(Minghui.orgدرود استاد و درود هم‎تمرین‌کنندگان!

من یک تمرین‌کننده فالون دافا از هنگ کنگ هستم. پس از دانشگاه، به‌صورت نیمه وقت برای اپک تایمز کار حروف‌چینی انجام می‌دادم. سپس چند سال پیش موقعیت شغلی‌ام به یک فروشنده تمام وقت تغییر یافت. از طراحی بروشورهای روشنگری حقیقت، درگیر شدن در عملیات رسانه‌ای، ارتباط با قشر تأثیر‌گذار جامعه، تا مقاومت در برابر رفتار بد اقتصادی و مذاکره با صاحبان گروه‌های بزرگ کسب و کار، احساس می‌کنم که هر مرحله شامل تزکیه می‌شود. این روندی از رها کردن منیت است و به کل کسب و کار منفعت می‌رساند.

پدرم سابقاً می‌گفت: «بازرگانان فریب‌کارند.» بنابراین من پیش‌قضاوت شدیدی نسبت به هرچیزی که با تجارت مرتبط بود، داشتم و فروشندگان را به دیده تحقیر نگاه می‌کردم. پس از تمرین فالون دافا، و خواندن تعالیم استاد، هنوز این عقاید و تصورات را داشتم. استاد بیان کردند: «گفته‌ای وجود دارد "از ده بازرگان نُه نفر فریب‌کار هستند" این چیزی است که مردم عادی می‌گویند. اما من می‌گویم که این مشکلی مربوط به درست‌کاری است.» (سخنرانی چهارم، جوآن فالون)

هنوز به عقاید و تصوراتم چسبیده بودم، تا زمانی که مدیرعامل اپک تایمز از من خواست که یک فروشنده تمام وقت باشم. در ابتدا، از تغییر می‌ترسیدم. توانمندی من در طراحی گرافیکی است و در بیش از 10 سال گذشته برای اپک تایمز کار کردم. می‌توانستم بدون رها کردن شغل عادی خود که درآمد خوبی داشت، هنوز هم تزکیه کنم. می‌دانستم که استاد می‌خواهند رسانه‌ها به یک چرخه مثبت وارد شوند. بنابراین، فکر کردم که وقت آن رسیده است تا «آشیانه راحت» خود را ترک کنم. استاد از من می‌خواستند خودخواهی‌ام را رها کنم و در توسعه کلی مشارکت داشته باشم.

عبور از سد افکار و تصورات بشری

هنگام پذیرش آن موقعیت شغلی، هیچ آگاهی به مفاهیم اساسی فروش نداشتم. بنابراین، فقط با تمرین‌کنندگان دیگر برای مراجعه به مشتریان بالقوه می‌رفتم، و آنجا حقیقت را روشن می‌کردیم. آنها توسط معرفی ما تحت تأثیر قرار می‌گرفتند و تمایل به حمایت مالی برای مقادیر کم بودند، اما به‌ندرت قرارداد را امضاء می‌کردند. خوشحال بودم و احساس می‌کردم که این افراد نجات یافتند. یکی از همکارانم گفت: «تو مثل معلمی هستی که برای بچه‌ها سخنرانی می‌کند. اما اگر آنها افکار و تصورات خود را رها نکنند، گفته‌هایت را قبول نخواهند کرد.»

در واقع، آیا من حقیقتاً موانع آنها را درک می‌کنم؟ آیا می‌توانم فقط به گفتن آنچه می‌خواهم بگویم ادامه دهم؟ یا باید سعی کنم که آنها را به درک و پذیرش گفته‌هایم برسانم؟ این یک مسئله حیاتی در فروش است اما همچنین در هنگام نوشتن مقالات، انجام طرح‌ها و حروف‌چینی که سابقاً انجام می‌دادم، و همچنین شیوه‌ای که صحبت می‌کنم، بسیار مهم است. اگر به صحبت ادامه دهم، طرف مقابل قادر به صحبت نخواهد بود. چطور می‌توانم به موانعی که درک او را مسدود می‌کنند پی ‌ببرم؟

