(Minghui.org) فرستادن افکار درست، یکی از سه کاری است که استاد از تمرینکنندگان خواستهاند که انجام دهند. این کار از بیشترین اهمیت برخوردار است، چراکه بر تزکیهمان تأثیر میگذارد، به استاد در اصلاح فا کمک میکند و مواد بد را در محیطمان و در بُعدهای دیگر متلاشی میکند.
وقتی فرستادن افکار درستم تأثیری قوی داشتند، چند تجربه داشتهام.
در زمستان 2006 که یک مکان تهیه مطالب غارت شد، من و تمرینکننده دیگری دستگیر شدیم. در اداره پلیس «درباره دافا» را ازبر خواندم تا آرام شوم و سپس افکار درستی قوی فرستادم.
چند ساعت بعد، ناگهان احساس کردم که فوقالعاده قدبلند شدهام؛ مأمور پلیسی که آنجا بود، مطیع شد و هر چیزی را که از آنها خواستم، انجام داد. فکر کردم عجیب است و سپس متوجه شدم فرستادن افکار درستم سبب شده تواناییهای برترم آشکار شوند. آن روز از اداره پلیس آزاد شدم.
اما رسیدن به چنین نتیجهای فقط در صورتی امکانپذیر است که شخص آموزههای استاد را بهطور کوشا مطالعه کند و بنیان استواری برای تزکیهاش بنا نهد. علاوه بر این از همه وقت آزادم برای ازبر کردن جوآن فالون استفاده میکردم. وقتی دستگیر شدم، تازه کل کتاب را ازبر کرده بودم.
وابستگی به شهوت
درحالی که با همتمرینکننده خانمی که با او رابطه احساسی داشتم، در خانه مشترکی زندگی میکردم، نیروهای کهن وابستگیام را به شهوت تشدید کردند. مقابل عکس استاد زانو زدم و خواستم که کمکم کنند تا بتوانم این وابستگی را رها کنم. علاوه بر ازبر کردن آموزههای استاد و تزکیه شینشینگم، فرستادن افکار درست در لحظات بحرانی تأثیر زیادی بر نفی این نظموترتیب نیروهای کهن داشت.
میتوانستم اکثر آزمونهای شهوت را در رؤیاهایم با موفقیت پشت سر بگذارم، اما پس از شکست در یکی از آن آزمونها متوجه وخامت این مشکلم شدم. درحالی که ما دو نفر هر روز یکدیگر را میدیدیم، یک فکر اشتباه میتوانست نابودمان کند. قبل از ازدواج، زندگی زیر یک سقف اشتباه و خطرناک است. این شکاف بهراحتی میتواند مورد سوءاستفاده قرار گیرد.
افکار درست در روشنگری حقیقت
برادر بزرگتر این تمرینکنندۀ خانم دچار یک سانحه رانندگی و در بیمارستان بستری شد. خانوادهاش از ما خواست مقداری پول به آنها قرض بدهیم. نمیتوانستیم نه بگوییم، هرچند که متوجه شدیم نیروهای کهن سعی دارند مکان تهیه مطالب ما را ببندند.
تصمیم گرفتیم این حادثه را به اتفاق خوبی تبدیل کنیم و از آن استفاده کردیم تا حقایق را برای خانوادهاش روشن کنیم و کمکشان کنیم تا واقعیتها را درک کنند. روز قبل از دیدار با برادرش، کل صبح را بهشدت افکار درست فرستادیم. پس از گذشت نیمی از روز، متوجه شدیم که میدان بُعدی اطراف پاکتر و فرصت برای روشنگری حقیقت برای خانوادهاش مناسب شده است.
خانوادهاش دافا را پذیرفتند و شروع به تکرار عبارت «فالون دافا خوب است» کردند. در عرض چند دقیقه، روده برادرش که پاره شده بود، شفا یافت. خانوادهاش شاهد این بهبودی بودند و زن برادرش حتی نسخهای از جوآن فالون را درخواست کرد.
حفظ ذهنی پاک
طی بازیهای المپیک 2008 خیلی سختکوش بودم و در طول روز هر زمان که وقت داشتم، آموزههای استاد را ازبر میکردم. میتوانستم پیشرفت را در سطح تزکیهام احساس کنم. با تمرینکنندگان نیز همکاری میکردم تا حقیقت را در شرکتمان روشن کنیم و مطالب روشنگری حقیقت را به در منازل تحویل دهیم.
