(Minghui.org) سابقاً از بیماری‌های بسیاری، از جمله سل رنج می‌بردم. سوراخی در لبه ریه‌ام داشتم که باعث می‌شد خون بالا بیاورم. دائماً به بیمارستان‌ها در پکن و شهر تیانجین مراجعه می‌کردم.

تلاش زیادی کردم تا سلامتی‌ام را بازیابم، اما بی‌فایده بود. نمی‌توانستم مقدار زیادی غذا بخورم و هر بار که شروع به سرفه می‌کردم، همان مقدار غذای کمی را که خورده بودم در نهایت بالا می‌آوردم. مبتلا به آرتروز شدم که به‌سرعت بدتر شد، و پس از آن نمی‌توانستم راه بروم. زندگی‌ام بسیار دشوار شده بود.

بهره بردن از تمرین فالون دافا

تمرین فالون دافا را در سال 1995 شروع کردم و از لحاظ ذهنی و جسمی از آن بهره‌مند شدم. بیماری‌های مزمنی که سال‌ها مرا عذاب داده بود، ناپدید شد.

حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) آزار و شکنجه تمرین‌کنندگان فالون دافا را در 20 ژوئیه 1999 شروع کرد. اغلب نسخه‌های مجله‌های مینگهویی، بروشورهای روشنگری حقیقت و بنرهایی را همراه خود داشتم تا در شهر زادگاهم در استان شاندونگ توزیع یا آویزان کنم. خواهر شوهرم، برادرزاده‌ام و همسرش به من کمک می‌کردند. وقتی که مجبور بودم به راه دور سفر کنم، برادرزاده‌ام مرا با ماشین می‌برد و خانواده‌اش را همراه خود می‌آورد.

برادرزاده‌ام تمرین‌کننده نیست، اما بعد از آگاهی درباره دافا، در روشنگری حقیقت درباره این تمرین به من کمک می‌کرد. او مدیر کارخانه است و بیش از 100 کارمند دارد. هر یک از آنها یک نشان یادبود دافا دارند. همه آنها می‌دانند: «فالون دافا خوب است، حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است.» علاوه بر این، همه آنها از حزب کمونیست چین و سازمان‌های جوانان وابسته‌اش خارج شده‌اند.

یک روز برادرزاده‌ام به‌‌منظور رسیدگی به برخی از کارها به مأموریت رفت. او کمی باسرعت رانندگی کرد و کنترل خودرویش را ازدست داد. همانطور که خودرو در جاده چرخید، به دو درخت بزرگ برخورد کرد. او فریاد زد: «فالون دافا خوب است! استاد دافا، از شما به‌خاطر نجات زندگی‌ام سپاسگزارم!» اگرچه خودرواش آسیب دید، اما او صدمه ندیده بود. این تجربه اعتقاد خالصانه‌اش را نسبت به اینکه چقدر فالون دافا شگفت‌انگیز است، دوباره تقویت کرد.

هر زمان برادرزاده‌ام کارمند جدیدی را استخدام می‌کرد، همیشه از آنها می‌خواست که از عضویت خود از حزب کمونیست چین کناره‌گیری کنند. او به من گفت: «هرکسی که اینجا کار می‌کند، خوشبخت است، زیرا با خروج از ح.ک.چ حفاظت زندگی‌شان تضمین می‌شود.»

وقتی تقویم‌های روشنگری حقیقت ما ‌رسید، از او ‌پرسیدم که چه تعدادی برای کارکنانش می‌خواهد. او ‌گفت: «می‌خواهم که همه آنها یکی دریافت کنند. همراه آنها نکاتی درباره سلامتی نیز وجود دارد و بسیار مفید هستند!»

درست قبل از سال نوی چینی 2018، برادرزاده‌ام از من تعدادی مطالب روشنگری حقیقت خواست تا روز قبل از تعطیلات سال نو چینی بین کارمندانش توزیع کند. تقویم‌ها، بروشورها و نشان‌های یادبود را آماده کردم، سپس آنها را برایش فرستادم. از شنیدن اینکه آنها را بین کارمندانش توزیع کرده است، خوشحال شدم، کارمندانش آن مطالب را بی‌تردید پذیرفتند.

یک روز وقتی به خانه مادرم برگشتم، برادرزاده‌ام به من گفت: «عمه، شما تنها فردی هستی که می‌خواهم با او صحبت کنم. آیا می‌توانی فردا همراه من به کارخانه جدیدم بیایی؟ من 18 نفر دارم، از آنها می‌خواهم تا کمی زودتر به کار خود پایان دهند، به‌طوری که شما بتوانی با آنها صحبت کنی» موافقت کردم.

روز بعد مرا به دفترش برد. او به کارکنانش گفت: «اجازه دهید عمه‌ام از استان هبی را معرفی کنم. او 79 سال دارد. هنگامی که جوان بود از بیماری‌های بسیاری رنج می‌برد، روزانه دارو مصرف می کرد و وزنش تا 40 کیلوگرم پایین آمده بود. سپس تمرین فالون دافا را شروع کرد. عمه‌ام برای بیش از دو دهه هیچ دارویی مصرف نکرده است. او نمونه‌ای از فردی سالم است، وزنش 59 کیلو شده است، دارای چهره درخشانی است و برای خواندن به عینک نیاز ندارد. امروز او اینجا است تا با شما درباره تمرینش صحبت کند.»

با آنها درباره بسیاری از چیزها صحبت کردم از جمله اینکه چگونه از تمرین فالون دافا بهره‌مند شده‌ام، چطور با دستور جیانگ زمین، رئیس جمهور سابق چین، آزار و شکنجه این تمرین آغاز، و حادثه جعلی خودسوزی صحنه‌سازی شد، و چرا خروج از ح.ک.چ مهم است.

به آنها گفتم: «برادرزاده‌ام از حقیقت درباره فالون دافا آگاه است. امیدوارم که همه مردم با درک حقایق و به‌یاد داشتن اینکه «فالون دافا خوب است، حقیقت- نیک‌خواهی- بردباری خوب است» آینده‌ای درخشان برای خود رقم بزنند.»