هنگام انجام کار رسانه‌ای، اگر بدون توجه به احساسات و اولویت‌های افراد، روی آنچه که می‌خواهیم تمرکز کنیم، نمی‌توانیم حقیقت را بر مبنای افکار و درک‌شان روشن کنیم. اگر من از افکار و تصوراتم که برخلاف کسب و کار است دست نکشم، نمی‌توانم بازار و مشتریان را درک کنم. این موضوع منجر به مسئله بغرنجی می‌شود: «اگر رسانه‌های ما آگهی تبلیغ نگیرند، چطور می‌توانیم ادامه حیات دهیم؟»

سابقاً هر وقت استاد درباره رسانه‌های ما صحبت می‌کردند که باید به چرخه مثبت برسند، قلبم سنگین بود. هنوز فاصله‌ای برای اپک تایمز در هنگ کنگ برای رسیدن به کسب و کار عادی وجود داشت. تمرین‌کنندگان درگیری‌های شخصی را تجربه می‌کردند. فقدان نیروی انسانی و منابع به دلیل فشار و سرکوب بیرونی باعث شد که حتی ادامه دادن سخت شود. به‌عنوان یک روزنامه رایگان، می‌توانیم به مقدار مشخصی از افراد دسترسی پیدا کنیم و به آنها در درک حقیقت کمک کنیم. اما ما وارد قشر تأثیر‌گذار جامعه نشده‌ایم. با دیدن اینکه تمرین‌کنندگان خسته شده بودند، مضطرب بودم، اما هیچ راه حلی نداشتم.

شن یون، تحت هدایت استاد، نمونه خوبی برای پروژه‌های مختلف دافا است. آنها افراد را آموزش می‌دهند و برای رسیدن به سطوح بسیار بالایی هدف‌گذاری می‌کنند. متوجه شدیم که هر روشی می‌تواند برای نجات افراد استفاده شود و ایده خوبی برای هدایت رسانه‌ها باشد.

دلایل پیشروی و عدم پیشروی

شرایط کیهانی در سال 2014 به شدت تغییر کرد. بسیاری از مقامات فاسد چین دستگیر شدند، که پیش‌بینی‌های اپک تایمز را تأیید کرد. این فرصتی عالی برای رسانه‌های ما بود.

مدیر اجرایی ترتیبی داد که یک نابغه کسب و کار با من کار کند. تمام دانش‌هایی را که به من یاد داد جذب کردم. حس کسب و کارش به‌طور کامل با تجسم فا در جهان بشری مطابقت داشت. این به من کمک کرد که چیزهای زیادی را درک کنم.

وقتی منیتم را رها کردم، توانستم ارزش‌های سنتی را بهتر درک کنم که مورد تحسین مردم هنگ کنگ بود. ‌توانستم درباره ارزش‌های اپک تایمز و حقیقت دافا به روشی مناسب‌تر برای قشر تأثیرگذار جامعه صحبت کنم. در مواجهه با کسانی که ایده‌های گوناگونی داشتند، می‌توانستم آرامش خود را حفظ کنم و ذهنیت‌شان را درک کنم، که به من اجازه می‌داد موانع آنها را برطرف کنم.

در طی آن زمان، روزانه به مشتریان مراجعه، و با برندهای مشهور بین‌المللی و محلی قرارداد امضاء کردیم. مردم عادی، از روی احترام و تحسین، به ما شماره‌ تماس‌ صاحبان شرکت‌ها در بازار سهام را دادند. به‌منظور روشنگری حقیقت درباره دافا و رسانه‌ها  توانستیم به قشر تأثیر‌گذار جامعه دسترسی یابیم.

همچنین متوجه شدم که هر زمان که ما در میان خودمان با اختلافاتی مواجه می‌شدیم و به درون نگاه نمی‌کردیم، مشتریان ناسازگار می‌شدند. هیچ امیدی برای امضای قرارداد وجود نداشت. بنابراین، بدون توجه به نوع اختلافی که با آن مواجه می‌شدیم، یاد گرفتیم که منیت‌مان را رها و با هم کار کنیم. متوجه شدم که چگونگی رفتار مردم به وضعیت تزکیه ما مربوط است. وضعیت و دیدگاه ما بر این مسئله تأثیر می‌گذارد که آیا می‌توان آنها را نجات داد.