در طول بازیهای المپیک، در هر ساعت افکار درست میفرستادم. یک بار دایره سفید روشنی را از میدان افکاردرستم دیدم که کل منطقه محل زندگیام را میپوشاند. وبسایت مینگهویی گزارش داد که بسیاری از تمرینکنندگان طی این مدت دستگیر شدند، اما هیچ کسی در منطقه ما دستگیر نشد. برعکس یک مأمور پلیس که مسئول آزار و شکنجه تمرینکنندگان بود، بهمنطقه دیگری منتقل شد. مطمئن هستم که آن مأمور پلیس نمیتوانست در این میدان بماند.
وقتی برای روشن کردن حقیقت به میدانی رفتم، دیدم که آنجا بیشازحد شلوغ است. نیم ساعت افکار درست فرستادم و سپس شخصی را پیدا کردم تا حقیقت را بهصورت رودررو برایش روشن کنم. درحالی که صحبت میکردم، تقریباً همه در آن میدان نزدیکم آمدند و دورم جمع شدند.
برخی پس از گوش دادن به حرفهایم سؤالاتی پرسیدند، در حالی که سایرین خواستار مطالب دافا بودند. میدانستم این قدرت افکار درست است. بعد از مدتی متوجه شدم که افراد بسیار زیادی جمع شدهاند. کمکم نگران شدم و فکر کردم: «همه قدبلندتر از من هستند. اگر کسی گزارشم را بدهد، نمیدانم آیا میتوانم فرار کنم یا نه.»
میدانستم این فکر اشتباه است، اما نمیتوانستم سرکوبش کنم. بلافاصله کسی شروع به بحث با من کرد، برخی از گوش دادن به حرفهایم اجتناب کردند و سایرین مطالب دافا را پس دادند.
از طریق این تجربه، شاهد قدرت افکار درست بودم و به اهمیت داشتن ذهنی پاک و خالص نیز پی بردم.
نفی نظموترتیبات نیروهای کهن
از سال 2016 تا 2017 با محنتی مواجه بودم که نیروهای کهن نظموترتیب داده بودند. احساس میکردم هر لحظه ممکن است گرداب سیاهی مرا ببلعد. مدام از استاد کمک میخواستم. بعد از مدتی متوجه شدم که مشکلی جدی در تزکیهام وجود دارد.
شروع به ازبر کردن آموزههای استاد، نگاه به درون و فرستادن افکار درست بهمدت سه ساعت در روز کردم تا نیروهای کهن را ازبین ببرم. در نهایت بر این محنت غلبه کردم.
متوجه شدم که فقط مطالعه تعالیم استاد، نگاه به درون و روشنگری حقیقت کافی نیست؛ قاطعانه نفی کردن نیروهای کهن و فرستادن افکار درست نیز مهم هستند. از آنجا که اهمیتی به فرستادن افکار درست نمیدادم، عوامل شیطانی میتوانستند در میدان بُعدیام جمع شوند و از وابستگیهای بشریام سوءاستفاده کنند.
بازگشت به وضعیت تزکیه کردن با قلبی که سابقاً داشتم
پس از فرستادن افکار درست مداوم برای از بین بردن نیروهای کهن، فهمیدم که چگونه باید تزکیه کنم. وقتی فکری در ذهنم ظاهر میشد، میتوانستم بلافاصله وابستگی و عقیده و تصور بشریِ پنهانِ پشتش را ببینم و آن را سریعاً ازبین ببرم. شینشینگم بهسرعت بهبود یافت و دوباره وضعیت تزکیه کردن با قلبی را که سابقاً داشتم، درک کردم.
در گذشته همیشه به مطالعه تعالیم استاد، روشنگری حقیقت و چهار نوبت فرستادن افکار درست در روز اهمیت میدادم. متوجه شدم که بعد از فرستادن افکار درست برای ازبین بردن مداخله، میتوانم کاستیهای خود را پیدا کنم. بعد از تزکیه برای بیش از 20 سال، در نهایت به رابطه بین فرستادن افکار درست و تزکیه شینشینگ پی بردم.
