(Minghui.org) هنگامی که وبسایت مینگهویی سال گذشته برای ارسال مقالات بهمناسبت بزرگداشت روز جهانی فالون دافا فراخوان داد، بسیاری از تمرینکنندگان منطقهام اقدام به نوشتن، ویرایش، جمعآوری و چاپ مقالات تبادل تجربه کردند. تا تاریخ مقرر برای ارسال، بیش از 120 مقاله جمع کرده بودیم.
با توجه به اطلاعیه امسال: فراخوان ارسال آثار و مطالب بهمناسبت سالگرد روز جهانی فالون دافا در سال 2019»، مهلت ارسال 13 آوریل، بهسرعت در حال نزدیک شدن است. امیدواریم که تمرینکنندگان بیشتری مقالات تبادل تجربه خود را بنویسند و ارائه دهند. به نشانه تشویق، میخواهیم تجربه خود را در ارتباط با همکاریمان برای نوشتن چنین مقالاتی در سال گذشته به اشتراک بگذاریم.
تشویق یکدیگر به نوشتن
پس از اینکه هماهنگکننده منطقه، ما را به چهار قسمت تقسیم کرد و دو تمرینکننده مسئول هر قسمت بودند، بقیه ما برای گرفتن مقالات نوشتهشده، همکاری را شروع کردیم.
یکی از تمرینکنندگان همیشه دافا را اولویت اولش قرار داده است، هرچند او مشغول مراقبت از پدر 90 ساله و نوهاش بود. او و هماهنگکننده دیگری هر روز بیرون میرفتند تا تمرینکنندگانی که کمتر کوشا بودند، دافا را ترک کرده بودند یا از قدم پیش گذاشتن میترسیدند، پیدا کنند. آنها را تشویق کردند تا به دافا بازگردند. بسیاری از این تمرینکنندگان پس از ملاقات با آنها شروع به نوشتن مقالات تبادل تجربه خود کردند.
یکی دیگر از تمرینکنندگان با اتومبیل خود رانندگی میکرد یا همراه با دو نفر دیگر سوار اتوبوس میشد و به حومه شهر میرفت تا با تمرینکنندگان در آن منطقه ارتباط برقرار کنند و آنها به نوشتن مقاله تشویق کنند. در منطقهای که تعداد زیادی از تمرینکنندگان سالمند وجود داشت، تمرینکنندگان از مناطق دیگر به آنجا سفر کردند تا مقالات نوشتهشده را برای ویرایش و ارسال به مینگهویی جمعآوری کنند.
تایپ کردن و ویرایش مقالات
تمرینکنندهای که مسئولیت تایپ کردن مقالات در کامپیوتر را بر عهده گرفت، زمانی که برای اولین بار آن را شروع کرد، ناامید شد، زیرا با سیستم ورود اطلاعات به زبان چینی آشنا نبود. اما او بهسرعت متوجه شد که این مداخله است و فکر عدم تمایل به ادامه را نفی کرد. سپس چند مقاله را بدون مشکل تایپ کرد. او حتی در قطار نیز مقالات را تایپ کرد و بعد از بازگشت به خانه بدون استراحت به کارها ادامه داد. او گفت که از طریق همکاری، آموخته است که چگونه بهتر تایپ کند و خودخواهیاش را از بین ببرد. او احساسکرد که در حال رشد در تزکیه است.
نوۀ یکی از هماهنگکنندگان به تایپ کردن مقالات در کامپیوتر کمککرد. آنها با کمک یکدیگر، دوازده مقاله را تکمیل کردند. این هماهنگکننده گفت: «بیش از دو هفته طول کشید تا متوجه شوم که ارسال مقاله چقدر مهم است، بنابراین نتوانستم با بسیاری از تمرینکنندگان ارتباط برقرار کنم و برخی از آنها زمانی برای نوشتن مقالات خود نداشتند. از کامل نکردن مأموریتم و از دست دادن زمان ارزشمندم شرمنده شدم.»