متأسفانه، ما به‌ندرت می‌توانستیم قراردادهای‌مان را با برندهای بزرگ تمدید کنیم، و آن دو دلیل داشت. یکی اینکه بسیاری از افراد در این شرکت‌های بزرگ حقیقت را نمی‌دانند. در شرکت و نیز مشتریان‌شان مقاومت وجود دارد. با خبرنگاران ما هنگام تلاش برای مصاحبه با آنها به طور غیرمنصفانه‌ای رفتار کردند. دسترسی به ا قشر تأثیر‌گذار جامعه و روشنگری حقیقت دشوار است. دلیل دیگر این است که پلیس چین به محل کسب و کارشان در چین می‌رفت و آنها را تهدید می‌کرد.

ما باید در میان قشر تأثیر‌گذار جامعه به موفقیت دست یابیم و این موقعیت در حاشیه بودن را تغییر دهیم.

همکاری به‌‌عنوان یک بدن

اپک تایمز در هنگ کنگ فروش روزنامه خود را در 200 روزنامه فروشی در سال 2016 آغاز کرد. اما دسترسی به فروشگاه‌ها در جاده‌های اصلی ده‌ها هزار دلار آمریکا هزینه داشت. شرکت‌های پخش نمی‌خواستند درگیر شوند. به منظور ادامه فعالیت نسخه‌های چاپی، در همان زمان روزنامه رایگان توزیع کردیم. به‌منظور ساختن یک نام تجاری رسانه‌ای، به تمرین‌کنندگان گفتیم که روزنامه را در محل‌های روشنگری حقیقت توزیع نکنند. اما یک روز تمرین‌کننده‌ای را در محل روشنگری حقیقت دیدم که در حال توزیع روزنامه بود. از او خواستم که این کار را متوقف کند، گفت: «تو این کارت را متوقف کن. من هرگز توزیع روزنامه را متوقف نخواهم كرد.»

متعجب بودم وقتی می‌دیدم که برخی از تمرین‌کنندگان نمی‌توانستند درک کنند که چرا ما روزنامه را به‌جای توزیع رایگان به فروش می‌رسانیم. در تمام این سال‌ها، تمرین‌کنندگان روزنامه را به‌عنوان وسیله‌ای برای روشنگری حقیقت و نجات مردم به‌کار گرفته‌اند. آنها دلیلی برای آنگونه فکر کردن دارند. اما به‌منظور ورود به قشر تأثیر‌گذار جامعه، نمی‌توانیم آن را مانند بروشور درنظر بگیریم. ما باید آن را به یک برند واقعی در بازار تبدیل کنیم، مانند کاری که شن یون انجام داد.

استاد بیان کردند:

«وقتی روزنامه‌ شما در آغاز شروع کرد، همگی آن را به‌عنوان وسیله‌ای برای روشنگری حقیقت درنظر گرفتید و بیش‌تر از آن فکر نکردید. و برخی از افراد حتی آن را شبیه یک فلایر درنظر گرفتند. البته حالا مسائل متفاوت هستند، و به‌تدریج متوجه شده‌اید که نباید دیگر این فکر را در سر بپرورانید که این فقط چیزی موقتی است، و متوجه شده‌اید که باید این روزنامه را به‌خوبی بچرخانید و آن را شبیه یک نهاد معمول بچرخانید.» (آموزش فای ارائه شده در جلسه‌ی اپک تایمز)

دستیابی به موافقت عمومی و تشکیل یک بدن خیلی آسان نیست. اپک تایمز باید به‌طور عادی مدیریت شود و به گردش طبیعی برسد که نیازمند تغییر ذهنیت کارکنان است. یک مدیریت عادی، مستلزم این است که تمرین‌کنندگان درگیر در این پروژه ذهنیت داوطلب بودن را نادیده بگیرند و مانند یک کارمند، قوانین را رعایت کنند. حتی اگر حقوق و دستمزد کمی داشته باشند، کسی نمی‌تواند به خواست خود بیاید و برود. یک کارمند باید مدیریت شود و از الزامات شرکت پیروی کند، حتی اگر درک متفاوتی داشته باشد. هنگام مواجهه با اختلافات غیرقابل حل با سایر تمرین‌کنندگان، باید منیت‌مان را رها کنیم. باید صمیمانه همکاری داشته باشیم، حتی اگر بدان معنا باشد که کاری را انجام دهیم که در آن مهارت نداشته باشیم. مدیریت عادی مستلزم شرح وظایف و مسئولیت شفاف است. و فرد باید مسئولیت گفتار و رفتارش را به عهده بگیرد.