استاد بیان کردند:
«بنابراین آنها میتوانند باعث شوند احساس کنید ناتوان و دلتنگ هستید یا شما را کسل و تنبل میکنند؛ این چیز سعی میکند شما را از سرحال و پرانرژی بودن بازدارد. بگذارید به شما بگویم که بسیاری از آن موجودات بد ذرهبینی، مانند گرد و غبار شما و تفکرتان را میپوشانند، اما آنها درواقع چیزی نیستند، و وقتی افکار درست میفرستید میتوانید آن چیزهای فاسد و پوسیده را ازبین ببرید. بسیاری از افراد وقتی افکار درست میفرستند صرفاً از روی عادت و رفع تکلیف انجام میدهند. اگر آن چیزها را در بدنتان پاک نکنید، تزکیۀ شما تحت تأثیر قرار میگیرد. اما آن چیزها با یک فکر میتواند ازبین برده شود. وقتی افکار درست شما بهاندازه کافی قوی نباشد، وقتی افکار درست شما نتواند بیرون بیاید، مؤثر نخواهند بود.» («آموزش فای ارائه شده در کنفرانس فای سان فرانسیسکو 2014»)
وقتی فای فوق را خواندم، به یاد آوردم که استاد مدتها پیش گفتند که اگر به فرستادن افکار درست اهمیت ندهیم، تزکیهمان را تحت تأثیر قرار خواهد داد.
استاد بیان کردند:
«پس حالا چه نوع چیزهایی درحال انجام این کار هستند؟ چیزهایی مانند کرمها، حشرات، باکتری، و انواع و اقسام چیزهای پلید مانند آن. در این موارد، فرستادن افکار درست بینهایت مؤثر است! آنها در دستههای بزرگ ازبین میروند. اما با توجه به بزرگی این کیهان، تعداد زیادی از آنها وجود دارند؛ و کیهان از لایههای بسیاری تشکیل شده است. ازاینرو بعد از اینکه این چیزها را پاکسازی کردید، مدت کوتاهی بعد، کمی بعد، ممکن است دوباره نفوذ کنند و باید آنها را دوباره ازبین ببرید. بنابراین باید به این شکل به فرستادن افکار درست ادامه دهید و قبل از اینکه نتایج آشکاری ببینید، باید برای مدتی در آن ثباتقدم داشته باشید. صرفاً بهخاطر اینکه بعد از احساس خوبی که در پی فرستادن افکار درست دارید، دوباره بهنظر نمیرسد امور بهخوبی پیش میروند، اعتماد خود را ازدست ندهید. میتوانم به شما بگویم که آنها از این رویکرد استفاده میکنند تا شما را فرسوده کنند—تا اعتقاد راسخ شما را تحلیل ببرند. بنابراین باید نسبت به این مسائل هشیار باشید.» («آموزش فا در کنفرانس فای 2015 کرانه غربی»)
متلاشی کردن آزار و شکنجه
بعد از اینکه وضعیت تزکیهام به ثبات رسید، اغلب با تمرینکنندگان بیرون میرفتم تا حقیقت را روشن کنم، اما ناگهان این فکر به ذهنم آمد که دستگیر و به هفت سال زندان محکوم خواهم شد. روشن بود که این فکر را نیروهای کهن فرستادهاند.
حدود دو هفته به ازبر کردن فا، نفی نظموترتیبات نیروهای کهن و فرستادن افکار درست اصرار داشتم. در آن زمان، افکار مختلف ذهنم را بههم میریخت، مانند: «دفعه قبل خوب عمل نکردی، بنابراین حالا فرصتی دیگر در اختیارت قرار میگیرد تا خوب عمل کنی.» در ذهنم این افکار را میگفتم: «بله، دفعه قبل خوب عمل نکردم، اما این بار خوب عمل میکنم، با این حال استاد بیان کردند که خوب عمل کردن به معنی این است که حتی نباید وجود نیروهای کهن را تصدیق کنم.»
پس از نفی مداوم نیروهای کهن و فرستادن افکار درست، افکار نادرست گذشتهام را بهخاطر آوردم. آخرین باری که دستگیر شده بودم، چون نمیخواستم به سایر تمرینکنندگان خیانت کنم، موافقت کردم که شیطان مرا به هفت سال زندان محکوم کند.
درحالی که همچنان فا را ازبر و نیروهای کهن را نفی میکردم و افکار درست میفرستادم، دیدم که نیروهای کهن بدنم را ترک میکنند. وقتی نزدیک بود ازبین بروند، از طریق چشم آسمانیام دیدم که سعی دارند این فکر را بیرون بفرستند که من در ذهنم محکوم خواهم شد. بعد از نابودی آنها، این فکر دیگر ظاهر نشد و دوباره توانستم به انجام سه کار ادامه دهم.