تمرینکنندهای که با کسب و کارش مشغول بود، همچنین اغلب تا اواخر شب به ویرایش مقالات کمک میکرد. همانطور که در حال انجام این کار بود، آگاه شد که ویرایش مقالات واقعاً فرصتی برای تزکیه خودش و هماهنگ شدن با فا است.
دو خواهر باهم کار میکردند تا مقالات را بهدقت ویرایش کنند. آنها مقالات را به خانه میبردند، آنها را ویرایش و چاپ میکردند، و آنها را به مطالعه گروهی فا میبردند تا نویسندگان آنها را بخوانند و تغییرات لازم را در آنها ایجاد کنند. سپس آنها را اصلاح، و مقاله نهایی را به مینگهویی ارسال میکردند.
در طول این روند، یک خواهر وابستگی شدیدش را به راحتطلبی پیدا کرد: «خیلی تمایل دارم استراحت کنم و بخوابم، بنابراین در کار ویرایش آهسته بودم، و مقالاتی که به من واگذار شده بود، باید به سایر تمرینکنندگان داده میشد. اما هر کسی که مسئولیت ویرایش آنها را به عهده میگرفت هرگز درباره آن شکایت نمیکرد.»
سالهای زیادی بود که تمرینکنندهای از کامپیوتر استفاده نکرده بود. برای کمک به تایپ مقالات، او به خانه تمرینکننده دیگری رفت تا مجدداً یاد بگیرد که چگونه از کامپیوتر استفاده کند. برای او ناامیدکننده بود و مضطرب شد، اما طولی نکشید که متوجه شد که باید این عقاید و تصورات بشری را ازبین ببرد.
ازآنجا که بر انجام آن مداومت ورزید، مهارتهای تایپش بهبود یافت و در نهایت حدود هفت مقاله را تکمیل کرد. او گفت: «از طریق این فرآیند، بسیاری از وابستگیهای بشری را ازبین بردم. برای مثال، ابتدا کوتاهترین مقاله را انتخاب میکردم، اما بعد متوجه شدم که خودخواه هستم و نمیخواهم از سختیها عبور کنم. سپس برای از بین بردن این وابستگیها افکار درست فرستادم.»
او احساس کرد که پس از تغییر افکارش تاحد زیادی در تزکیهاش بهبود یافته است.
زن و شوهری تمام روز در حال نوشتن و ویرایش مقالات بودند، گاهی حتی غذا خوردن را فراموش میکردند. آن خانم همچنین به خانه تمرینکنندگان بیسواد و سالمند میرفت تا به آنها کمک کند مقالات خود را بنویسند و گردآوری کنند.
تمرینکنندهای بود که مقالاتی را در تلفن همراهش ویرایش میکرد. همانطور که این کار را انجام میداد، متوجه شد که پس از خواندن مقالات تبادل تجربه تمرینکنندگان برای شوهرش، او نیز دوباره تمرین را شروع کرده است. وقتی مقالات را میخواند، بسیار تحت تأثیر قرارگرفت.
او گفت، «در حین کمک به دیگران بهمنظور تهیه و تنظیم مقالات خود، عمیقاً با افکار و اعمال درستشان و همچنین عمق اعتقاداتشان به استاد و فا تحت تأثیر قرارگرفتم. این باعث شد که بتوانم ببینم کجا عقب افتادگی دارم.»
هنگامی که در حال نوشتن مقاله خود بود، قصورهای بسیاری را پیدا کرد و دیدگاهش را نسبت به شوهرش تغییر داد. او متوجه شد که به دلیل اینکه به درون نگاه نمیکند وضعیت تزکیه شوهرش تحت تأثیر وابستگیهایش قرار گرفته است. پس از آنکه افکارش را تغییر داد، شوهرش نیز تغییر کرد.
او گفت: «از استاد بهخاطر این نظم و ترتیب بسیار سپاسگزارم. بیش از 30 مقاله را ویرایش کردم و تمرینکننده دیگری آنها را به مینگهویی فرستاد. متأسفانه، به دلیل اینکه اطلاعیه مینگهویی را وقتی برای اولین بار منتشر شد، بهدقت نخواندم، حدود ده مقاله فاقد نام، سن و جنسیت بودند. احساس کردم که ضعیف عمل کردم و استاد را ناامید کردم. تلاش میکنم که در آینده این کار را بهخوبی انجام دهم!»