این یک الزام جدید بالا و آزمون خوب شین‌شینگ برای تمام تمرین‌کنندگان درگیر است. این مسیری است که باید توسط اپک تایمز برای دستیابی به مدیریت عادی طی شود. تنها پس از آن می‌توانیم در جامعه ریشه کنیم و این رسانه را به آینده منتقل کنیم.

مطالعه گروهی روزانه و هفتگی، تضمین کرد که ما تلاش‌های خود را در یک جهت هماهنگ کنیم. برای من مطالعه فای گروهی روزانه بسیار مهم است. اما گاهی اوقات نمی‌توانستم تمرکز کنم. کارمای فکری منجر به خواب‌آلودگی در من می‌شد. و اطلاعات مختلف ظاهر می‌شد تا مداخله کند. می‌دانستم که نمی‌توانم این‌گونه ادامه دهم.

در تابستان سال 2016، شروع به ازبرخواندن فا در مطالعه گروهی کردم. تعجب کردم که وقتی ذهنم را متمرکز می‌کردم می‌توانستم اولین سخنرانی را ازبربخوانم. به‌تدریج، همۀ جوآن فالون را در مطالعه گروهی ازبرخواندم. اگر نتوانم تمرکز کنم، نمی‌توانم آن را به‌درستی ازبربخوانم. مهم نیست با چه اختلافات یا مشکلاتی مواجهه می‌شدم، پس از مطالعه فا، همه چیز به‌نظر می‌رسید آسان و هموار است. بنابراین به مطالعه گروهی صبح پیوستم. این به من کمک می‌کند تا به خاطر داشته باشم که یک تمرین‌کننده دافا هستم و با هرگونه آزمون با منطق مواجه خواهم شد.

فروش اپک تایمز در فروشگاه‌های خرده‌فروشی

در ابتدای سال جاری، مدیر عامل از من خواست تا  برای فروش روزنامه با فروشگاه‌های خرده‌فروشی مذاکره کنم. احتمالاً شرایط کیهانی تغییر کرده بود. هنگامی که با مسئول خرید فروشگاه خرده‌فروشی تماس گرفتم و حقیقت را روشن کردم، آنها موافقت کردند و به ما پیشنهاد خوبی دادند.

فروش روزنامه در فروشگاه‌ها تنها یک مرحله از کار بود. کارِ توزیع، چالش‌برانگیزتر است. رسانه‌های عادی، شرکت‌های پخشی را برای انجام این کار استخدام می‌کردند و هزینه‌اش ده‌ها هزار دلار بود. برای توزیع روزنامه‌ها به این فروشگاه‌ها به کمک تمرین‌کنندگان نیاز داشتیم تا آنها را در در منطقه محلی‌شان توزیع کنند.

برای جلوگیری از مداخله، قبل از امضای قرارداد، فقط مدیران مربوطه را مطلع می‌کردیم. درنهایت قراردادها را یک هفته قبل از اقدام به کار امضاء کردیم. مدیر بلافاصله با انجمن فالون دافا تماس گرفت و جلسه‌ای با تمرین‌کنندگانی داشت که می‌خواستند در توزیع شرکت کنند. تمرین‌کنندگان با هم کار کردند و در مدت زمان کوتاهی، روزنامه‌ها در 500 فروشگاه خرده‌فروشی در هنگ کنگ فروخته شد.

قبل از شروع به کار، هنوز هم مقدماتی برای نظم و ترتیب دادن در آخرین لحظات وجود داشت، زیرا مجبور بودیم زمان و مسیرهای رانندگی تمرین‌کنندگان را در نظر بگیریم. گروه فروشگاه خرده‌فروشی چندبار به ما یادآوری کرد که روزنامه‌ها تا قبل از ساعت 8 صبح به آنها تحویل داده شود. آنها سعی کردند ما را متقاعد کنند در صورتی که نتوانستیم روزنامه‌ها را به 500 فروشگاه توزیع کنیم، فقط به300 فروشگاه توزیع کنیم،. اما، می‌دانستم که 500 فروشگاه، نه تنها مرکز حمل و نقل را بلکه فروشگاه‌ها در برخی از محله‌ها را شامل می‌شد. این به این معنی است که افراد بیشتری می‌توانند این روزنامه را در بازار ببینند. آخر هفته قبل از شروع به کار، از همه تمرین‌کنندگان درگیر این کار خواستیم که به‌طور آزمایشی، مسیر توزیع روزنامه‌ها به فروشگاه‌های محلی‌شان را رانندگی کنند.