با ثبات قدم طی زمانی طولانی، دیدم که افکار درستم بُعدها و محیط محل اقامتم را پاکسازی کرد. استاد نیز به من اجازه دادند که شیطان در کل استان را ببینم و توانستم همه آنچه را که نادرست بود، از بین ببرم.
چرا فکر دستگیر شدن در ذهنم خیلی قوی بود؟ به این دلیل بود که نیروهای کهن وارد بدنم شده بودند. نباید چنین افکار عادیای را سبک بگیریم. در عوض باید نیروهای کهن را نفی کنیم و بیشتر افکار درست بفرستیم تا همه شیطان را کاملاً ازبین ببریم. اگر بیتفاوت باشیم و از انجام این کار غفلت کنیم، وقتی شکافهایمان زیاد و روی هم انباشته شوند، نیروهای کهن سوءاستفاده میکنند.
علاوه بر این، وقتی متوجه شدم که میتوانم نیروهای کهن را تشخیص دهم و میدانم چطور نفیشان کنم، توانستم تشخیص دهم که کدام افکار در ذهنم از نیروهای کهن هستند، کدام افکار از وابستگیهای انسانی هستند و کدامشان فکر درست هستند. در گذشته یا همه افکارم را تصدیق یا همه را نفی میکردم، بنابراین نمیتوانستم شینشینگم را رشد دهم و آزار و شکنجه را از بین ببرم.
معنای برعهده گرفتن نقش اول
وقتی درحین انجام سه کار، به نگاه به درون ادامه دادم، شینشینگم بهسرعت بهبود یافت، اما پس از سال نو، صحنهای که در آن تحت آزار و شکنجه قرار میگرفتم، دوباره پدیدار شد. حتی یک بار عاملان آزار و شکنجه مرا تحت نظر گرفتند و به من نزدیک میشدند، اما توانستم فرار کنم. با این وجود، افکار شیطانی ذهنم را پر کرده بود، گویا خودآگاه اصلیام ناپدید شده باشد.
اما توانستم خودم را کنترل کنم: به جای پنهان شدن یا درخواست کمک از سایر تمرینکنندگان، آموزههای استاد را مطالعه و نیروهای کهن را نفی کردم و برای مدتی طولانی افکار درست فرستادم.
وقتی به تمرینکنندهای گفتم که ذهنم آشفته است، گفت: «در هرج و مرج نظم وجود دارد.»
شوکه شدم، اما میدانستم که استاد از زبان او به من اشاره میکنند. بعداً بهطور پیوسته آموزههای استاد را مطالعه کردم و به فرستادن افکار درست ادامه دادم، درحالی که مدام این فکر قاطع را در ذهنم داشتم: «هیچ یک از نظموترتیبات نیروهای کهن را تصدیق نمیکنم. این آشفتگی در ذهنم توهمی است که باید آن را از بین ببرم. باید اینطور باشد که استاد از من میخواهند به چیزی روشن و آگاه شوم تا بتوانم ارتقاء یابم. نیروهای کهن شایستگی مداخله کردن با مرا ندارند و فقط میتوانند از بین برده شوند.»
پس از غلبه بر چند دور دیگر از این مداخلات، صحنه آزار و شکنجه شدنم ازبین رفت و احساس کردم که ماده بزرگی در بدنم نیز ناپدید شد. ترس از آزار و شکنجه شدن هم ازبین رفت. احساس کردم مسئول میدان بُعدی خودم هستم و معنای «نقش اول» را که استاد دربارهاش صحبت کردهاند، درک کردم. بالاخره متوجه شدم که در واقع در هرج و مرج نظم وجود دارد. استاد ترسم را از اینکه تحت آزار و شکنجه قرار بگیرم، به سطح آوردند تا بتوانم آن را از بین ببرم و شینشینگم را رشد دهم.
بعد از اینکه متوجه شدم تمرینکنندگان نقش اول را ایفاء میکنند، بسیاری از اصول فای استاد برایم روشنتر شد. آگاه شدم که باید از دیدگاه نقش اول بودن افکار درست بفرستیم تا شیطان را ازبین ببریم، نه اینکه در نقشی دفاعی از خودمان محافظت کنیم.