یادگیریِ نوشتن مقالات
تمرینکنندهای پس از اینکه تحت آزار و شکنجه قرار گرفت، اغلب هراس داشت. هنگامی که بهنظر میرسید کارمای بیماری دارد، به خانه یکی از تمرینکنندگان رفت تا نسخهای از کتاب جوآن فالون را قرض بگیرد. آن تمرینکننده درباره اطلاعیه مینگهویی به او گفت. او تحت تأثیر قرار گرفت و از استاد بهخاطر نظم و ترتیبشان سپاسگزار بود که برای او ترتیبی دادند که به دیدن این تمرینکننده برود.
هنگامی که او گفت نمیداند چه باید بنوسید، آن تمرینکننده به او گفت که میتواند درباره چگونگی بهرهمند شدنش از تمرین دافا بنویسد. او به خانه رفت، بهسرعت نوشتن مقالۀ تجربهاش را تمام کرد و حتی زوجی را به نوشتن مقالات تشویق کرد. پس از آن در تزکیهاش کوشاتر شد و میدانست که در گذشته زمان ارزشمند زیادی را هدر داده است.
تمرینکنندهای بود که در تزکیه کوشا نبود و به ندرت به گروه مطالعه فا میرفت. هنگامی که تمرینکنندگان به او درباره اطلاعیه مینگهویی گفتند، او گفت که هیچ چیزی برای نوشتن ندارد زیرا فرد کوشایی نبود. آنها از او پرسیدند که آیا بعد از شروع تمرین تغییراتی را تجربه کرده است.
سپس به یاد آورد که وقتی پس از شروع آزار و شکنجه، تمرین دافا را متوقف کرد، دیسکهای بین مهره کمریاش دوباره برآمده شدند و او مجبور شد بستری شود. پس از چند ماه بستری شدن در بیمارستان، پزشکان به او گفتند که به خانه برود، زیرا دیگر نمیتوانستند به او کمک کنند.
هنگامی که شوهرش یک متخصص کایرو پرکتیک را پیدا کرد که به او گفت کانالهای انرژیاش را باز خواهد کرد، بلافاصله به یاد آور که استاد قبلاً کانالهای انرژیاش را باز کردهاند. او تصمیم گرفت تا دوباره فا را مطالعه کند. سه روز بعد، توانست با کمک راه برود، و وقتی خواندن نُه سخنرانی را به اتمام رساند، بهطور كامل بهبود يافت.
او پس از نوشتن تجربهاش کوشا شد و اکنون هر روز به گروه مطالعه فا میرود. چند تمرینکننده دیگر نیز دوباره تمرین را شروع کردهاند.
تمرینکنندهای 81 ساله درباره تزکیه 20 سالهاش نوشت، هرچند که او در منطقهای کوهستانی زندگی میکرد و ارتباطی با سایر تمرینکنندگان نداشت. او تا حد زیادی از دافا بهرهمند شده بود و فرزندانش نیز از دافا حمایت میکردند.
سخن پایانی
در حین همکاری برای ارائه مقالات، هماهنگکنندگان و تمرینکنندگانی که به جمعآوری، ویرایش و ارائه مقالات کمک کردند، بسیار سخت تلاش کردند. ما میتوانستیم قدرت همکاری بهعنوان یک بدن را احساس کنیم. همچنین بسیاری از وابستگیهای بشری را از بین بردیم، یاد گرفتیم که چگونه به درون نگاه کنیم تا قصورهایمان را پیدا کنیم و از فا برای اصلاح افکار و اعمالمان استفاده کنیم، و احساس کردیم که سطح تزکیهمان افزایش یافته است. از استاد سپاسگزاریم که ما را در تزکیه به جلو هل دادهاند و اینکه توانستهایم نقشمان را در اعتباربخشی به دافا ایفا کنیم.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه رشد و اصلاح خود