در 1آوریل، همه مدیران‌مان در اواسط شب یک آزمایش مسیریابی دیگر انجام دادند و تک‌تک مکان‌ها را بررسی کردند. همه توزیع‌کنندگان در پست‌هایشان بودند. به غیر از چند فروشگاهی که از فروش روزنامه‌های‌مان بی‌اطلاع بودند و نیاز به صحبت و ارتباطات بیشتری داشتند، بقیه جاها به‌خوبی پیش رفت.

در روز اول، فقط 10 فروشگاه روزنامه را قبول نکردند، زیرا آنها اطلاعیه‌ای دریافت نکرده بودند. در روز دوم، تقریباً تمام فروشگاه‌ها روزنامه را گرفتند. فردی که با ما در تماس بود گفت: «شما در روز دوم در مرتب کردن امور بسیار سریع عمل کردید.» می‌دانم که تمرین‌کنندگان تا زمانی که قلب‌شان را روی آن بگذارند، قادر به انجام هر کاری خواهند بود.

اما، در روز دوم، سرپرست گروه فروشگاه‌ها که مسئول پروژه ما بود ناراحت شد و به من گفت که به دلایل مختلف شکایات زیادی از فروشگاه‌ها و ادارات بازاریابی داخلی‌شان دریافت کردیم. او گفت اگر شکایات بیشتری وجود داشته باشد، مانع توزیع روزنامه ما خواهد شد. بلافاصله از تمرین‌کنندگان در هر منطقه پرسیدم و متوجه شدم که برخی از آنها دچار سوء تفاهم شده بودند، در حالی که برخی دیگر با اینکه نیت‌ خوبی داشتیم اما درحال نقض فرهنگ شرکت‌های قشر تأثیرگذار بودند. احساس بدی کردم و تاحدی رنجش داشتم. می‌دانستم که بودن در این وضعیت، چیز درستی نیست.

استاد بیان کردند:

«هر چه درک کنید که چالش‌ها بزرگ‌تر هستند، امور برای انجام دادن سخت‌تر خواهند بود، چراکه "ظاهر از ذهن نشأت می‌گیرد." و بنابراین آن کار به‌طور فزاینده‌ای شاق و سنگین خواهد شد. وقتی می‌گویم "ظاهر از ذهن نشأت می‌گیرد،" توسط آن، هم‌چنین منظورم این است که سختی از زیاده‌نمایی کردن شما در اهمیت خود موضوع و خودتان را دست‌کم گرفتن نشأت می‌گیرد. هیچ یک از این چیزها را موضوع مهمی درنظر نگیرید، چراکه درخصوص چیزی به مهمی نجات موجودات ذی‌شعور باید فقط آن‌چه را که قرار است، انجام دهید، به آن به شیوه‌ای متین و آرام بپردازید. وقتی با چیزهایی مواجه می‌شوید که خوب به‌نظر نمی‌رسند یا چیزی نیستند که انتظار آن را داشتید، آن را به دل نگیرید و تحت تأثیر قرار نگیرید، و فقط با وقار و اطمینان آن‌چه را که قرار است، انجام دهید. اگر اجازه ندهید که مزاحمت شیطان شما را نوسان دهد، عوامل بد از شما بروز نخواهد کرد، شیطان ناچیز خواهد شد، شما بلند و رفیع و عظیم خواهید شد، و افکار درست شما فراوان خواهد بود. واقعاً این‌طور است.» (آموزش فای ارائه شده در جلسه‌ی اپک تایمز)

با درون‌نگری متوجه شدم که نگرانی‌ام به رسمیت شناختن نظم و ترتیبات نیروهای کهن بود. اگر در یک شرکت عادی کار می‌کردم، ممکن بود شکایات مشابهی دریافت کنم. اما از بابت آن نمی‌ترسیدم. پس چرا الان چنین حسی داشتم؟ زیرا نگران بودم فروشگاه‌ها بخاطر فشار حزب کمونیست چین یا همکاران و شرکای تجاری‌شان که از حقیقت آگاه نیستند، روزنامه ما را نفروشند. آیا این نظم و ترتیبات نیروهای کهن را تصدیق نمی‌کند؟ اگر ذهنیت مستحکمی نداشته باشم، نارضایتی‌های طرف مقابل ممکن است بزرگ شود. می‌دانستم که باید با آن مانند یک کسب و کار معمولی برخورد کنم.

