(Minghui.org) من تمرین‌کننده فالون دافا از کوالالامپور، مالزی هستم. در سال 2005 تمرین فالون دافا را آغاز کردم. به گروه تماس تلفنی ملحق شدم، زیرا می‌خواستم آموزه‌ها را به زبان انگلیسی و به‌طور آنلاین با سایر تمرین‌کنندگان مطالعه کنم. ازآنجاکه تمرین‌کنندگان زیادی نیستند که جوآن فالون را به زبان انگلیسی بخوانند و کسانی که آن را می‌خوانند در مکان‌های مختلفی اقامت دارند، تصمیم گرفتیم که به صورت آنلاین بخوانیم.

چند ماه پیش، شروع به برقراری تماس تلفنی به چین کردم تا حقیقت را روشن کنم. در ابتدا، برای مشاهده و یادگیری نحوه انجام این کار و کمک به گروه از طریق فرستادن افکار درست،آنجا حضور داشتم. سپس وقتی هماهنگ‌کننده متوجه شد که زبان چینی‌ام روان نیست و در واقع تحصیلاتم عمدتاً به زبان انگلیسی است، مرا تشویق کرد تا آن را امتحان کنم. من نیز همین کار را کردم. پس از دو ماه مشاهده نحوه صحبت افراد، تصمیم گرفتم خودم به تنهایی برقراری تماس تلفنی را امتحان کنم.

همانطور که قبلا ذکر شد، تحصیلاتم عمدتاً به زبان انگلیسی بود و همچنین در خانه انگلیسی صحبت می‌کردم. وقتی جوآن فالون را به زبان چینی خواندم، معنی عمیق‌تر کلمات را درک نمی‌کردم. هرگاه تمرین‌کننده‌ای یادداشتی را به من می‌داد، مجبور می‌شدم زمان زیادی را صرف ترجمه آن به زبان انگلیسی کنم تا اطمینان حاصل کنم که واقعاً آن را فهمیدم. اما گاهی ترجمه آنلاین قابل اعتماد نبود. بنابراین گاهی اوقات مجبور می‌شدم از طریق اشخاص معنی کلمات را درک کنم.

اولین بار که جوآن فالون را به زبان چینی خواندم، خواندن یک سخنرانی سه ساعت از من زمان برد. در ابتدا، وقتی میکروفون را خاموش می‌کردم، کتاب را با صدای بلند می‌خواندم، و همچنین با تمام توجه گوش می‌دادم که چگونه تمرین‌کنندگان پاراگراف‌ها را می‌خوانند. در نهایت به آنها پیوستم و با صدای بلند خواندم، اما با سرعت پایین می‌خواندم. برخی از افراد تلفظم را اصلاح می‌کردند، برخی دیگر از آرام خواندنم شکایت می‌کردند، و حتی برخی در وسط سخنرانی بی‌سر و صدا ترک می‌کردند. تعجب نکردم. فقط به خودم گفتم که باید همیشه صبور باشم.

چیز دیگری که نیاز داشتم بر آن غلبه کنم این بود که زمانم را به خوبی متعادل کنم. اینکه چطور از کسب و کارم و خانواده‌ام مراقبت کنم، و سه کار را که باید انجام دهیم انجام دهم، چالش‌برانگیز بود. تنها کاری که می‌توانستم انجام دهم این بود که کمتر بخوابم و ناهار یا شام را نخورم. پس از گذشت بیش از یک سال، در نهایت توانستم به‌طور مستقل جوآن فالون را به زبان چینی بخوانم.