در همه شرایط باید به این فکر کنیم که چگونه شیطان را ازبین ببریم، موجودات ذیشعور را نجات دهیم و شینشینگمان را ارتقاء دهیم. نفی نیروهای کهن به معنای این است که به آنها اجازه مداخله ندهیم و متلاشیشان کنیم. نباید نفی نیروهای کهن را مانند یک هدف، مهمترین چیز در نظر بگیریم؛ زیرا نیروهای کهن در واقع هیچ چیزی نیستند.
اگر نقش اول را برعهده بگیریم، چگونه باید گام به گام وضعیت را در منطقهمان اصلاح کنیم؟ چگونه باید برای ازبین بردن شیطان افکار درست بفرستیم؟ چطور باید زمان و انرژی خود را متعادل و به تمرینکنندگان در رنج و محنتها کمک کنیم؟ بهعنوان نقش اول باید کارها را با توجه به موقعیت خودمان، براساس فا و درحین تزکیه خودمان انجام دهیم، نه اینکه کورکورانه سایر تمرینکنندگان را بهعنوان الگو دنبال کنیم. باید مسیر خودمان را بپیماییم و مسئولیت محیط خودمان را برعهده بگیریم.
اکنون درک میکنم که بسیاری از چیزهایی که در تزکیه اتفاق میافتند، چیزهای خوبی هستند. وقتی توهم اینکه نزدیک است تحت آزار و شکنجه قرار بگیرم، ظاهر شد، واقعاً ترسناک بهنظر میرسید، اما اگر آرامش خود را حفظ کنیم و به فکر غلبه بر آن و متلاشی کردنش، محکم بچسبیم، میتوانیم جهش بزرگی در تزکیهمان داشته باشیم. بدین صورت بود که از نقش تحت آزار و شکنجه قرار گرفتن به ایفای نقش اول جهش داشتم.
درخصوص نفی نیروهای کهن نیز همینطور است: نباید آن را از دیدگاه ترس از آزار و شکنجه انجام دهیم، بلکه باید آن را از دیدگاه نقش اول انجام دهیم. باید به خودمان نیز باور داشته باشیم و درک کنیم که نفی نیروهای کهن و برعهده گرفتن نقش اول مطابق با آموزههای استاد است تا قدرت فا خود را آشکار سازد. وقتی نیروهای کهن را نفی و وابستگی به ترس را رها میکنیم، قادر خواهیم بود از دام نظموترتیبات نیروهای کهن بیرون بیاییم.
استاد بیان کردند:
«فکر همچون ارادهای الماسگون است
همه همراستا با اصول دافا هستند» («فا همه چیز را اصلاح میکند»، هنگ یین 2)
آموزههای استاد باعث شد درک کنم که برای یک تزکیهکننده مهم است که ارادهای تزلزلناپذیر داشته باشد.
نبرد بین نیکی و پلیدی
مداخلهای که هنگام فرستادن افکار درست با آن روبرو میشویم، شبیه تجلی کارمای فکری است که هنگام مطالعه فایمان ظاهر میشود. شیطان در سکوت منتظرمان نمیماند تا آنها را از بین ببریم، بنابراین میخواهد مجبورمان کند که فکر کنیم فرستادن افکار درست غیرضروری است. بنابراین بسیاری از تمرینکنندگان بیتفاوت میشوند.
وقتی به تمرینکنندگان یادآوری میشود که به فرستادن افکار درست توجه داشته باشند، برخی میگویند: «فرد باید به درون نگاه کند و نه اینکه همیشه افکار درست بفرستد.» در مقابل، تمرینکنندگانی که کوشا هستند، به هر دو توجه میکنند.
همچنین ممکن است تمرینکنندگانی که کمتر کوشا هستند یا آنهایی که به خود مغرور هستند، در میدان بعدیشان تعداد زیادی شیطان داشته باشند. فرستادن افکار درست، نبردی بین نیکی و پلیدی است. وقتی با افکار درست مداخله و آن بیاثر میشود، این نبرد را باختهایم.
اگر درحین فرستادن افكار درست افکار مداخلهگر به سراغمان بیاید یا به خواب برویم، علاه بر زمانهای تعیینشده جهانی بايد افكار درست بیشتري بفرستیم تا نيروهاي کهن يا سایر عناصر شیطانی در میدان بعدیمان را که با ما مداخله میکنند، ازبین ببریم.