روز بعد، با سرپرست تماس گرفتم و توضیح دادم که چه اتفاقی افتاده است و چطور مشکلات را حل کردیم. به او گفتم این مرحله اولیه است. پس از گذشت مدتی از اجرا، خوب خواهد شد. او گفت: «می‌دانم که شما افراد کاملاً مهربانی هستید.» اما او همچنین اشاراتی کرد که امور در طرف او خیلی آرام نیست. می‌دانستم که تحت فشار است. بنابراین، با هر فروشگاه که تمایلی به پذیرش روزنامه نداشت تماس گرفتم. در پایان بسیاری از مشکلات حل شد.

در انجام پروژه‌های مختلف متوجه شدم که تا وقتی افکار درست قدرتمندمان را حفظ کنیم، بسیاری از چیزها توسط استاد و موجودات الهی مورد مراقبت قرار می‌گیرد. این توانایی ما نبود که باعث شد آن اتفاق بیفتد، بلکه موضوع این بود که چقدر قلب‌مان را در انجام این کارها قرار می‌دهیم، وضعیت تزکیه و ذهنیت‌مان برای نجات مردم، در این روند منعکس می‌شود.

برگزاری مسابقه رقص مقدماتی در هنگ کنگ

ما سعی کردیم مسابقه رقص را در هنگ کنگ در سال 2012 برگزار کنیم اما توسط اراذل و اوباش ح.ک.چ مورد تهاجم قرار گرفت. با توجه به مداخله ح.ک.چ، قراردادهای محل برگزاری رقابت‌های مقدماتی در سال 2016 دو بار در یک اطلاعیه کوتاه لغو شد. در پایان، این رویداد در تایوان برگزار شد.

در سال 2018 دوباره مسابقه رقص را برگزار کردیم و این بار قراردادی را با یک مؤسسه بین‌المللی امضاء کردیم. متأسفانه، آنها تسلیم فشار ح.ک.چ شدند و سه هفته قبل از مسابقه قرارداد را لغو کردند. معلوم شد که دولت هنگ کنگ با آنها تماس گرفته و خواستار این شده است که با ما کار نکند. ما هیچ ترس و وحشتی نداشتیم و نمی‌خواستیم تسلیم شویم. شروع به تماس با مکان‌های خصوصی کردیم.

دو هفته قبل از مسابقه، متوجه شدیم که مرکز ورزشی یک دانشگاه معتبر در هنگ کنگ در دسترس است. ما محتاط بودیم که اجازه ندهیم که شیطان اطلاعات را بدست بیاورند. مأموران ح.ک.چ همه جا در جستجوی اطلاعات مربوط به سالن بودند. ما همه حرکت‌های آنها را زیر نظر داشتیم و عاقلانه با آنها رفتار کردیم. هنگامی که به‌نظر می‌رسید که رقابت در تایوان برگزار می‌شود، ما به‌آرامی قراردادی را با آن مرکز ورزشی امضاء کردیم. آن فرآیند سختی بود مانند یک فیلم پرفروش.

روز قبل از اینکه مبلغ اجاره را پرداخت کنیم، اطلاعیه‌ای برای تغییر مکان دریافت کردیم. آن را به مرکز ورزشی توضیح دادم و محل برگزاری را لغو کرد. در آن زمان، مسابقه واقعاً قرار بود در تایوان برگزار شود. روز بعد، اطلاعیه دیگری آمد که به ما اجازه داد تا آن را در هنگ کنگ برگزار کنیم. شوکه شدم و احساس سردرگمی داشتم. به خودم یادآوری کردم که تحت تأثیر قرار نگیرم بلافاصله با آن مرکز ورزشی تماس گرفتم و مکان را رزرو کردم.