یک بار وقتی که به فرستادن افکار درست کمک کردم، دچار کارمای بیماری شدم. این قبلاً هم اتفاق افتاده بود. به‌یاد دارم که وقتی برای اولین بار در محیطی مشابه افکار درست فرستادم، علائم اسهال و معده‌درد داشتم که سه روز بعد وقتی وظیفه‌ام به اتمام رسید برطرف شد. دیگر انواع مداخله، مانند داشتن تب بالا یا سردرد شدید، قطع برق، قطع شبکه، و غیره نیز اتفاق افتاده است. می‌دانستم که معلم به من کمک کردند تا بر تمام این مصائب غلبه کنم. اگرچه تحمل آنها دشوار بود، سعی کردم به درون نگاه کنم و هربار خودم را یک قدم به جلو هل دهم.

هنوز اولین تماس تلفنی خود را به چین به‌یاد می‌آورم. دستانم عرق کرد و ذهنم خالی شد. لحظه‌ای که فرد گوشی را برداشت، به او سلام کردم و سعی داشتم جزئیات مربوط به حادثه خودسوزی و برداشت اعضای بدن را برایش شرح دهم، اما آنها خیلی سریع گوشی را قطع می‌کردند.

تماس‌های تلفنی همیشه موفقیت‌آمیز نبود زیرا بسیاری از شماره‌های تلفن نامعتبر بودند. مجبور بودیم هر شماره را حداقل پنج بار شماره‌گیری کنیم. گاهی اوقات یک شماره را 20 یا حتی 50 بار شماره‌گیری می‌کردیم. آن واقعاً آزمایش صبوری‌ام بود!

گاهی اوقات مأموران پلیس پشت خط تلفن بودند و به توضیحات روشنگری حقیقت ما گوش می‌دادند و نجات می‌یافتند. اما گاهی اوقات آنها با کلمات زشت به ما توهین می‌کردند. ما آرامش خود را حفظ می‌کردیم، دائماً افکار درست می‌فرستادیم، و به درون نگاه می‌کردیم. این‌ها همگی به ما در رشد خصوصیات اخلاقی‌مان کمک می‌کرد.

هرآنچه که در حین برقراری تماس تلفنی با آن مواجه می‌شدیم منعکس‌کننده وضعیت تزکیه ما بود. برای خودم، متوجه شدم که واکنش‌های مردم بازتابی از وابستگی‌های من بود. برای مثال، هنگامی که یک مأمور پلیس به ما ناسزا می‌گفت، و قلب‌مان تحت تأثیر قرار می‌گرفت، نیک‌خواهی ما ناپدید می‌شد و شروع به بحث می‌کردیم. این بدان معنی بود که باید به درون نگاه کنیم.

معلم بیان کردند:

«برای ما تزکیه‌کنندگان تضادها به‌طور ناگهانی ظاهر می‌شوند. پس باید چه کار کنیم؟ اگر همیشه قلبی سرشار از نیک‌خواهی و محبت، و حالت ذهنی آرام و صلح جو داشته باشید، وقتی با مشکلات مواجه می‌شوید، آن‌ها را به‌خوبی اداره خواهید کرد زیرا به شما فضایی به‌عنوان ضربه‌گیر خواهد داد. اگر همیشه با دیگران بامحبت و دوستانه باشید، اگر همیشه وقتی کاری انجام می‌دهید دیگران را درنظر بگیرید، و هرگاه مسائلی با دیگران دارید اول فکر کنید که آیا آنها می‌توانند آن را تحمل کنند یا آیا برای آنها باعث صدمه‌ای نمی‌شود، آنگاه مشکلی نخواهید داشت.» (سخنرانی چهارم، جوآن فالون)

اگر بخواهیم از دیدگاه دیگری صحبت کنیم، برقراری تماس تلفنی فرصتی عالی برای ما است تا خود را تزکیه کنیم. این یک یادآوری مداوم است که تزکیه را جدی بگیریم و از زمان‌مان به‌خوبی استفاده کنیم. سازگار شدن با این محیط دشوار است. اما با گذشت زمان و صرف تلاش، احساس کردم که بهبود یافتم. تمرین‌کنندگان همکار در این پروژه بسیار کمک‌رسان و مشوق هستند.