نخستین باری که بهمدت یک ساعت افکار درست فرستادم، طی 45 دقیقه نخست افکار مداخلهگری داشتم و توانستم فقط روی دستکم 15 دقیقه تمرکز کنم، اما همانطور که تعداد دفعات فرستادن افکار درستم را افزایش میدادم، متوجه شدم که بخش اولیه به این دلیل بود که در میدانم مواد بد بیشازحد زیادی وجود داشت.
گاهی در حین فرستادن افکار درست، چرت میزدم، بلافاصله هشیار میشدم و این چرخه تکرار میشد. متوجه شدم که این ناشی از این است که هر بار دستهای از شیطان پاک میشود و ازبین میرود.
گاهی احساس میکردم باید افکار درست بفرستم، اما سپس فقط آنجا مینشستم و نمیخواستم آن را انجام دهم. یا برای دو دقیقه انجامش میدادم و سپس کف دستم را پایین میآوردم. در این موارد، شخص باید به فرستادن افکار درست ادامه دهد. پس از آن متوجه شدم که آن فکری شیطانی بود که سبب میشد نخواهم افکار درست بفرستم.
نخست تمیز کردن میدان بُعدی خود شخص
نخستین بار که برای سایرین افکار درست میفرستادم، احساس کردم که افکار درستم نمیتواند به آن شخص برسد. در عوض همیشه اطراف خودم میچرخد. تصور میکردم بهخاطر خودخواهیام است، اما سپس متوجه شدم که در واقع به این دلیل است که در میدان بعدیام مواد بد زیادی وجود دارد. آن افکار درست بهطور خودکار شیطان در میدام بعدیام را ازبین میبردند. برای کمک به سایرین نخست باید میدان بعدی خودمان را تمیز کنیم.
بعد از مدتی بدون فکر کردن به هدفی خاص افکار درست فرستادم. آنها نخست پیرامونم میچرخیدند. بعد از مدتی ناگهان دور میشدند تا شیطان در کل ناحیه را از بین ببرند. سپس به همه لانههای شیطانی در استان که در آنجا تمرینکنندگان تحت آزار و شکنجه قرار میگرفتند، میرفتند.
وقتی بدون هدف خاصی تمرکزم را روی کلمه «مییه» میگذاشتم، یک هدف ناگهان در ذهنم ظاهر میشد: «لانههای تاریک.» این باعث شد در این باره فکر کنم که چرا این مکانها میتوانند برای مدتی بسیار طولانی همچنان وجود داشته باشند. اینطور نیست که ما فراموش کردهایم برای کمک به تمرینکنندگان زندانی افکار درست بفرستیم؛ احتمالاً اگر نخست میدان بعدی خودمان را تمیز نکنیم، بهطور طبیعی نمیتوانیم به متلاشی کردن آن زندانها فکر کنیم.
بعداً پدیده دیگری را مشاهده کردم: وجود این لانههای تاریک در میدانهای بعدی خودمان ریشه دارد. وقتی به سمت آن لانههای تاریک افکار درست فرستادم، شیطان درون آن مکانها ازبین رفتند و همزمان ریشه آنها در بدن خودمان نیز متلاشی شد.
توجه به فرستادن افکار درست
متوجه شدم که بسیاری از تمرینکنندگان در منطقهام یا نمیدانند چگونه افکار درست بفرستند یا به آن توجهی نمیکنند که منجر به مشکلات بسیاری میشود.
بعضی از تمرینکنندگان تعلیمات استاد را مطالعه و حقیقت را روشن میکنند، اما وقتی شروع به فرستادن افکار درست میکنند، به خواب میروند. سعی کردیم به آنها یادآوری کنیم، اما فایدهای نداشت. بعضی از آنها با توهم کارمای بیماری مواجه شدند و بعضی حتی درگذشتند. تمرینکننده دیگری که اهمیت فرستادن افکار درست را درک نمیکرد، اغلب دستگیر میشد.
تمرینکنندگانی که نمیدانند چگونه افکار درست بفرستند، باید تعالیم استاد را مطالعه کنند و با سایر تمرینکنندگان که با این موضوع آشنا هستند، صحبت کنند. باید یاد بگیریم که چگونه افکار درست بفرستیم.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه فرستادن افکار درست