شايد به دليل تمام اين مانورها بود که اراذل و اوباش ح.ک.چ هيچ وقت نفهمیدند که در آخر مسابقه کجا برگزار خواهد شد. در صبح روز مسابقه، مسابقه‌دهندگان و کارکنان با اتوبوس به محل برگزاری مسابقه آورده شدند. دو ساعت قبل از شروع مسابقه، رئیس سازمان شیطانی ح.ک.چ، اراذل و اوباش خود را در خارج از محوطه جمع کرد و آنها شروع به بددهنی‌ کردند. آنها سعی کردند داخل مرکز ورزشی بیایند. کارکنان این مرکز با پلیس تماس گرفتند و ده‌ها تن از مأموران امنیتی را فرستادند. این را فرصتی برای روشنگری حقیقت به کارمندان اداری دانشگاه درنظرگرفتم، از آنها خواستم تا مسابقه را تماشا کنند. هنگامی که آنها دیدند که این مسابقه هیچ ارتباطی با گفته‌های افتراءآمیز آن اراذل و اوباش ندارد، چهره پرتنش‌شان آرام شد. یک مسئول عالی‌رتبه از بخش امنیتی دانشگاه، از کنار آن ارازل و اوباش عبور کرد و به مرکز ورزشی وارد شد. با من دست داد و گفت: «مراسم شما هموار پیش خواهد رفت.»

در آن روز باران شدیدی بارید. اراذل و اوباش شیطان خیس شدند. ما داخل باقی ماندیم و مسابقه بدون مداخله برگزار شد.

این مسئول به من گفت که سابقاً در شورای قانونگذاری کار می‌کرده است. در میان تمام گروه‌های درخواست‌دهنده، او بیشتر از همه فالون گونگ را تحسین کرد، زیرا فالون گونگ تنها گروهی است که واقعاً صلح‌آمیز و منطقی است اما هنوز هم پایدار است. از انتخابی که این شخص انجام داده بود، کاملاً تحت تأثیر قرارگرفتم. به تلاش‌های تمرین‌کنندگان هنگ کنگ در سال‌های گذشته فکر کردم. هنگام تأمل درباره نظم و ترتیبات استاد برای نجات موجودات ذی‌شعور، شگفت‌زده شدم.

پس از خروج از مرکز ورزشی، بیش از ده مأمور امنیتی با ما دست دادند و ما را در حالی که سوار اتوبوس می‌شدیم تماشا کردند. مأموران پلیس با ایستادن در مقابل اراذل و اوباش دیواری را ایجاد کردند و مطمئن شدند که ما در امنیت کامل آنجا را ترک می‌کنیم.

موفقیت مسابقه رقص در هنگ کنگ پایه خوبی برای برنامه سال آینده گذاشت. آن موجودات ذی‌شعور را آگاه کرد، نفوذ بین‌المللی گروه رسانه‌ای ما را نشان داد و در عین حال حزب کمونیست چین شیطانی و پیروانش را خفه کرد.

تزکیه کردن نقاط ضعف

با تأمل بر مسیری که تمرین‌کنندگان هنگ کنگ برای اعتباربخشی به دافا و نجات موجودات ذی‌شعور پیموده‌اند، متوجه شدم که هیچ‌کسی کامل نیست. همه ما باید تزکیه کنیم. در هر یک از ما، عناصری که توسط نیروهای کهن نظم و ترتیب داده شده است و نقایص موجود در سطح بشری وجود دارد.

برخی از کاستی‌ها در داشتن رفتاری متمدنانه، که توسط فرهنگ سنتی پرورش می‌یابد، باید بر طرف شود. بعضی از آنها توسط تلقینات حزب آلوده شده‌اند. بعضی دیگر استانداردهای سختگیرانه ساختگی خود را بر دیگران تحمیل می‌کنند. با این حال هر کسی شایستگی‌های خود را دارد.

ما تلاش می‌کنیم که خودمان را تزکیه کنیم و با بدن کل همکاری کنیم. فکر می‌کنم روش نفی نظم و ترتیبات نیروهای کهن این است که خودخواهی‌مان را رها کنیم، از فا به‌عنوان هدایتگرمان پیروی کنیم، نقایص یکدیگر را جبران کنیم، ظرفیت‌مان را افزایش دهیم و به فکر منافع دیگران باشیم. فقط پس از آن می‌توانیم «روشن‌بيني درستِ ازخودگذشتگي و نوع‌دوستي را كسب كنيد.» (کوتاهی نداشتن در سرشت بودایی» نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر 1)

استاد از شما و هم‌تمرین‌کنندگان سپاسگزارم!

(ارائه‌شده در کنفرانس فای 2019 نیویورک)