان نیستند، بلکه از وابستگیها و عقاید و تصوراتمان و مداخله هستند.
متلاشی کردن فرهنگ حزب کمونیست
بعضی از تمرینکنندگان پیشنهاد کردند که کتاب «متلاشی کردن فرهنگ حزب کمونیست» را مجدداً بخوانیم. بیش از ده سال پیش بود که آن را خواندم، اما در آن زمان فقط معنای سطحیاش را درک و احساس کردم که آن کتابی برای غیرتمرینکنندگان است. متوجه نبودم خودم نیز عقاید و تصورات زیادی دارم که از فرهنگ حزب کمونیست چین نشأت گرفتهاند و باید پاکسازی شوند.
وقتی آن را دوباره خواندم، بسیاری از قسمتها برایم خیلی تازه بهنظر میرسیدند. فهمیدم که درکم از فا ارتقاء یافته و باید بخشهای باقیمانده از فرهنگ حزب را در خودم ازبین ببرم.
در اینجا مایلم درباره چند نکته در این کتاب صحبت کنم.
مشابه بسیاری از چینیها وقتی جوان بودم، فیلمهایی را تماشا میکردم که رهبران کمونیست را مانند قهرمانان به تصویر میکشیدند. فقط وقتی تمرین دافا را آغاز کردم، متوجه شدم که برخی از آن تصاویر «مثبت» کاذب در ذهنم حک شدهاند، اما پس از اتمام خواندن این کتاب، همه آن آثار باقیمانده ازبین رفتند.
متوجه شدم این فیلمها برای شستشوی مغزی مردم تولید شدهاند. شخص براساس استانداردهای فرهنگ سنتی میتواند ببیند که آنها افراد بدی هستند و «تصویر مثبت»شان در فیلمها برای فریب مردم طراحی شده است.
در فرهنگ حزب استانداردهای «خوب» خیلی افراطی هستند. مردم خوب، کامل و بیعیبونقص هستند و افراد بد بهشدت بد هستند. آیا ما تمرینکنندگان چینی نیز گاهی به همان روش به سایر تمرینکنندگان یا افراد عادی نگاه نمیکنیم؟ برای نمونه وقتی تحت تأثیر یک فرد هستیم، ممکن است احساس کنیم هر آنچه میگوید، درست است و دوست داریم به حرفهایش گوش کنیم. برعکس وقتی درباره تمرینکننده دیگری پیشداوری داریم، بدون شک نمیخواهیم به حرفهایش گوش دهیم.
مشکل رایج دیگری نیز در بین تمرینکنندگان در چین وجود دارد. به این معنی که وقتی اختلافاتی ظاهر میشود، آنها معمولاً به درون نگاه نمیکنند.فکر میکنم این به فرهنگ حزب ارتباط دارد. ذهنیت مبارزهطلبیِ رشدیافته از فرهنگ حزب باعث میشود مردم حرفهایی بزنند، بدون اینکه درک کنند سرزنش کردن سایرین اشتباه است.
لحن سرزنشگونه در گفتارمان نیز میتواند به فرهنگ حزب مرتبط باشد. لحن صدایمان باید صلحجویانه باشد. تقریباً گفتار همه در چین لحنی سرزنشگونه دارد، بنابراین دشوار است که متوجه آن شویم.
یکی دیگر از تجلیهای فرهنگ حزب داشتن دیدگاه منفی درباره ارزشهای سنتی و این ایده است که آنها برای جامعه امروز غیرضروری هستند. در فرهنگ سنتی قوانین و استانداردهایی برای رفتار وجود دارد، اما در عصر مدرن، تحت تأثیر فرهنگ الحاد حزب، وقتی چینیها مراسم یا آیینهای سنتی را برگزار میکنند، برخی آنها را تهی و بیمعنی میپندارند. مردم امروز نگران تصدیق موجودات الهی نیستند.
سابقاً درباره نحوه ادای احترام برخی از تمرینکنندگان قدیمی به استاد ازطریق سوزاندن عود نظری منفی داشتم. معنای حقیقی آن را که ریشه در فرهنگ سنتی دارد، درک نمیکردم. این تأثیر مستقیمِ آموزش الحاد حزب است؛ آموزش الحاد حزب پس از اینکه آن خود را از فرهنگ سنتی چین جدا کرد.
احساس میکنم برای ما از بین بردن سموم فرهنگ حزب بسیار مهم است. مایلم پیشنهاد کنم که کتاب «متلاشی کردن فرهنگ حزب کمونیست» را بخوانیم تا بتوانیم همه تأثیرات باقیمانده آن را از افکار و اعمالمان کاملاً پاکسازی کنیم.
مطالب فوق درکهای شخصی من هستند. لطفاً به هر مطلب نادرستی اشاره کنید.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه رشد و اصلاح خود