(Minghui.org) بسیاری از تمرینکنندگان کتاب جوآن فالون را از بر کردهاند. واقعاً پشتکار آنها را تحسین میکنم و من نیز میخواستم همین کار را انجام دهم. قبلاً 10 بار کتاب جوآن فالون را رونویسی کردهام. گرچه تلاشهای متعددی انجام دادم، اما نتوانستم تمام کتاب را از بر کنم.
استاد بیان کردند:
«حفظ کردن جوآن فالون به پیشرفت شما کمک میکند، زیرا هم بخش میکروسکوپی بدن شما و هم بخش بشری در بیرونیترین سطح با همدیگر درحال از بر کردن آن هستند.» (آموزش فا در کنفرانس سوئیس)
هنگامیکه تصمیم گرفتم فا را از بر کنم، جمله جمله آن را از بر کردم. آنگاه، با چند جمله آن را ادامه دادم و سپس تمام پاراگراف را و درنهایت بخش کامل را برای هر سخنرانی از بر کردم. هر موقع که اشتباه میکردم، آن را تصحیح کرده، آنگاه چند بار آن را دوره میکردم تا مطمئن شوم که دوباره همان اشتباه را انجام نمیدهم.
در ابتدا بسیار وقتگیر بود و فقط چند صفحه را در چند ساعت از بر میکردم. از آنجا که قبلاً از روی جوآن فالون نوشته بودم، با محتویات آن آشنا بودم و در انتها موفق شدم تمام کتاب را کمی بیش از یک ماه از بر کنم. پس از سه بار از بر کردن جوآن فالون، بخشهای مختلف آن را بازبینی کردم. درحالی که امسال، هفت بار جوآن فالون را از بر کردهام.
هنگامی که شرایطم مساعد شد، بهنظر میرسید که گویی هر کلمه در این کتاب در مقابلم ظاهر میشد و احساس میکردم که فا را از اعماق درونم از بر کردم. در طول چندبار اول که جوآن فالون را از بر میکردم، ازمیان تحولات جسمی بسیاری عبور کردم. همچنین به برخی از اصول فا و معانی درونی آن، و نکاتی که استاد به من تذکر دادند آگاه شدم.
با غوطهور شدن در فا، همیشه احساس میکردم پرانرژی هستم و روحیه بالایی دارم. هنگامیکه کمی وضعیتم مساعد نبود یا نمیتوانستم از بر کردن فا را ادامه دهم، افکار منفی و میدان بُعدیام را با فرستادن افکار درست پاک میکردم. گاهی اوقات، وقتی نمیتوانستم برای از بر کردن فا آرام شوم، در وضعیت لوتوس در مقابل میز تحریرم مینشستم و بهطور معجزهآسایی میتوانستم تمرکز کنم.
هنگامی که به بخشِ «چیگونگ فرهنگ ماقبل تاریخ است» رسیدم یا میخواستم این بخش را از بر کنم، سعی کردم بهانههایی بیاورم و آن را کنار بگذارم، فکر کردم: «این قسمت نسبتاً روشن و واضح است. میتوانم بعداً به آن برسم.» اما پس از اینکه آن را خواندم، بهوضوح عوامل مداخلهگر را دیدم و آن موانع را ازبین بردم و موفق به از بر کردن آن شدم.
قبل از سال 1995 از موزه نظریه تکامل پکن بازدید کردم که تأثیر عظیمی بر من گذاشت. از آن به بعد، اغلب درمورد نمایش ساختگی در آنجا فکر میکردم و نظریه تکامل با من مداخله میکرد. اما، بهمنظور اینکه برای امتحاناتم آماده شوم، مجبور بودم آن را مطالعه کنم. وقتی متوجه شدم که این دلیل ریشهای آن بود، مداخله پاک شد و توانستم به جلو حرکت کنم.
یک بار، وقتی در حال از بر کردن «تزکیه ذهن و بدن» در سخنرانی پنجم در جوآن فالون بودم، ناگهان متوجه مشکل دیگری شدم. در گذشته بودیسم معتقد بود که بدن فیزیکی شخص مانند پوستهای کثیف و خالی است. من نیز موافق این گفته بودم. بنابراین، وقتی برای دومین بار در اردوگاه کار سخت محبوس شدم، برای سه ماه متوالی اعتصاب غذا کردم و چندبار نیز آگاهیم را از دست دادم. با وجود آن وضعیتی که داشتم، مرا به خانه نفرستادند. در ذهنم، اعتصاب غذا را مهمتر از روشن کردن حقیقت برای مردم اطرافم تصور میکردم. بهعلاوه، بهخاطر اینکه با فرهنگ اهریمنی حزب کمونیست چین مسموم شده بودم، بهطور کامل مفهوم زندگی یک شخص را درک نمیکردم. اکنون دریافتم که به فا روشنبین نشده بودم و با آن هماهنگ نشده بودم و به همین دلیل بود که دچار این مصیبتها شدم و سختیها را بهطور منفعلانهای تحمل کردم. علاوه بر آن، دافا روشی برای تزکیه بدن و ذهن است. بدن شخص را تبدیل به بدنی الهی میکند، چگونه هنوز میتواند پوستهای کثیف و خالی باشد؟
روند از بر کردن فا همچنین روندی از هماهنگ شدن با فا است و ازبین بردن وابستگیهای شخص و انواع خواستهها است. از بر کردن فا مرا وادار کرد که به نگاه بهدرون بیشتر تمرکز داشته باشم و آن خرد همچنین نیکخواهیام را افزایش داد. از بر کردن فا به من کمک کرد مفهوم درونی فا را در سطوح مختلف درک کنم.
