(Minghui.org)  به‌مناسبت سال نو چینی ۲۰۱۹، تمرین‌کنندگان جوان فالون دافا در تورنتو گردهم آمدند تا این سال نو را به استاد لی هنگجی تبریک بگوند.

تمرین‌کنندگان تورنتو سال نو چینی را به استاد لی (بنیانگذار فالون دافا) تبریک می‌گویند.

تمرین‌کنندگان جوان قدردانی خود را نسبت به استاد لی ابراز می‌کنند.

دانش‌آموزی وابستگی خود به رقابت را ازبین می‌برد

تریستا گائو در کلاس دوازدهم درس می‌خواند و تمرین فالون دافا را در سال ۲۰۱۶ شروع کرد. او بسیار رقابت‌جو بود و هر کاری می‌کرد تا به خواسته‌های خود برسد. او گفت: «حتی اگر به دیگران آسیب می‌رساندم نیز برایم مهم نبود، زیرا فقط به خودم اهمیت می‌دادم. هدفم این بود که در مدرسه شاگرد اول باشم. اغلب از بس مطالعه می‌کردم سردرد می‌گرفتم. شب‌ها نمی‌توانستم استراحت کنم. دچار بیخوابی شده و همیشه خواب‌آلود بودم.»

او شب و روز مشغول و اغلب خشمگین بود و این خلق و خوی بد خود را به محیط خانواده می‌آورد. وقتی نمره‌اش خوب می‌شد خوشحال بود، اما وقتی نمی‌توانست نفر اول باشد خشمگین و افسرده می‌شد. او گفت: «کوچکترین چیزی مرا به‌هم می‌ریخت. اما هرچقدر هم که تلاش می‌کردم گاهی اوقات نمی‌توانستم به اهدافم برسم.»

پس از اینکه تمرین فالون دافا را شروع کرد، به‌تدریج پی برد که بسیاری از مسائل ازپیش‌مقدرشده هستند و نمی‌توان آنها را از طریق زرنگ‌بازی و رقابت کسب کرد.

پس از اینکه تریستا شروع کرد کتاب جوآن فالون را مطالعه و وابستگی‌هایش را رها کند، آرام شد و اجازه داد مسائل سیر طبیعی خود را طی کنند. او گفت: «دیگر روی نتایج تمرکز نمی‌کنم. هنوز هم با جدیت مطالعه می‌کنم اما حالا به فکر صدمه زدن به دیگران نیستم.»

هرگاه مشکلی ظاهر می‌شد، تریستا خودش را برای شناسایی نواقص خود مورد بررسی قرار می‌داد. وقتی احساس می‌کرد که با او به ناحق رفتار شده یا عصبانی می‌شد، از خودش می‌پرسید: «به کدامیک از وابستگی‌هایم ضربه خورده؟»

او سابقاً بیش از حد به ظاهر خود توجه می‌کرد و نگران این بود که سایرین درباره او چه فکر می‌کنند. او گفت: «نمی‌خواستم وجهۀ خود را از دست دهم یا کاری کنم که دیگران به دیده تحقیر به من نگاه کنند. برای من این مسئله یک وابستگی ترس بود و همیشه نگران این بودم که دیگران مرا دوست نداشته باشند.»

تریستا گفت که فالون دافا تغییرات مثبت بسیاری برای او به ارمغان آورده است. «حالا می‌دانم که هیچ چیزی در این دنیا همیشگی نیست. دافا به من کمک کرده معنی واقعی زندگی را درک کنم. خیلی خوشحالم و احساس رضایت دارم.»

تمرین‌کنندگان نباید همسو با جریان مردم عادی حرکت کنند

امیلی لیو از وقتی کوچک بود تمرین فالون دافا را شروع کرده است. وقتی در مقطع راهنمایی تحصیل می‌کرد متوجه شد که جامعه کنونی، افراد جوان را آلوده می‌کند. هم‌کلاسی‌هایش اغلب او را مسخره می‌کردند که مطابق مد روز نیست. اما معلمش اخلاقیات صحیح او را ستایش می‌کرد و می‌گفت: «تو خارق‌العاده‌ای.»

امیلی گفت: «پس از مطالعه فا، درک می‌کنم که استانداردهای اخلاقی درحال افول است. وقتی مردم می‌گویند چیزی خوب است، ممکن است خوب نباشد. از معیارهای فالون دافا پیروی می‌کنم تا شخص خوبی باشم.»

«می‌دانم که تمرین‌کنندگان باید مهربان و نیکخواه باشند و همسو با جریان مردم عادی حرکت نکنند. ما تمرین‌کنندگان نه‌تنها تلاش می‌کنیم که خوب باشیم بلکه باید دیگران را نیز آگاه کنیم. هرگاه به‌خاطر می‌آورم که چرا اینجا هستم می‌توانم احساس کنم که تمام احساسات منفی ازبین می‌روند. خیلی شکرگزارم که تمرین‌کننده فالون دافا هستم.»

فالون دافا تمرین‌کننده‌ای جدید را شگفت‌زده کرد

میشل انگوین از ویتنام آمد و در ژوئن ۲۰۱۸ تمرین فالون دافا را شروع کرد. او از بچگی به خدا اعتقاد داشت و دوست داشت فرد بهتری باشد. او در آموزشگاه زبان انگلیسی فردی را ملاقات کرد که فالون دافا را تمرین می‌کرد و بدین‌ترتیب سفر تزکیه او نیز شروع شد.

میشل تصمیم گرفت در کانادا ادامه تحصیل دهد. معمولاً در ویتنام اخذ ویزا دو ماه طول می‌کشد. او گفت: «نگرانش نبودم زیرا هر جا که می‌روم می‌توانم دافا را تمرین کنم. فقط باید مسیری که استاد برایم نظم و ترتیب داده‌اند را بپیمایم.»

یک هفته بعد سفارت کانادا ویزای او را صادر کرد. میشل گفت: «دوستان، خانواده و آژانس مسافرتی همگی شگفت‌زده شدند زیرا هرگز کسی را ندیده بودند که به این سرعت ویزا گرفته باشد. همه می‌گفتند که خیلی خوش‌شانس هستم اما ایمان دارم که استاد مراقبم بودند. ایشان محیطی جدید برای تزکیه‌ام برنامه‌ریزی کردند.»

میشل گفت که از وقتی کوچک بوده اغلب در زمستان دچار سرماخوردگی می‌شد. در ویتنام دمای هوا به ۵ تا ۱۰ درجه نیز می‌رسد و بندرت بیرون می‌رفت. اولین زمستانی که به کانادا آمد از او خواسته شد که برای راهپیمایی در جشن کریسمس لباس نازک مخصوص فرشتگان را بپوشد. روز راهپیمایی دما منفی هشت درجه بود. بجای اینکه نگران خودش باشد، تمرکزش بر نجات مردمی بود که ناظر تمرین‌کنندگان در راهپیمایی بودند. او در سراسر مسیر راهپیمایی به تکرار عبارات «فالون دافا خوب است، حقیقت-نیکخواهی- بردباری خوب است» ادامه داد. او گفت: «پس از راهپیمایی نیز احساس خستگی نداشتم. احساس کردم که استاد همیشه با من بودند. ترغیب شدم که خودم را بهتر تزکیه کنم!»