در شهر کوچکی زندگی میکنم. چند سال قبل، یک تمرینکننده غربی کمک به راهاندازی یک مکان تمرین کرد و من به آنجا میرفتم تا برای آموزش تمرینها به افراد غیر چینی کمک کنم.
اما، در این گروه خانمی بود که یوگا تمرین میکرد و مردی که رفتارش معقول نبود. این خانم به مکان تمرین ما میآمد و سعی میکرد با افراد درباره انجام حرکات یوگا صحبت کند. این مرد نیز حرکات عجیب و غریب انجام میداد که تمرینهای فالون دافا را دنبال نمیکرد.
با هر یک از آنها درباره این مسئله صحبت کردم و گفتم که اگر آنها نمیخواهند یک روش را تمرین کنند، آنگاه، بهتر است که آن مکان را ترک کنند. آنها نه تنها به گروه توجهی نمیکردند، بلکه دائماً همه چیز را بهم میریختند. این وضعیت برایم بسیار ناراحتکننده بود و برای مدتی طولانی ادامه داشت.
امسال، پس از اینکه چندبار فا را از بر کردم، متوجه شدم که نباید از رفتار مردم ناراحت شوم. از ته دل فکر کردم: «شما نباید در آموزش این تمرینها با من مداخله کنید. دافا برای نجات موجودات ذیشعور است، بنابراین برای تمام موجودات ذیشعور خوب است. خواهش میکنم مهربان باشید.» به دلیل اینکه شینشینگم بهبود یافته بود، چیزی در من تغییر کرد و آن دو نفر شرکت در این گروه تمرین را متوقف کردند.
اخیراً، از بر کردن فا بسیار خوب پیش میرفت. با وجود این، برای مدتی کوتاه در پوست سرم احساس خارش میکردم. فکر کردم شاید به این دلیل است که چند سال از شامپوی خاصی استفاده کردهام و شاید زمان آن رسیده است که آن را تغییر دهم. اما، پس از اینکه شامپو را تغییر دادم، این مشکل همچنان باقی ماند.
پس از بیش از یک ماه، خارش تشدید شد و دقیقاً بعد از دوش گرفتن عود میکرد. متوجه شدم خارش به یک وابستگی مربوط است. اما هنوز سرنخی نداشتم که چگونه این آزمون را بگذرانم. روزی تمرینکنندهای به من گفت که او برای ازبین بردن کارمای بیماری سعی خودش را کرد و گفت که تا چه حد احساس ناراحتی میکرد. یکدفعه به فکرم رسید که چرا ناراحتی و خارش را بهعنوان چیزی بد درنظر میگرفتم.
استاد بیان کردند:
«یک تمرینکننده در تزکیهای که پیشِ رو دارد احساس خوشایند و مطبوعی نخواهد داشت، انواع زیادی از گونگ در بدنتان ظاهر خواهد شد، تمام آنها چیزهایی بسیار باقدرت هستند که در داخل بدن حرکت کرده و باعث میشوند به این یا آن طریق احساس ناراحتی داشته باشید. دلیل اینکه ناراحتی خواهید داشت این است که اصولاً همیشه از اینکه بیمار شوید میترسید. درحقیقت، چیزهایی که در بدن شما رشد کردهاند کاملاً باقدرت بوده و همه آنها گونگ، تواناییهای فوق طبیعی و بسیاری موجودات دیگر هستند. اگر آنها در اطراف بدنتان حرکت کنند، از نظر جسمی احساس خارش، درد، معذب بودن و غیره خواهید کرد. انتهای اعصاب بسیار حساس است و انواع و اقسام حالتهای تزکیه میتوانند ظاهر شوند.» (سخنرانی ششم در جوآن فالون)
از طریق ازبر کردن فا، ازبین بردن مداخله، گذر از افکار و تصوارت بشری و پاکسازی مواد فاسدی که در میدان بُعدی فرد ریشه دوانده، فرد از سطحی میکروسکوپی گرفته تا بیرونیترین سطح بدن، در فا جذب میشود.
در نتیجه، شخص میتواند وابستگیهایش را ببیند و آنها را ازبین ببرد. شینشینگ شخص بهبود مییابد. آنگاه احساسی پدید میآید که فرد درحال صعود است، آرامتر است و به آینده امیدوار است.
پیش از این، برای برگزاری مراسمی درباره برداشت اجباری اعضای بدن، خودمان را آماده میکردیم که من نیز در آن مراسم سخنرانی میکردم. حدود یک هفته قبل از آغاز مراسم، با من مداخله شد، بهطوری که صدایم گرفته بود و کمی سرفه میکردم. هنگامیکه بهدرون نگاه کردم، نتوانستم چیزی پیدا کنم. بنابراین باید ذهنم را آرام میکردم، فا را از بر میخواندم و بیشتر اوقات افکار درست میفرستادم تا میدان بعدیام را تمیز کنم.
نهایتاً، بسیاری از وابستگیها را پیدا کردم، مانند ذهنیت خودنمایی، شوق و اشتیاق بیش از حد، شهوت، تمایل به تحسین شدن، سوءظن، ترس و اعتباربخشی به خودم. از طریق مطالعه مداوم فا و تزکیه شینشینگم، هنگامیکه سخنرانیام را ایراد میکردم، صدایم به حالت عادی بازگشت.
از بر کردن فا انگیزهای برایم شد که بهطور کوشاتری تزکیه کنم و مرا تحت فشار قرار داد که به منظور بازگشت به اصل و خود واقعیام تلاش کنم.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه رشد و اصلاح خود